مصرع با شروع حرف ( ج )

جابه کنارکعبه کن،تاکه کنندقبله ات
روی به دوستان کن و،نغمه آشنابزن
جان برلب آمدازغم هجران روی یار
گردیده،دیده،چشمه ی خون،آبشارهم
* * *
جان زهجران به لب رسید،ای کاش
یار،ازچهره پرده برمی داشت
* * *
جدازلطف شما،دل ومن،چه می ارزیم؟
که اعتبار من ودل،به اعتبار شماست
* * *
جزاو،امیر کشور غیب وشهود نیست
آن والی حدوث وخدیوقدم،کجاست؟
* * *
جزاو به هیچ حادثه ای دل نبسته ایم…
جابه کنارکعبه کن،تاکه کنندقبله ات
روی به دوستان کن و،نغمه آشنابزن
جان برلب آمدازغم هجران روی یار
گردیده،دیده،چشمه ی خون،آبشارهم
* * *
جان زهجران به لب رسید،ای کاش
یار،ازچهره پرده برمی داشت
* * *
جدازلطف شما،دل ومن،چه می ارزیم؟
که اعتبار من ودل،به اعتبار شماست
* * *
جزاو،امیر کشور غیب وشهود نیست
آن والی حدوث وخدیوقدم،کجاست؟
* * *
جزاو به هیچ حادثه ای دل نبسته ایم
موعود جمعه،جمعه ی موعود می رسد
* * *
جزتوکزآمدنت،می رود رنگ ملال
آزمودم همه را،نیست فریاد رسی
* * *
جغد،بر ویرانه می خواندبه انکار تو،امّا
خاک این ویرانه ها،بویی ازآن گنجینه دارد
* * *
جمال را بنماید اگرزپرده ی غیبت
قرار،بردل یاران بی قراربیاید
* * *
جمعیتی که دیده به راه تو دوختند
قربان کنند در قدمت ،آفتاب را
* * *
جنبشی،روزجلوس تو،عیان خواهدگشت
محشری،روزقیام تو،به پا خواهدشد
* * *
جهان به جنگ وجدال است،ای قیام بزرگ!
بیاودرشکن این کارزارپوشالی
روی به دوستان کن و،نغمه آشنابزن
جان برلب آمدازغم هجران روی یار
گردیده،دیده،چشمه ی خون،آبشارهم
* * *
جان زهجران به لب رسید،ای کاش
یار،ازچهره پرده برمی داشت
* * *
جدازلطف شما،دل ومن،چه می ارزیم؟
که اعتبار من ودل،به اعتبار شماست
* * *
جزاو،امیر کشور غیب وشهود نیست
آن والی حدوث وخدیوقدم،کجاست؟
* * *
جزاو به هیچ حادثه ای دل نبسته ایم
موعود جمعه،جمعه ی موعود می رسد
* * *
جزتوکزآمدنت،می رود رنگ ملال
آزمودم همه را،نیست فریاد رسی
* * *
جغد،بر ویرانه می خواندبه انکار تو،امّا
خاک این ویرانه ها،بویی ازآن گنجینه دارد
* * *
جمال را بنماید اگرزپرده ی غیبت
قرار،بردل یاران بی قراربیاید
* * *
جمعیتی که دیده به راه تو دوختند
قربان کنند در قدمت ،آفتاب را
* * *
جنبشی،روزجلوس تو،عیان خواهدگشت
محشری،روزقیام تو،به پا خواهدشد
* * *
جهان به جنگ وجدال است،ای قیام بزرگ!
بیاودرشکن این کارزارپوشالی