مصرع با شروع حرف ( ب )

باز آی،ای چوبوی گل ازدیده ها نهان
کزرنج انتظار تو،پشت فلک خمید
* * *
بانان وباکبوتروبازیتون،کاش آن همیشه خوب برگردد این روزهای سوخته،دیری ست بی اودرابتدای ویرانی است
* * *
بانگاهش عاقبت،سبزمی کند کسی قلب سردجنگل و،چشم کور جاده را
* * *
باید صبور بود به هجرانش روز،ازپی است این شب هجران را
* * *
بدون رویش چشمانت ای گل نرگس! برای خویش نداریم جز…
* * *
بانان وباکبوتروبازیتون،کاش آن همیشه خوب برگردد این روزهای سوخته،دیری ست بی اودرابتدای ویرانی است
* * *
بانگاهش عاقبت،سبزمی کند کسی قلب سردجنگل و،چشم کور جاده را
* * *
باید صبور بود به هجرانش روز،ازپی است این شب هجران را
* * *
بدون رویش چشمانت ای گل نرگس! برای خویش نداریم جز…
باز آی،ای چوبوی گل ازدیده ها نهان
کزرنج انتظار تو،پشت فلک خمید
کزرنج انتظار تو،پشت فلک خمید
* * *
بانان وباکبوتروبازیتون،کاش آن همیشه خوب برگردد
این روزهای سوخته،دیری ست بی اودرابتدای ویرانی است
* * *
بانگاهش عاقبت،سبزمی کند کسی
قلب سردجنگل و،چشم کور جاده را
* * *
باید صبور بود به هجرانش
روز،ازپی است این شب هجران را
* * *
بدون رویش چشمانت ای گل نرگس!
برای خویش نداریم جز بهاری زرد
* * *
برگرد،درقرن عصیان،ای فصل سبزتکامل!
خشیکیده بر شاخه بی توگل های سیبی که داریم
* * *
بهار سینه، خزان شد زدوری ات،بازآی
بیا،که بی تو گرفتار اضطراب شدیم
* * *
به آسمان نگاهت بیفتد،ار نظرم
فضای چشم و دلم را،پرازستاره کنی
* * *
بهارعمرمرا ،شورزندگانی نیست
تویی امیددل زاروبی قرار،بیا!
* * *
به روی جاده ی پرنم«خداکند که بیایی»
به فلب پنجره ها هم «خدا کند که بیایی»
به فلب پنجره ها هم «خدا کند که بیایی»
* * *
بیا به خانه ی دل ها،که درفراق تو،دل را
نمانده است قراری،چه گونه بی تو بمانم؟
* * *
بیاکه بی توروزها،چورشته های موی من
یکی سپید می شود،یکی سیاه می شود!