0%
دوشنبه ، ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

پرتال تخصصی تبیان مهدویت

تبیان مهدویت ، بزرگترین پایگاه اینترنتی مهدویت

اثبات امام توسط پدرشان

اثبات امام توسط پدرشان
بسم االله الرحمن الرحیم

اثبات امام توسط پدرشان

سلام به بچه های خوبی که همیشه امام شون رو

با کارهاشون امام مهدی رو خوشحال میکنن…

بیایید اول دعای سلامتی امام مهدی رو بخونیم…

بچه ها یادتون گفتم اون موقع که امام مهدی مهربون ما به دنیا اومدن قبلش دشمنان می خواستند امام ما رو شهید کنن. چون می دونستن قراره امام مهدی دنیا رو پر خوبی و مهربونی کنه اون وقت اونا نمی تونن به…
بسم االله الرحمن الرحیم

اثبات امام توسط پدرشان

سلام به بچه های خوبی که همیشه امام شون رو

با کارهاشون امام مهدی رو خوشحال میکنن…

بیایید اول دعای سلامتی امام مهدی رو بخونیم…

بچه ها یادتون گفتم اون موقع که امام مهدی مهربون ما به دنیا اومدن قبلش دشمنان می خواستند امام ما رو شهید کنن. چون می دونستن قراره امام مهدی دنیا رو پر خوبی و مهربونی کنه اون وقت اونا نمی تونن به مردم ظلم کنن و بهشون زور بگن. برای همین خیلی تلاش کردن تا امام ما به دنیا نیان.

روزی که امام زمان به دنیا اومدن امام حسن عسکری چند تا کاره مهم کردن. تا شیعیان و مسلمانان بدونن امام شون کی.

دوست دارین بگم پس یک صلوات بلند بلند بفرستید.

پدر امام مهدی چهل نفر از دوستان مورد اعتمادشون رو جمع می کنن بعد امام مهدی رو به اونها نشون میدن.

…………………………………………

کاره بعدی که انجام میدن یک گوسفندی رو قربانی میکنن بعد برای اشنایان میفرستن. وقتی یک بچه به دنیا میاد خانواده اش براش قربانی میکنن. یک جور صدقه است تا هم شکر خدا بکنن و هم اون بچه سالم باشه همیشه ان شالله.

…………………………………………

وقتی یک نفر می آمد خونه امام حسن عسکری  و سوال داشت امام از پسرشون می خواستن که جوابشون و بدن بچه های عزیزم قبلا هم گفتم. که امام جواد ما هم تو بچگی جواب سوال دانشمندان میدادن.

…………………………………………

شاید اگه امام حسن عسکری اون کارها رو نمیکردن الان خیلی ها نمیدونستن که امام مهدی ما به دنیا اومدن.

…………………………………………

حالا ساکت و اروم بشینید میخوام براتون یک قصه زیبا بگم

آماده اید؟؟

 

(بهتره مربی حالات انسان های تو قصه رو تو چهره خودش نشون بده از مسابقه سکوت که قبل توضیح دادم استفاده کنه)

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ابراهیم کنار حوض نشسته بود. چند دقیقه ای بود که وضو گرفته بود. نگاهی به اسمان کرد و آه سردی کشید. سمیه همسرش کنار پنجره ایستاده بود او هم به حیاط رفت و کنارش نشست. سمیه گفت: یعنی نمیشه کاری کرد  در این شهر کسی به داد ما نمیرسد. عبدالله گفت: من دیگه خودم و آماده کردم . اون حاکم ظالم همین روزا میاد سراغم و من و میکشه باید بریم.

سمیه با مهربانی نگاهش کرد و گفت: سال هاست که شیعیان علی اسوده نبوده اند امام حسن عسکری هم مانند یک زندانی زیر نظر است.

با اوردن اسم امام ابراهیم اشک تو چشماش حلقه زد گفت: فردا به دیدن امامم میروم و با او خداحافظی میکنم بعد میرویم.

صبح روز بعد ابراهیم به سمت خانه امام حسن عسکری حرکت کرد. وقتی به خانه امام رسید وارد شد. در حیاط کودکی را دید که صورتش چون ماه درخشان بود.ابراهیم با دیدن کودک آرامش گرفت. در این لحظه بدون اینکه حرفی بزند کودک بهش فرمود: ابراهیم فرار نکن خدا به زودی اون حاکم ظالم و نابود میکنه.

ابراهیم با دیدن امام حسن عسکری گفت: فدای شما بشم این کودک کی که از دل من خبر دارن؟ امام فرمودن: او مهدی پسره من و امام بعد من

ابراهیم با امام خداحافظی کرد و به سمت خانه اش برگشت.

سمیه بیرون در منتظرش بود ابراهیم با خوشحالی به سمتش رفت.

سمیه از چهره شادش تعجب کرد. ابراهیم براش تمام ماجرا رو تعریف کرد.

چند روز گذشت.

و عموی ابراهیم خبر کشته شدن اون حاکم ظالم و به ابراهیم داد..

بچه ها همه تون می دونید اون پسر کوچک کی بود آفرین ایشون امام مهدی ما بودن.

…………………………………………

بازی

هر یک از بچه ها یک کار خوب وبد که اقا دوست داره و نداره رو به صورت پانتومیم اجرا کنن.

 

تکلیف

دو تا نقاشی بکشید یکی از دوستان امام زمان یکی از دشمنان امام مهدی

…………………………………………

خدایا همیشه مراقب امام زمان ما باش

خدایا ظهور امام ما رو نزدیک کن

خدایا کمکمون کن امام مهدی از ما راضی باشن آخه ما امام مهدی مهربون و خیلی دوست داریم..

 

 
تاریخ و ساعت انتشار :
۰۸:۴۷:۲۲ ~~~ ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
دسته بندی :
آقای خوبیها ... درسنامه مهدویت
با مهدی

بنر های حاشیه پست

اظهار نظر در مورد اثبات امام توسط پدرشان .::. پرتال تخصصی تبیان مهدویت

*
*
دانلود مستقیم