آخرالزمان و حکومت جهانى حضرت مهدى(ع)
گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین نجمالدین طبسى
حجتالاسلام والمسلمین نجمالدین طبسى در سال ۱۳۳۴ در نجف اشرف به دنیا آمدند. دروس مقدماتى حوزه را در همین شهر و نزد پدر بزرگوارشان حضرت آیتاللّه حاج شیخ محمد طبسى آغاز کردند، اما به دلیل شرایط نامناسبى که حکومت بعثى براى طلاب حوزههاى علمیه فراهم آورده بود ناچار به مهاجرت از نجف و اقامت در شهر مقدس قم شدند. دروس سطح حوزه را در…
گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین نجمالدین طبسى
حجتالاسلام والمسلمین نجمالدین طبسى در سال ۱۳۳۴ در نجف اشرف به دنیا آمدند. دروس مقدماتى حوزه را در همین شهر و نزد پدر بزرگوارشان حضرت آیتاللّه حاج شیخ محمد طبسى آغاز کردند، اما به دلیل شرایط نامناسبى که حکومت بعثى براى طلاب حوزههاى علمیه فراهم آورده بود ناچار به مهاجرت از نجف و اقامت در شهر مقدس قم شدند. دروس سطح حوزه را در محضر اساتیدى چون حضرات آیات ستوده، اشتهاردى و حرمپناهى گذراندند و در مقطع خارج حوزه نیز از محضر اساتیدى چون آیات عظام گلپایگانى، وحید خراسانى، فاضل لنکرانى و تبریزى بهره بردند.
ایشان علاوه بر تدریس دروس حوزوى در مقطع سطح و خارج به تألیف و نگارش کتاب در زمینه مباحث مختلف فقهى، تاریخى و کلامى نیز اشتغال دارند که از جمله این کتاب ها مىتوان به مواردالسجن، مواردالنفى والتغریب، امام حسین(ع) در مکه، عاشورا، چشماندازى از حکومت امام مهدى(علیه السّلام) و... اشاره کرد.
آنچه در پى خواهد آمد حاصل گفتوگوى ما با ایشان است که امیدواریم مقبول طبع شما گرامیان واقع شود.
منظور از دو واژه «آخرالزمان» و «عصر ظهور» که در روایات آمده است، چیست؟ و به کدام برهه از زمان اشاره دارند؟
بسماللّه الرحمن الرحیم. الحمدللّه ربالعالمین و صلّىاللّه على سیدنا محمد و آله الطاهرین. براى روشن شدن پاسخ این سؤال باید ببینیم که در روایات از این دو واژه چگونه تعبیر شده است. با مرورى سطحى در جلد چهارم معجم الأحادیث الامام المهدى(علیه السّلام) دیدم که در روایات ائمه طاهرین(علیهم السّلام) درباره «عصر ظهور» چنین تعبیراتى آمده است: «دوله القائم»، «ظهور الحق»، «إذا قام قائمنا»، «قام القائم»، «یخرج قائمنا» و «الذى یطهّرالأرض من أعداء اللّه» (کسى که زمین را از دشمنان خدا پاک مىکند). گویا بزرگترین افتخارى که ائمه معصوم(علیه السّلام) به خود نسبت مىدهند برخاستن قائم از میان ایشان و برپایى دولت حق به دست آن حضرت است.
درباره «آخرالزمان» هم به دو روایت از امام صادق(علیه السّلام) و امام باقر(علیه السّلام) اشاره مىکنم که در آنها به ویژگیهاى این دوران اشاره شده است: امام صادق(علیه السّلام) در روایت مفصلى پس از اشاره به سیره حکومتى امام على(علیه السّلام)، خطاب به بریدبنمعاویه که راوى این حدیث است در توصیف زمان خود فرمودند: «لاواللّه ما بقیتللّه حرمه إلّا انتکهت»؛ به خدا قسم، دیگر هیچ حریم و حرمتى براى خدا نمانده مگر اینکه به آن حریم تعدى و تجاوز شده است. «ولا عمل بکتاب اللّه ولا سنّه نبیّه فى هذا العالم»؛ در این جهان نه به کتاب خداوند و نه به سنت پیامبر او(صلّی الله علیه و آله و سلّم) عمل نمىشود.
« ولا أقیم فى هذا الخلق حدّ منذ قبض اللّه امیرالمؤمنین، صلواتاللّه و سلامه علیه»؛ از زمان شهادت امیرالمؤمنین على(علیه السّلام) در میان این مردم حدى بر پا نشده است. پس از آن حضرت ادامه مىدهد: «ولا عمل بشىء من الحق إلى یوم الناس هذا»؛ و تا این زمان به چیزى از حق عمل نشده است. مىتوانیم بگوییم فتنههاى آخرالزمان، هتک حرمتها، عمل نکردنهاى به قرآن، رواج انحرافات و دیگر ویژگیهایى که براى آخرالزمان نقل مىکنند، از وقتى که امیرالمؤمنین(علیه السّلام) به شهادت رسیدند، شروع شد. اما اوج این ویژگیها در دوران قبل از ظهور امام زمان(علیه السّلام) نمایان مىشود، آن هم به حدى که، به بیان برخى روایات، طلب و آرزوى منجى ورد زبان مردم مىشود.
امام صادق(علیه السّلام) در ادامه روایت مىفرمایند: «أما واللّه لا تذهب الأیّام واللیالى حتى یحیى اللّه الموتى و یمیت الأحیاء و یردّاللّه الحقّ إلى أهله»؛ اما سوگند به خدا، دور روزگار به پایان نمىرسد تا اینکه خدا مردگان را زنده کند و زندگان را بمیراند و حق را به اهلش برگرداند. «و یقیم دینه الذى ارتضاه لنفسه و نبیّه»؛۱ و دینى را که براى خودش و پیامبرش مىپسندد برپا سازد.
در روایتى دیگر، امام باقر(علیه السّلام) مىفرمایند: «لا یقوم القائم إلّا على خوف شدید منالناس و زلازل و فتنه و بلاء یصیب الناس»؛ دولت حق برپا نمىشود مگر در شرایطى که ترس همه را فرا گرفته و همه کس و همه جا دچار فتنه و بلایا و زلزله و طاعون و دیگر بیماریها شده باشند. «وسیف قاطع بین العرب و اختلاف شدید بینالناس»؛ جنگ کشورهاى عربى را فرا گرفته و در میان مردم اختلاف نظرها شدت یافته است. «و تشتیت فى دینهم و تغییر فىحالهم»؛ چنان مردم از حیث عقیدتى پراکنده شدهاند و حالات آن دگرگون شده است. «حتى یتمنّى المتمنّى الموت صباحا و مساء» چنان اوضاع عمومى سخت مىشود که آرزوى مردم در هر صبح و شام مرگ مىشود. در ادامه روایت درباره علت این موضوع چنین مىخوانیم: «من عظم ما یرى من کلب الناس و أکل بعضهم بعضا»؛ از شدت فشارها و ناراحتیها و اینکه مىبینند مردم همانند سگ به هم مىپرند و همدیگر را تکه پاره مىکنند.
در ادامه روایت، حضرت ظهور حضرت مهدى(علیه السّلام) را چنین توصیف مىکنند: «فخروجه إذا خرج یکون عند الیأس و القنوط من أن یروا فرجا»۲؛ هنگامى که همه مردم ناامید شدهاند و دیگر هیچ امیدى براى فرج باقى نمانده است، آن حضرت ظهور مىکنند. خلاصه در این دوران افراد نه امنیت و آسایش دارند و نه هیچ خیر و پناهگاهى مىیابند و وقتى چنین شد حضرت ظهور مىکنند.
یعنى حضرتعالى آخرالزمان را همان دوران ظهور مىدانید؟
اوج آخرالزمان را، بله! اوج آن همان دوران نزدیک به ظهور است ولى اصل آن همانطور که در روایت امام صادق(علیه السّلام) دیدیم از زمان شهادت حضرت امیر(علیه السّلام) شروع شد.
پس چرا از حضرت رسول(ص) به عنوان پیامبر آخرالزمان یاد مىشود؟
این دو مطلب با هم منافات ندارند؛ از آنجا که پس از ایشان پیامبرى نیست، آن حضرت پیامبر آخرالزمان خوانده مىشوند و همانطور که گفتیم آخرالزمان هم محدود به دوران نزدیک ظهور نمىشود.
دوران ظهور حضرت چه ویژگیهایى دارد؟
دوران ظهور، دورانى است که حاکم آن امام معصوم(علیهم السّلام) است و بر کل جهان حکومت مىکند و این حاکمیت سراپا عدل و عدالت است و قابل مقایسه با هیچ حکومت و حاکمیتى نیست و آرزو و نوید همیشگى همه معصومین(علیهم السّلام) تحقق این چنین حکومتى بوده است.
در چنین دورانى آیا ما تنها شاهد تحول در عرصه حکومت هستیم یا باقى عرصهها هم دچار تحول مىشوند؟
تحقق حکومت امام زمان(علیه السّلام) تحول عمیقى را در جهان، جامعه و انسانها بهوجود مىآورد. این روزها شاهدیم که دولتهاى استکبارى براى دستیابى به منافع و مطامع پست مادىشان از آن سوى دنیا بلند شده و به منطقه خاورمیانه آمدهاند، این همه جنایات مرتکب مىشوند و با این حال نه تنها اصلاً ذرهاى ناراحت و متأثر نمىشوند، بلکه اسم این عمل شنیع را پیروزى مىگذارند. اما با ظهور امام زمان(علیه السّلام) انسانها چنان متحول مىشوند که خودخواهى در آنها کشته مىشود و به جاى کشتن همنوعان خود، به خدمت کردن به ایشان افتخار مىکنند.
امام باقر(علیه السّلام) در این زمینه مىفرماید: «إذا قام قائمنا وضعاللّه یده على رئوس العباد، فجمع بها عقولهم و کملت به أحلامهم»۳؛ وقتى حضرت قائم(علیه السّلام) ظهور کنند دستشان را بر سر مردم مىگذارند و عقلها و آرزوها و خلاصه اخلاقشان کمال مىیابد. طبیعى است وقتى کسى عقلش کامل شد و آرزوها و اخلاقیاتش تغییر کرد، به قول پیامبر اکرم(ص) «ذهبت الشحناء والبغضاء»؛۴ دیگر کینهتوزى از بین مردم رخت برمىبندد. آیا تحولى از این بالاتر مىتوان تصور کرد؟ امام زمان(علیه السّلام) چنان تحولى در افراد به وجود مىآورند که وقتى اعلام مىکنند هر کس پول و جواهرات مىخواهد، بیاید بگیرد، جز یک نفر بلند نمىشود که او هم بعدا از کرده خود پشیمان مىشود۵٫ علت چنین حرکتى غناى مردم نیست بلکه استغنایى است که در آنها پدیدار شده و تغییراتى است که در روحیات آنها به وجود آمده است. آن کسى که بلند مىشود و ابراز نیاز مىکند چنان در دامنش پول و جواهرات مىریزند که نتواند جابهجا شود. او هم وقتى مىبیند که فقط خودش بلند شده پشیمان مىشود و مىخواهد آنچه را گرفته، پس بدهد که از او قبول نمىکنند.
چنین تحول عمیق و ریشهدارى مختص انسانها نیست بلکه حتى تجلى آن را در حیوانات هم مىتوان مشاهده کرد. بنا بر بعضى روایات حیوانات درنده و غیر درنده با هم صلح مىکنند۶ و چوپانها خیالشان از گرگها راحت است، تازه خود گله هم در طول مسیرش تا چراگاه پا روى گندمها و دانههاى درشت نمىگذارند.۷ حاکمیت جهانى حضرت چنین تحولى جهانى را به دنبال دارد.
عمده این تغییرها را در کدام عرصهها مىتوان دید؟
در تمام عرصههایى که شما به نظرتان مىرسد، قطعا شاهد تغییر خواهیم بود. طبق روایاتى که از امام صادق(علیه السّلام) نقل شده: «إذا خرج القائم یقوم بأمر جدید و کتاب جدید و سنه جدیده و قضاء جدید»۸ معناى این سخن این نیست که نعوذ باللّه ایشان دینى غیر از اسلام و کتابى غیر از قرآن مىآورند، بلکه تحریفات در عرضه و تفسیر این دو، آنقدر زیاد شده که وقتى حضرت مىخواهند اصل مطلب و صحیح آنها را بیان کنند، براى مردم همانند امر جدیدى وانمود مىشود. روش ایشان چیزى جز بیان قرآن و مفاهیم آن و احیاى سنت رسولاللّه (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیست با این تفاوت که براساس اسلام اصیل وناب محمدى(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در همه عرصهها تغییر و تحول به وجود مىآورند؛ به عنوان مثال شما ببینید، براساس آنچه در روایات آمده است تمام علومى که انبیا براى بشریت از آدم تا خاتم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) آوردهاند، دو حرف است حال آنکه در زمان حضرت مهدى(علیه السّلام) علم بیست و هفت حرف خواهد شد۹٫
یعنى حدود سیزده برابر. با این تحول عظیم علمى دیگر تکلیف همه چیز معلوم است که چه خواهد شد. فرهنگ، صنایع، اقتصاد، کشاورزى و خلاصه همه چیز دچار تحولى اساسى مىشود. طبق بعضى روایات، در زمان ظهور حتى یک وجب زمین بایر و لم یزرع روى زمین باقى نمىماند۱۰ و بیابانهاى مکه و مدینه با اشاره حضرت به نخلستان مبدل مىشوندو یا انارهایى که از باغها در آن دوران به عمل مىآیند به گونهاى هستند که مىتوانند چند نفر را سیر کنند۱۱ و یا سلاحهایى که حضرت از آنها استفاده مىکنند هر چند به ظاهر آهنین هستند (من حدید) ولى در واقع چیزى غیر از آن۱۲ و در سطح بالاترى است و اصلاً قابل قیاس با تسلیحات کنونى جهان نیست.
در خصوص امنیت، الان هر چند سازمانها و تشکیلات بینالمللى مدعى نظم و امنیت جهانى بسیارند ولیکن جایى که حقیقتا افراد بتوانند به آنها پناه ببرند و دادخواهى کنند وجود ندارد و این همان چیزى است که در روایات از آن با تعبیر «لایجد ملجاء»۱۳ یاد شده است. همین موضوع امنیت در زمان ظهور به قدرى تغییر مىکند که از سویى حتى اگر به اندازه مقدار غذایى که لاى دندان مىماند۱۴ حق کسى پایمال شده باشد آن را باز مىستانند و از سویى دیگر خانمها چه پیرزن باشند و چه دختران جوان از یک سمت دنیا به سمت دیگر براى به جا آوردن حج مسافرت مىکنند و احدى متعرض آنها نمىشود.۱۵
اگر روایات پیش و پس از ظهور را کنار هم بچینیم نکات جالبى به دست مىآوریم:
پیش از ظهور، فرد بر سر قبر مردگان مىرود و آرزو مىکند که کاش جاى آنها بود۱۶ و بعد از ظهور شخص بر سر قبر برادرش مىرود و به او مىگوید: کاش تو هم بودى و از این برکاتى که ما بهرهمند شدهایم متنعم مىشدى۱۷٫ یا پیش از ظهور خونریزى مفصلى در منا بهوجود مىآید۱۸ و پس از ظهور مردم آنقدر به حج اقبال مىکنند که حضرت از آنها که طواف مستحبى مىکنند، مىخواهند که مطاف را براى آنها که حج واجب دارند رها کنند۱۹٫ مساجد پیش از ظهور زیبا و با شکوه اما خالى از مؤمنان و معنویتاند۲۰ ولى پس از ظهور یکى از مساجدى که ساخته مىشود پانصد در دارد که حکایت از بزرگى و وسعت آن مىکند۲۱ و یا آنها که مىخواهند در نماز جمعه کوفه که به امامت حضرت برپا مىشود، شرکت کنند، صبح زود هم که حرکت مىکنند باز موفق به پیدا کردن جا نمىشوند.۲۲
قبل از ظهور مرگهاى ناگهانى (موت فجاه)، بیماریهاى متنوع و همهگیر نظیر طاعون و وبا گسترش قابل توجهى دارند۲۳ و مرگ و میر زیاد چنان شایع مىشود که درصد قابل توجهى از مردم مىمیرند۲۴ ولى بعد از ظهور امام زمان(علیه السّلام) افراد چنان عمر مىکنند که حتى هزار فرزند بلاواسطه خود را مىبینند۲۵ که از آن علاوه بر کثرت اولاد، حد اعلاى صحت، سلامتى، نعمت و خدمات را مىتوان برداشت کرد. خلاصه این تحول در همه ابعاد و عرصههاست.
با توجه به اینکه دوران پیش از ظهور سیاهى محض است و پس از آن روشنایى مطلق؛ گذار از آخرالزمان به عصر ظهور چگونه رخ مىدهد و چطور این دو دوره کاملاً متفاوت به هم متصل مىشوند؟
با گسترش یافتن و شیوع فشارها و مشکلات، خود به خود توجه مردم به حکومتى که منجى موعود برپا خواهد ساخت بیشتر مىشود و این فشارها مقدمهاى است براى این دگرگونیها و البته اصل این تحول یک شبه انجام مىشود: «یصلح اللّه له أمره فى لیله واحده»۲۶٫
از جمله صفاتى که براى حضرت در دعاى ندبه بیان شده «هادم ابنیه الشرک والنفاق» است. آیا مىتوان از این بناهاى شرک و نفاق که توسط حضرت درهم شکسته مىشوند، مصادیقى را نام برد؟
در جوابتان بهتر است روایتى از امام صادق(علیه السّلام) را بخوانم که در دل خود مطالب زیادى دارد. حضرت مىفرمایند: «یصنع کما صنع رسول اللّه»؛ حضرت مهدى(علیه السّلام) همان کارى را که پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) کرد، انجام مىدهند. «یهدم ما کان قبله»؛ همه بناهاى پیش ازخود را درهم مىشکند. «کما هدم رسولاللّه أمر الجاهلیه»؛ همانند پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) که بناها، اعتقادات، باورها و همه بافتههاى جاهلیت را فرو ریختند حضرت مهدى(علیه السّلام) نیز همه آثار دوران جاهلیت بشر را متلاشى مىکنند؛ «و یستأنف الاسلام جدیدا»۲۷؛ اسلام را از نو بنا مىکنند.
گسترش رعب، وحشت، آدمکشى چیزهایى نیستند که براى کسى قابل تحمل باشند ولى همه اینها زیر سر مشرکین است که در رأس آنها یهود قرار دارد و جالب این است که آقا امیرالمؤمنین(علیه السّلام) قرنها قبل نسبت به این مطلب در مسجد کوفه هشدار داده بودند. آن حضرت به مردم رو کرده و فرمودند: «واللّه لتسألن ماتؤمرون»؛ یا هر آنچه را به شما مىگوییم اطاعت و اجرا کنید: «او لترکبن أعناقکم الیهود والنصارى۲۸»؛ یا منتظر حاکمیت یهود و نصارا بر خود باشید. یا در جاى دیگر فرمودند: «لیستأمرون علیکم الیهود والنصارى...»۲۹ چنان یهود و نصارا بر شما حاکم مىشوند که عرصه را بر شما تنگ کرده و شما را از شهرهایتان بیرون خواهند کرد.
مشرکان در دوره حاکمیتشان یک سرى بافتهها، عقاید و فرهنگ را بر مردم تحمیل مىکنند که از جمله عوارضش گسترش فساد، بىبند و بارى، بىعفتى و هدف قرار گرفتن اعتقادات مردم است. در کنار حاکمیت یهود، حکومتهایى دیده مىشود که تشکیل شده از مشرکان، منافقان و همه آنهایى که ظاهرا همراه مردمند ولى در حقیقت بقاى خود را وامدار همدستى و همراهى مشرکان هستند.
قبل از ظهور امام زمان(علیه السّلام) دنیا گرفتار مشرکان؛ یعنى یهود و نصاراست که مصداق بارزش در جهان امروز همان آمریکا و مولود نامشروعش اسراییل است که حکومتهاى دست نشاندهاى که به جز رضایت آنها به هیچ چیز دیگرى فکر نمىکنند، همراهشان هستند. حضرت در همان ابتداى امر با تمام قوا با ایشان رودررو شده و جنگ خونینى با ایشان به پا مىکنند. در این جنگ تمام عیار، حتى سنگها و درختها به یارى حضرت و سپاهیانش آمده و ایشان را خطاب مىکنند که یک یهودى یا دشمن خدا پشت من پنهان شده، بیایید او را بگیرید و بکشید.۳۰
برخى روایات هم به جنگ حضرت با حکومتهاى عربى و دست نشاندههاى آنها اشاره مىکنند که «على العرب شدید»۳۱ «لا واللّه ما بینه و بینهم إلّا السیف»۳۲؛ البته نکتهاى را که مىبایست در اینجا متذکر شوم، این است که جنگهاى خونین و شدید حضرت تنها با حکومتهاى مشرک و سردمداران شرک و نفاق است والا اصل حکومت ایشان حکومت سفاک و خونریزى نیست که بین عوام مردم شایع کردهاند.
حضرت با شیطان درگیر مىشود۳۳ که «إلى یوم وقت المعلوم»۳۴ مهلت خواسته است؛ البته اینکه منظور همان ابلیس است یا شیطان بزرگ بماند تا زمانى که خود حضرت ظهور کنند.
با استقرار حکومت حضرت چه کسانى از این نعمت بهرهمند مىشوند؟
اولاً طبق برخى روایات، همه در دوران امام زمان(علیه السّلام) موحد مىشوند و دیگر هیچ حد و مرزى باقى نمىماند که فلانى مثلاً یهودى یا نصرانى است: «له أسلم من فى السموات والأرض»۳۵؛ همه در دوران حکومت امام زمان(علیه السّلام) مسلمان مىشوند.
نکته دوم اینکه با توجه به بعضى دیگر از روایات که مىفرماید: «وضعاللّه یده على رؤس العباد»۳۶ نه رئوس مؤمنان یا شیعیان، حضرت دست مبارکشان را بر سر تمام بندگان مىگذارند و عقول همه بندگان کامل مىشود و نه عقل جمعیتى خاص.
نکته سوم اینکه سرور ناشى از ظهور امام زمان(علیه السّلام) حتى شامل حال اهل برزخ و مردگان هم مىشود۳۷ یعنى علاوه بر شیعیان و کل انسانهاى زنده، مردگان هم از فرج بهرهمند مىشوند: «دخلتهم الفرحه»۳۸٫
آیا مىتوان تعریف جامعى از حکومت حضرت ارایه کرد به طورى که مشخص شود ابعاد، الگوها، قوانین و سیرهاى که قرار است ایشان برقرار کنند چیست؟
مىدانید که ما ده قانون یا ده دین نداریم. در نگاه ما دین و قانون حق جز یکى و اسلام نیست: «إنّ الدین عند اللّه الإسلام»۳۹٫ افتخار و هنر حضرت مهدى(علیه السّلام) پیاده کردن همان چیزى است که رسولاللّه(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به بشر ارائه کردهاند؛ چرا که به فرموده قرآن «لقد کان لکم فى رسول اللّه أسوه حسنه»۴۰٫ به عبارت دیگر نه تنها سیره ایشان که سیره حضرت على(علیه السّلام) همان سیره رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود و همگى افتخارشان این است که قدم جاى قدم پیامبر(ص) مىگذارند. البته نتیجه تأسى و عمل به این سیره بنا بر آیه «ولو أنّ أهل القرى آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء والأرض»۴۱ وفور و نزول برکات از آسمان و زمین است و طبیعى است در چنین حالتى دیگر زمین با اهل خود قهر نیست و رود و دریاچهاى خشک نمىشود و بسیارى مسایل از این قبیل وجود نخواهد داشت.
آیا براى تحقق چنین حکومتى زمینهسازى هم مىتوان کرد؟
پاسخ این سؤال به بحث انتظار برمىگردد که مرحوم مجلسى در جلد ۵۲ بحارالانوار بیش از هشتاد روایت در این رابطه آوردهاند که در بعضى از آنها از انتظار با تعبیرى همچون «أحبّ الاعمال»۴۲ یا «أفضل أعمال أمتّى»۴۳ یاد شده و شخص منتظر را در برخى دیگر به کسى تشبیه کردهاند که در خیمه رسول اللّه (صلّی الله علیه و آله و سلّم) باشد.۴۴ مسلما کسى که در خیمه رسول اللّه(ص) باشد براى تهاجم به دشمن و ویران کردن ابنیه شرک و نفاق در حالت آمادهباش به سر مىبرد؛ یا وقتى حداقل ثواب انتظار را معادل ثواب هزار شهید بدر و احد بیان مىکنند۴۵ معنایش این است که هر منتظر باید رنج و زحمتى معادل رنج و زحمت هزار شهید بدر و احد را تحمل کند. به هر حال مردم باید با این موضوع و این فرهنگ و خود امام(علیه السّلام) و دشمنان ایشان آشنا شوند و براى مردم روشن شود که دشمنان آن حضرت به دنبال چه مىگردند و چه هدفى را دنبال مىکنند.
به نظر حقیر بهترین وسیله براى آگاه کردن مردم، پیاده کردن فرهنگ مهدویت و برحذر داشتن آنها از فرهنگ ضد آن است. بهترین حالت آن هم وقتى است که حکومت به پا مىشود. با برپایى حکومت و دستیابى به امکانات بیشتر، مسئولیت هم بیشتر مىشود. مىبایست با استفاده از صدا و سیما و دیگر رسانههاى گروهى ابعاد مختلف موضوع را براى مردم تبیین کرد و به معناى واقعى براى برپایى حکومت امام زمان(علیه السّلام) مقدمهچینى نمود. البته در اینجا مجال پاسخ به آنها که با استناد به حدیث ضعیف السندى اصل تشیکل حکومت در عصر غیبت را زیر سؤال مىبرند، نیست و به همین قدر بسنده مىکنم که به نظر بنده الان اوجب واجبات و اهم مسایل تشکیل و حفظ حکومت اسلامى است.
با گذشت بیش از دو دهه از آغاز انقلاب در ایران عملکرد اصل نظام را در این راستا چگونه مىبینید؟
هر چند که انتظار بیش از این بوده ولى بینى و بین اللّه کوتاهى نکردهاند. یک تذکر و درخواست هم از آقایان دارم اینکه بیایید فرهنگ مهدویت را مثل کتابهاى مدارس که به تناسب سطوح مختلف سنى نوشته شده، بازنویسى کنیم و براى هر مقطعى کتاب و اسلاید، سىدى، فیلم و برنامههاى مختلف و مناسب داشته باشیم که در این راستا مىطلبد هم فضا و هم ابزار را به خوبى بشناسیم و هم مناسبترین نحوه استفاده از ابزار را در شرایط کنونى اعمال کنیم. در ورود به این میدان هم انشاءاللّه موفق خواهیم بود.
تا کنون در بین طلبهها و عامه مردم چقدر در زمینه فرهنگ انتظار کار شده است؟
راستش را بخواهید ما در برابر ساحت مقدس امام زمان(علیه السّلام) سراپا تقصیریم. آبرو و اعتبار ما طلبهها به همین عمامههایمان است. این عمامهها هم اعتبارش به همان اصل و پشتوانهاش است. همانند پول که کاغذى عادى است و با پشتوانهاى که در بانک مرکزى دارد معتبر مىشود. این احترامى که مردم به ما مىگذارند، دستمان را مىبوسند، وجوهات را براى صرف در امور مذهبى پیش ما مىآورند و خلاصه یک جور دیگر نگاهمان مىکنند همه به خاطر آن بزرگوار است و متأسفانه ما در واقع یک هزارم حقى را که آن حضرت بر گردن ما دارند ادا نکردهایم.
از ساحت مقدس امام زمان(علیه السّلام) پوزش مىطلبیم که سرباز خوبى براى ایشان نبوده و نیستیم ولى امیدواریم به خوبى و بزرگى و بزرگوارى خودشان ما را عفو کرده و نظر لطفشان را از ما برنگردانند.
در پایان اگر مطلبى ناگفته مانده بفرمایید.
امیدواریم خداوند، عزّوجلّ، این توفیق را به ما بدهد که حکومت موعود جهانى را درک کنیم که انشاءاللّه به زودى شاهدش خواهیم بود. امیدواریم که خیلىها این ایام را درک کنند و جزء یاران و سربازان حضرت باشند و باشیم و انشاءاللّه از اجر شهادت در جبهه ایشان که دو برابر اجر دیگر شهداست بهرهمند شویم.
در پایان این گفتوگو از شما و مجله وزین موعود تشکر و تقدیر مىکنم که سعى بلیغ دارید و مجدانه در راه نشر فرهنگ مهدویت و آشنایى با این بزرگوار تلاش مىکنید و امیدواریم که خود آقا در دنیا و آخرت پاداش شما را عنایت فرمایند.
از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید تشکر مىکنیم.
پی نوشت :
۱ .محمدبن یعقوب کلینى، الکافى، ج۳، ص۵۳۸-۵۳۶٫
۲ .محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۳۱٫
۳ .همان، ج۵۲، ص۳۲۸٫
۴ .سیدبن طاووس، الملاحم والفتن، ص۱۵۲ به نقل از: نجمالدین طبسى، چشماندازى به حکومت مهدى(علیه السّلام)، ص۱۸۴٫
۵ .جامع احادیث الشیعه، ج۱، ص۳۴٫
۶ .محمدبن الحسن الحرالعاملى، اثبات الهداه، ج۳، ص۵۴۲، ح۵۲۱٫
۷ .عقدالدرر، ص۱۵۹٫
۸ .الملاحم والفتن، ص۹۷ به نقل از: چشماندازى به حکومت مهدى(علیه السّلام)، ص۱۸۹٫
۹ .بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۲۶٫
۱۰ .شیخ صدوق، کمالالدین و تمامالنعمه، ج۱، ص۳۳۱٫
۱۱٫الملاحم والفتن، ص۱۵۲٫
۱۲٫ر.ک: چشماندازى به حکومت حضرت مهدى(علیه السّلام)، ص۱۱۸٫
۱۳٫المستدرک على الصحیحین، ج۴، ص۵۱۴؛ عقدالدرر، ص۱۵۰٫
۱۴٫عقدالدرر، ص۳۶؛ ملاحم، ص۶۸٫
۱۵٫شیخ صدوق، الخصال، ج۲، ص۶۲۶؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۱۶٫
۱۶٫عقدارلدرر، ص۲۳۶ به نقل از همان.
۱۷٫الاذاعه، ص۱۱۹، به نقل ازهمان.
۱۸٫بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۷۴٫
۱۹٫همان، ج۵۲، ص۱۹۰٫
۲۰٫همان، ج۵۲، ص۳۷۵٫
۲۱٫همان، ج۵۲، ص۳۳۰ و ۳۳۷٫
۲۲٫همان، ج۵۲، ص۲۶۹٫
۲۳٫بیان الائمه(علیه السّلام)، ج۸، ص۱۰۲٫
۲۴٫بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۳۷٫
۲۵٫عقدالدرر، صص ۹۹-۹۰؛ کشف الاستار: ص۱۳۷٫
۲۶٫بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۵۲٫
۲۷٫الغارات، ج۲، ص۳۳۳٫
۲۸٫در منابع عین عبارت یافت نشد.
۲۹٫مسنداحمد، ج۲، ص۳۹۸٫
۳۰٫بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۴۹٫
۳۱٫همان، ج۵۲، ص۳۵۵٫
۳۲٫همان، ج۶۰، ص۲۵۴؛ اثبات الهداه، ج۳، ص۵۵۱٫
۳۳٫حجر (۱۵)، آیه ۳۸٫
۳۴٫آل عمران(۳)، آیه ۸۳٫
۳۵٫ر.ک: پاورقى ۳٫
۳۶٫بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۲۸٫
۳۷٫کامل الزیارات، ص۳۰٫
۳۸٫آل عمران(۳)، آیه ۱۹٫
۳۹٫احزاب (۳۳)، آیه ۲۱٫
۴۰٫اعراف (۷)، آیه ۹۵٫
۴۱٫بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۳٫
۴۲٫منتخب الاثر، ح۵۷۰٫
۴۳٫بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۶٫
۴۴٫همان، ج۵۲، ص۱۲۶٫
حجتالاسلام والمسلمین نجمالدین طبسى در سال ۱۳۳۴ در نجف اشرف به دنیا آمدند. دروس مقدماتى حوزه را در همین شهر و نزد پدر بزرگوارشان حضرت آیتاللّه حاج شیخ محمد طبسى آغاز کردند، اما به دلیل شرایط نامناسبى که حکومت بعثى براى طلاب حوزههاى علمیه فراهم آورده بود ناچار به مهاجرت از نجف و اقامت در شهر مقدس قم شدند. دروس سطح حوزه را در محضر اساتیدى چون حضرات آیات ستوده، اشتهاردى و حرمپناهى گذراندند و در مقطع خارج حوزه نیز از محضر اساتیدى چون آیات عظام گلپایگانى، وحید خراسانى، فاضل لنکرانى و تبریزى بهره بردند.
ایشان علاوه بر تدریس دروس حوزوى در مقطع سطح و خارج به تألیف و نگارش کتاب در زمینه مباحث مختلف فقهى، تاریخى و کلامى نیز اشتغال دارند که از جمله این کتاب ها مىتوان به مواردالسجن، مواردالنفى والتغریب، امام حسین(ع) در مکه، عاشورا، چشماندازى از حکومت امام مهدى(علیه السّلام) و... اشاره کرد.
آنچه در پى خواهد آمد حاصل گفتوگوى ما با ایشان است که امیدواریم مقبول طبع شما گرامیان واقع شود.
منظور از دو واژه «آخرالزمان» و «عصر ظهور» که در روایات آمده است، چیست؟ و به کدام برهه از زمان اشاره دارند؟
بسماللّه الرحمن الرحیم. الحمدللّه ربالعالمین و صلّىاللّه على سیدنا محمد و آله الطاهرین. براى روشن شدن پاسخ این سؤال باید ببینیم که در روایات از این دو واژه چگونه تعبیر شده است. با مرورى سطحى در جلد چهارم معجم الأحادیث الامام المهدى(علیه السّلام) دیدم که در روایات ائمه طاهرین(علیهم السّلام) درباره «عصر ظهور» چنین تعبیراتى آمده است: «دوله القائم»، «ظهور الحق»، «إذا قام قائمنا»، «قام القائم»، «یخرج قائمنا» و «الذى یطهّرالأرض من أعداء اللّه» (کسى که زمین را از دشمنان خدا پاک مىکند). گویا بزرگترین افتخارى که ائمه معصوم(علیه السّلام) به خود نسبت مىدهند برخاستن قائم از میان ایشان و برپایى دولت حق به دست آن حضرت است.
درباره «آخرالزمان» هم به دو روایت از امام صادق(علیه السّلام) و امام باقر(علیه السّلام) اشاره مىکنم که در آنها به ویژگیهاى این دوران اشاره شده است: امام صادق(علیه السّلام) در روایت مفصلى پس از اشاره به سیره حکومتى امام على(علیه السّلام)، خطاب به بریدبنمعاویه که راوى این حدیث است در توصیف زمان خود فرمودند: «لاواللّه ما بقیتللّه حرمه إلّا انتکهت»؛ به خدا قسم، دیگر هیچ حریم و حرمتى براى خدا نمانده مگر اینکه به آن حریم تعدى و تجاوز شده است. «ولا عمل بکتاب اللّه ولا سنّه نبیّه فى هذا العالم»؛ در این جهان نه به کتاب خداوند و نه به سنت پیامبر او(صلّی الله علیه و آله و سلّم) عمل نمىشود.
« ولا أقیم فى هذا الخلق حدّ منذ قبض اللّه امیرالمؤمنین، صلواتاللّه و سلامه علیه»؛ از زمان شهادت امیرالمؤمنین على(علیه السّلام) در میان این مردم حدى بر پا نشده است. پس از آن حضرت ادامه مىدهد: «ولا عمل بشىء من الحق إلى یوم الناس هذا»؛ و تا این زمان به چیزى از حق عمل نشده است. مىتوانیم بگوییم فتنههاى آخرالزمان، هتک حرمتها، عمل نکردنهاى به قرآن، رواج انحرافات و دیگر ویژگیهایى که براى آخرالزمان نقل مىکنند، از وقتى که امیرالمؤمنین(علیه السّلام) به شهادت رسیدند، شروع شد. اما اوج این ویژگیها در دوران قبل از ظهور امام زمان(علیه السّلام) نمایان مىشود، آن هم به حدى که، به بیان برخى روایات، طلب و آرزوى منجى ورد زبان مردم مىشود.
امام صادق(علیه السّلام) در ادامه روایت مىفرمایند: «أما واللّه لا تذهب الأیّام واللیالى حتى یحیى اللّه الموتى و یمیت الأحیاء و یردّاللّه الحقّ إلى أهله»؛ اما سوگند به خدا، دور روزگار به پایان نمىرسد تا اینکه خدا مردگان را زنده کند و زندگان را بمیراند و حق را به اهلش برگرداند. «و یقیم دینه الذى ارتضاه لنفسه و نبیّه»؛۱ و دینى را که براى خودش و پیامبرش مىپسندد برپا سازد.
در روایتى دیگر، امام باقر(علیه السّلام) مىفرمایند: «لا یقوم القائم إلّا على خوف شدید منالناس و زلازل و فتنه و بلاء یصیب الناس»؛ دولت حق برپا نمىشود مگر در شرایطى که ترس همه را فرا گرفته و همه کس و همه جا دچار فتنه و بلایا و زلزله و طاعون و دیگر بیماریها شده باشند. «وسیف قاطع بین العرب و اختلاف شدید بینالناس»؛ جنگ کشورهاى عربى را فرا گرفته و در میان مردم اختلاف نظرها شدت یافته است. «و تشتیت فى دینهم و تغییر فىحالهم»؛ چنان مردم از حیث عقیدتى پراکنده شدهاند و حالات آن دگرگون شده است. «حتى یتمنّى المتمنّى الموت صباحا و مساء» چنان اوضاع عمومى سخت مىشود که آرزوى مردم در هر صبح و شام مرگ مىشود. در ادامه روایت درباره علت این موضوع چنین مىخوانیم: «من عظم ما یرى من کلب الناس و أکل بعضهم بعضا»؛ از شدت فشارها و ناراحتیها و اینکه مىبینند مردم همانند سگ به هم مىپرند و همدیگر را تکه پاره مىکنند.
در ادامه روایت، حضرت ظهور حضرت مهدى(علیه السّلام) را چنین توصیف مىکنند: «فخروجه إذا خرج یکون عند الیأس و القنوط من أن یروا فرجا»۲؛ هنگامى که همه مردم ناامید شدهاند و دیگر هیچ امیدى براى فرج باقى نمانده است، آن حضرت ظهور مىکنند. خلاصه در این دوران افراد نه امنیت و آسایش دارند و نه هیچ خیر و پناهگاهى مىیابند و وقتى چنین شد حضرت ظهور مىکنند.
یعنى حضرتعالى آخرالزمان را همان دوران ظهور مىدانید؟
اوج آخرالزمان را، بله! اوج آن همان دوران نزدیک به ظهور است ولى اصل آن همانطور که در روایت امام صادق(علیه السّلام) دیدیم از زمان شهادت حضرت امیر(علیه السّلام) شروع شد.
پس چرا از حضرت رسول(ص) به عنوان پیامبر آخرالزمان یاد مىشود؟
این دو مطلب با هم منافات ندارند؛ از آنجا که پس از ایشان پیامبرى نیست، آن حضرت پیامبر آخرالزمان خوانده مىشوند و همانطور که گفتیم آخرالزمان هم محدود به دوران نزدیک ظهور نمىشود.
دوران ظهور حضرت چه ویژگیهایى دارد؟
دوران ظهور، دورانى است که حاکم آن امام معصوم(علیهم السّلام) است و بر کل جهان حکومت مىکند و این حاکمیت سراپا عدل و عدالت است و قابل مقایسه با هیچ حکومت و حاکمیتى نیست و آرزو و نوید همیشگى همه معصومین(علیهم السّلام) تحقق این چنین حکومتى بوده است.
در چنین دورانى آیا ما تنها شاهد تحول در عرصه حکومت هستیم یا باقى عرصهها هم دچار تحول مىشوند؟
تحقق حکومت امام زمان(علیه السّلام) تحول عمیقى را در جهان، جامعه و انسانها بهوجود مىآورد. این روزها شاهدیم که دولتهاى استکبارى براى دستیابى به منافع و مطامع پست مادىشان از آن سوى دنیا بلند شده و به منطقه خاورمیانه آمدهاند، این همه جنایات مرتکب مىشوند و با این حال نه تنها اصلاً ذرهاى ناراحت و متأثر نمىشوند، بلکه اسم این عمل شنیع را پیروزى مىگذارند. اما با ظهور امام زمان(علیه السّلام) انسانها چنان متحول مىشوند که خودخواهى در آنها کشته مىشود و به جاى کشتن همنوعان خود، به خدمت کردن به ایشان افتخار مىکنند.
امام باقر(علیه السّلام) در این زمینه مىفرماید: «إذا قام قائمنا وضعاللّه یده على رئوس العباد، فجمع بها عقولهم و کملت به أحلامهم»۳؛ وقتى حضرت قائم(علیه السّلام) ظهور کنند دستشان را بر سر مردم مىگذارند و عقلها و آرزوها و خلاصه اخلاقشان کمال مىیابد. طبیعى است وقتى کسى عقلش کامل شد و آرزوها و اخلاقیاتش تغییر کرد، به قول پیامبر اکرم(ص) «ذهبت الشحناء والبغضاء»؛۴ دیگر کینهتوزى از بین مردم رخت برمىبندد. آیا تحولى از این بالاتر مىتوان تصور کرد؟ امام زمان(علیه السّلام) چنان تحولى در افراد به وجود مىآورند که وقتى اعلام مىکنند هر کس پول و جواهرات مىخواهد، بیاید بگیرد، جز یک نفر بلند نمىشود که او هم بعدا از کرده خود پشیمان مىشود۵٫ علت چنین حرکتى غناى مردم نیست بلکه استغنایى است که در آنها پدیدار شده و تغییراتى است که در روحیات آنها به وجود آمده است. آن کسى که بلند مىشود و ابراز نیاز مىکند چنان در دامنش پول و جواهرات مىریزند که نتواند جابهجا شود. او هم وقتى مىبیند که فقط خودش بلند شده پشیمان مىشود و مىخواهد آنچه را گرفته، پس بدهد که از او قبول نمىکنند.
چنین تحول عمیق و ریشهدارى مختص انسانها نیست بلکه حتى تجلى آن را در حیوانات هم مىتوان مشاهده کرد. بنا بر بعضى روایات حیوانات درنده و غیر درنده با هم صلح مىکنند۶ و چوپانها خیالشان از گرگها راحت است، تازه خود گله هم در طول مسیرش تا چراگاه پا روى گندمها و دانههاى درشت نمىگذارند.۷ حاکمیت جهانى حضرت چنین تحولى جهانى را به دنبال دارد.
عمده این تغییرها را در کدام عرصهها مىتوان دید؟
در تمام عرصههایى که شما به نظرتان مىرسد، قطعا شاهد تغییر خواهیم بود. طبق روایاتى که از امام صادق(علیه السّلام) نقل شده: «إذا خرج القائم یقوم بأمر جدید و کتاب جدید و سنه جدیده و قضاء جدید»۸ معناى این سخن این نیست که نعوذ باللّه ایشان دینى غیر از اسلام و کتابى غیر از قرآن مىآورند، بلکه تحریفات در عرضه و تفسیر این دو، آنقدر زیاد شده که وقتى حضرت مىخواهند اصل مطلب و صحیح آنها را بیان کنند، براى مردم همانند امر جدیدى وانمود مىشود. روش ایشان چیزى جز بیان قرآن و مفاهیم آن و احیاى سنت رسولاللّه (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیست با این تفاوت که براساس اسلام اصیل وناب محمدى(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در همه عرصهها تغییر و تحول به وجود مىآورند؛ به عنوان مثال شما ببینید، براساس آنچه در روایات آمده است تمام علومى که انبیا براى بشریت از آدم تا خاتم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) آوردهاند، دو حرف است حال آنکه در زمان حضرت مهدى(علیه السّلام) علم بیست و هفت حرف خواهد شد۹٫
یعنى حدود سیزده برابر. با این تحول عظیم علمى دیگر تکلیف همه چیز معلوم است که چه خواهد شد. فرهنگ، صنایع، اقتصاد، کشاورزى و خلاصه همه چیز دچار تحولى اساسى مىشود. طبق بعضى روایات، در زمان ظهور حتى یک وجب زمین بایر و لم یزرع روى زمین باقى نمىماند۱۰ و بیابانهاى مکه و مدینه با اشاره حضرت به نخلستان مبدل مىشوندو یا انارهایى که از باغها در آن دوران به عمل مىآیند به گونهاى هستند که مىتوانند چند نفر را سیر کنند۱۱ و یا سلاحهایى که حضرت از آنها استفاده مىکنند هر چند به ظاهر آهنین هستند (من حدید) ولى در واقع چیزى غیر از آن۱۲ و در سطح بالاترى است و اصلاً قابل قیاس با تسلیحات کنونى جهان نیست.
در خصوص امنیت، الان هر چند سازمانها و تشکیلات بینالمللى مدعى نظم و امنیت جهانى بسیارند ولیکن جایى که حقیقتا افراد بتوانند به آنها پناه ببرند و دادخواهى کنند وجود ندارد و این همان چیزى است که در روایات از آن با تعبیر «لایجد ملجاء»۱۳ یاد شده است. همین موضوع امنیت در زمان ظهور به قدرى تغییر مىکند که از سویى حتى اگر به اندازه مقدار غذایى که لاى دندان مىماند۱۴ حق کسى پایمال شده باشد آن را باز مىستانند و از سویى دیگر خانمها چه پیرزن باشند و چه دختران جوان از یک سمت دنیا به سمت دیگر براى به جا آوردن حج مسافرت مىکنند و احدى متعرض آنها نمىشود.۱۵
اگر روایات پیش و پس از ظهور را کنار هم بچینیم نکات جالبى به دست مىآوریم:
پیش از ظهور، فرد بر سر قبر مردگان مىرود و آرزو مىکند که کاش جاى آنها بود۱۶ و بعد از ظهور شخص بر سر قبر برادرش مىرود و به او مىگوید: کاش تو هم بودى و از این برکاتى که ما بهرهمند شدهایم متنعم مىشدى۱۷٫ یا پیش از ظهور خونریزى مفصلى در منا بهوجود مىآید۱۸ و پس از ظهور مردم آنقدر به حج اقبال مىکنند که حضرت از آنها که طواف مستحبى مىکنند، مىخواهند که مطاف را براى آنها که حج واجب دارند رها کنند۱۹٫ مساجد پیش از ظهور زیبا و با شکوه اما خالى از مؤمنان و معنویتاند۲۰ ولى پس از ظهور یکى از مساجدى که ساخته مىشود پانصد در دارد که حکایت از بزرگى و وسعت آن مىکند۲۱ و یا آنها که مىخواهند در نماز جمعه کوفه که به امامت حضرت برپا مىشود، شرکت کنند، صبح زود هم که حرکت مىکنند باز موفق به پیدا کردن جا نمىشوند.۲۲
قبل از ظهور مرگهاى ناگهانى (موت فجاه)، بیماریهاى متنوع و همهگیر نظیر طاعون و وبا گسترش قابل توجهى دارند۲۳ و مرگ و میر زیاد چنان شایع مىشود که درصد قابل توجهى از مردم مىمیرند۲۴ ولى بعد از ظهور امام زمان(علیه السّلام) افراد چنان عمر مىکنند که حتى هزار فرزند بلاواسطه خود را مىبینند۲۵ که از آن علاوه بر کثرت اولاد، حد اعلاى صحت، سلامتى، نعمت و خدمات را مىتوان برداشت کرد. خلاصه این تحول در همه ابعاد و عرصههاست.
با توجه به اینکه دوران پیش از ظهور سیاهى محض است و پس از آن روشنایى مطلق؛ گذار از آخرالزمان به عصر ظهور چگونه رخ مىدهد و چطور این دو دوره کاملاً متفاوت به هم متصل مىشوند؟
با گسترش یافتن و شیوع فشارها و مشکلات، خود به خود توجه مردم به حکومتى که منجى موعود برپا خواهد ساخت بیشتر مىشود و این فشارها مقدمهاى است براى این دگرگونیها و البته اصل این تحول یک شبه انجام مىشود: «یصلح اللّه له أمره فى لیله واحده»۲۶٫
از جمله صفاتى که براى حضرت در دعاى ندبه بیان شده «هادم ابنیه الشرک والنفاق» است. آیا مىتوان از این بناهاى شرک و نفاق که توسط حضرت درهم شکسته مىشوند، مصادیقى را نام برد؟
در جوابتان بهتر است روایتى از امام صادق(علیه السّلام) را بخوانم که در دل خود مطالب زیادى دارد. حضرت مىفرمایند: «یصنع کما صنع رسول اللّه»؛ حضرت مهدى(علیه السّلام) همان کارى را که پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) کرد، انجام مىدهند. «یهدم ما کان قبله»؛ همه بناهاى پیش ازخود را درهم مىشکند. «کما هدم رسولاللّه أمر الجاهلیه»؛ همانند پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) که بناها، اعتقادات، باورها و همه بافتههاى جاهلیت را فرو ریختند حضرت مهدى(علیه السّلام) نیز همه آثار دوران جاهلیت بشر را متلاشى مىکنند؛ «و یستأنف الاسلام جدیدا»۲۷؛ اسلام را از نو بنا مىکنند.
گسترش رعب، وحشت، آدمکشى چیزهایى نیستند که براى کسى قابل تحمل باشند ولى همه اینها زیر سر مشرکین است که در رأس آنها یهود قرار دارد و جالب این است که آقا امیرالمؤمنین(علیه السّلام) قرنها قبل نسبت به این مطلب در مسجد کوفه هشدار داده بودند. آن حضرت به مردم رو کرده و فرمودند: «واللّه لتسألن ماتؤمرون»؛ یا هر آنچه را به شما مىگوییم اطاعت و اجرا کنید: «او لترکبن أعناقکم الیهود والنصارى۲۸»؛ یا منتظر حاکمیت یهود و نصارا بر خود باشید. یا در جاى دیگر فرمودند: «لیستأمرون علیکم الیهود والنصارى...»۲۹ چنان یهود و نصارا بر شما حاکم مىشوند که عرصه را بر شما تنگ کرده و شما را از شهرهایتان بیرون خواهند کرد.
مشرکان در دوره حاکمیتشان یک سرى بافتهها، عقاید و فرهنگ را بر مردم تحمیل مىکنند که از جمله عوارضش گسترش فساد، بىبند و بارى، بىعفتى و هدف قرار گرفتن اعتقادات مردم است. در کنار حاکمیت یهود، حکومتهایى دیده مىشود که تشکیل شده از مشرکان، منافقان و همه آنهایى که ظاهرا همراه مردمند ولى در حقیقت بقاى خود را وامدار همدستى و همراهى مشرکان هستند.
قبل از ظهور امام زمان(علیه السّلام) دنیا گرفتار مشرکان؛ یعنى یهود و نصاراست که مصداق بارزش در جهان امروز همان آمریکا و مولود نامشروعش اسراییل است که حکومتهاى دست نشاندهاى که به جز رضایت آنها به هیچ چیز دیگرى فکر نمىکنند، همراهشان هستند. حضرت در همان ابتداى امر با تمام قوا با ایشان رودررو شده و جنگ خونینى با ایشان به پا مىکنند. در این جنگ تمام عیار، حتى سنگها و درختها به یارى حضرت و سپاهیانش آمده و ایشان را خطاب مىکنند که یک یهودى یا دشمن خدا پشت من پنهان شده، بیایید او را بگیرید و بکشید.۳۰
برخى روایات هم به جنگ حضرت با حکومتهاى عربى و دست نشاندههاى آنها اشاره مىکنند که «على العرب شدید»۳۱ «لا واللّه ما بینه و بینهم إلّا السیف»۳۲؛ البته نکتهاى را که مىبایست در اینجا متذکر شوم، این است که جنگهاى خونین و شدید حضرت تنها با حکومتهاى مشرک و سردمداران شرک و نفاق است والا اصل حکومت ایشان حکومت سفاک و خونریزى نیست که بین عوام مردم شایع کردهاند.
حضرت با شیطان درگیر مىشود۳۳ که «إلى یوم وقت المعلوم»۳۴ مهلت خواسته است؛ البته اینکه منظور همان ابلیس است یا شیطان بزرگ بماند تا زمانى که خود حضرت ظهور کنند.
با استقرار حکومت حضرت چه کسانى از این نعمت بهرهمند مىشوند؟
اولاً طبق برخى روایات، همه در دوران امام زمان(علیه السّلام) موحد مىشوند و دیگر هیچ حد و مرزى باقى نمىماند که فلانى مثلاً یهودى یا نصرانى است: «له أسلم من فى السموات والأرض»۳۵؛ همه در دوران حکومت امام زمان(علیه السّلام) مسلمان مىشوند.
نکته دوم اینکه با توجه به بعضى دیگر از روایات که مىفرماید: «وضعاللّه یده على رؤس العباد»۳۶ نه رئوس مؤمنان یا شیعیان، حضرت دست مبارکشان را بر سر تمام بندگان مىگذارند و عقول همه بندگان کامل مىشود و نه عقل جمعیتى خاص.
نکته سوم اینکه سرور ناشى از ظهور امام زمان(علیه السّلام) حتى شامل حال اهل برزخ و مردگان هم مىشود۳۷ یعنى علاوه بر شیعیان و کل انسانهاى زنده، مردگان هم از فرج بهرهمند مىشوند: «دخلتهم الفرحه»۳۸٫
آیا مىتوان تعریف جامعى از حکومت حضرت ارایه کرد به طورى که مشخص شود ابعاد، الگوها، قوانین و سیرهاى که قرار است ایشان برقرار کنند چیست؟
مىدانید که ما ده قانون یا ده دین نداریم. در نگاه ما دین و قانون حق جز یکى و اسلام نیست: «إنّ الدین عند اللّه الإسلام»۳۹٫ افتخار و هنر حضرت مهدى(علیه السّلام) پیاده کردن همان چیزى است که رسولاللّه(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به بشر ارائه کردهاند؛ چرا که به فرموده قرآن «لقد کان لکم فى رسول اللّه أسوه حسنه»۴۰٫ به عبارت دیگر نه تنها سیره ایشان که سیره حضرت على(علیه السّلام) همان سیره رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود و همگى افتخارشان این است که قدم جاى قدم پیامبر(ص) مىگذارند. البته نتیجه تأسى و عمل به این سیره بنا بر آیه «ولو أنّ أهل القرى آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء والأرض»۴۱ وفور و نزول برکات از آسمان و زمین است و طبیعى است در چنین حالتى دیگر زمین با اهل خود قهر نیست و رود و دریاچهاى خشک نمىشود و بسیارى مسایل از این قبیل وجود نخواهد داشت.
آیا براى تحقق چنین حکومتى زمینهسازى هم مىتوان کرد؟
پاسخ این سؤال به بحث انتظار برمىگردد که مرحوم مجلسى در جلد ۵۲ بحارالانوار بیش از هشتاد روایت در این رابطه آوردهاند که در بعضى از آنها از انتظار با تعبیرى همچون «أحبّ الاعمال»۴۲ یا «أفضل أعمال أمتّى»۴۳ یاد شده و شخص منتظر را در برخى دیگر به کسى تشبیه کردهاند که در خیمه رسول اللّه (صلّی الله علیه و آله و سلّم) باشد.۴۴ مسلما کسى که در خیمه رسول اللّه(ص) باشد براى تهاجم به دشمن و ویران کردن ابنیه شرک و نفاق در حالت آمادهباش به سر مىبرد؛ یا وقتى حداقل ثواب انتظار را معادل ثواب هزار شهید بدر و احد بیان مىکنند۴۵ معنایش این است که هر منتظر باید رنج و زحمتى معادل رنج و زحمت هزار شهید بدر و احد را تحمل کند. به هر حال مردم باید با این موضوع و این فرهنگ و خود امام(علیه السّلام) و دشمنان ایشان آشنا شوند و براى مردم روشن شود که دشمنان آن حضرت به دنبال چه مىگردند و چه هدفى را دنبال مىکنند.
به نظر حقیر بهترین وسیله براى آگاه کردن مردم، پیاده کردن فرهنگ مهدویت و برحذر داشتن آنها از فرهنگ ضد آن است. بهترین حالت آن هم وقتى است که حکومت به پا مىشود. با برپایى حکومت و دستیابى به امکانات بیشتر، مسئولیت هم بیشتر مىشود. مىبایست با استفاده از صدا و سیما و دیگر رسانههاى گروهى ابعاد مختلف موضوع را براى مردم تبیین کرد و به معناى واقعى براى برپایى حکومت امام زمان(علیه السّلام) مقدمهچینى نمود. البته در اینجا مجال پاسخ به آنها که با استناد به حدیث ضعیف السندى اصل تشیکل حکومت در عصر غیبت را زیر سؤال مىبرند، نیست و به همین قدر بسنده مىکنم که به نظر بنده الان اوجب واجبات و اهم مسایل تشکیل و حفظ حکومت اسلامى است.
با گذشت بیش از دو دهه از آغاز انقلاب در ایران عملکرد اصل نظام را در این راستا چگونه مىبینید؟
هر چند که انتظار بیش از این بوده ولى بینى و بین اللّه کوتاهى نکردهاند. یک تذکر و درخواست هم از آقایان دارم اینکه بیایید فرهنگ مهدویت را مثل کتابهاى مدارس که به تناسب سطوح مختلف سنى نوشته شده، بازنویسى کنیم و براى هر مقطعى کتاب و اسلاید، سىدى، فیلم و برنامههاى مختلف و مناسب داشته باشیم که در این راستا مىطلبد هم فضا و هم ابزار را به خوبى بشناسیم و هم مناسبترین نحوه استفاده از ابزار را در شرایط کنونى اعمال کنیم. در ورود به این میدان هم انشاءاللّه موفق خواهیم بود.
تا کنون در بین طلبهها و عامه مردم چقدر در زمینه فرهنگ انتظار کار شده است؟
راستش را بخواهید ما در برابر ساحت مقدس امام زمان(علیه السّلام) سراپا تقصیریم. آبرو و اعتبار ما طلبهها به همین عمامههایمان است. این عمامهها هم اعتبارش به همان اصل و پشتوانهاش است. همانند پول که کاغذى عادى است و با پشتوانهاى که در بانک مرکزى دارد معتبر مىشود. این احترامى که مردم به ما مىگذارند، دستمان را مىبوسند، وجوهات را براى صرف در امور مذهبى پیش ما مىآورند و خلاصه یک جور دیگر نگاهمان مىکنند همه به خاطر آن بزرگوار است و متأسفانه ما در واقع یک هزارم حقى را که آن حضرت بر گردن ما دارند ادا نکردهایم.
از ساحت مقدس امام زمان(علیه السّلام) پوزش مىطلبیم که سرباز خوبى براى ایشان نبوده و نیستیم ولى امیدواریم به خوبى و بزرگى و بزرگوارى خودشان ما را عفو کرده و نظر لطفشان را از ما برنگردانند.
در پایان اگر مطلبى ناگفته مانده بفرمایید.
امیدواریم خداوند، عزّوجلّ، این توفیق را به ما بدهد که حکومت موعود جهانى را درک کنیم که انشاءاللّه به زودى شاهدش خواهیم بود. امیدواریم که خیلىها این ایام را درک کنند و جزء یاران و سربازان حضرت باشند و باشیم و انشاءاللّه از اجر شهادت در جبهه ایشان که دو برابر اجر دیگر شهداست بهرهمند شویم.
در پایان این گفتوگو از شما و مجله وزین موعود تشکر و تقدیر مىکنم که سعى بلیغ دارید و مجدانه در راه نشر فرهنگ مهدویت و آشنایى با این بزرگوار تلاش مىکنید و امیدواریم که خود آقا در دنیا و آخرت پاداش شما را عنایت فرمایند.
از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید تشکر مىکنیم.
پی نوشت :
۱ .محمدبن یعقوب کلینى، الکافى، ج۳، ص۵۳۸-۵۳۶٫
۲ .محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۳۱٫
۳ .همان، ج۵۲، ص۳۲۸٫
۴ .سیدبن طاووس، الملاحم والفتن، ص۱۵۲ به نقل از: نجمالدین طبسى، چشماندازى به حکومت مهدى(علیه السّلام)، ص۱۸۴٫
۵ .جامع احادیث الشیعه، ج۱، ص۳۴٫
۶ .محمدبن الحسن الحرالعاملى، اثبات الهداه، ج۳، ص۵۴۲، ح۵۲۱٫
۷ .عقدالدرر، ص۱۵۹٫
۸ .الملاحم والفتن، ص۹۷ به نقل از: چشماندازى به حکومت مهدى(علیه السّلام)، ص۱۸۹٫
۹ .بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۲۶٫
۱۰ .شیخ صدوق، کمالالدین و تمامالنعمه، ج۱، ص۳۳۱٫
۱۱٫الملاحم والفتن، ص۱۵۲٫
۱۲٫ر.ک: چشماندازى به حکومت حضرت مهدى(علیه السّلام)، ص۱۱۸٫
۱۳٫المستدرک على الصحیحین، ج۴، ص۵۱۴؛ عقدالدرر، ص۱۵۰٫
۱۴٫عقدالدرر، ص۳۶؛ ملاحم، ص۶۸٫
۱۵٫شیخ صدوق، الخصال، ج۲، ص۶۲۶؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۱۶٫
۱۶٫عقدارلدرر، ص۲۳۶ به نقل از همان.
۱۷٫الاذاعه، ص۱۱۹، به نقل ازهمان.
۱۸٫بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۷۴٫
۱۹٫همان، ج۵۲، ص۱۹۰٫
۲۰٫همان، ج۵۲، ص۳۷۵٫
۲۱٫همان، ج۵۲، ص۳۳۰ و ۳۳۷٫
۲۲٫همان، ج۵۲، ص۲۶۹٫
۲۳٫بیان الائمه(علیه السّلام)، ج۸، ص۱۰۲٫
۲۴٫بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۳۷٫
۲۵٫عقدالدرر، صص ۹۹-۹۰؛ کشف الاستار: ص۱۳۷٫
۲۶٫بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۵۲٫
۲۷٫الغارات، ج۲، ص۳۳۳٫
۲۸٫در منابع عین عبارت یافت نشد.
۲۹٫مسنداحمد، ج۲، ص۳۹۸٫
۳۰٫بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۴۹٫
۳۱٫همان، ج۵۲، ص۳۵۵٫
۳۲٫همان، ج۶۰، ص۲۵۴؛ اثبات الهداه، ج۳، ص۵۵۱٫
۳۳٫حجر (۱۵)، آیه ۳۸٫
۳۴٫آل عمران(۳)، آیه ۸۳٫
۳۵٫ر.ک: پاورقى ۳٫
۳۶٫بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۲۸٫
۳۷٫کامل الزیارات، ص۳۰٫
۳۸٫آل عمران(۳)، آیه ۱۹٫
۳۹٫احزاب (۳۳)، آیه ۲۱٫
۴۰٫اعراف (۷)، آیه ۹۵٫
۴۱٫بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۳٫
۴۲٫منتخب الاثر، ح۵۷۰٫
۴۳٫بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۶٫
۴۴٫همان، ج۵۲، ص۱۲۶٫