هفت برنامه حکومت مهدوي

فرازي از درس اخلاق آيتاللهالعظمي مکارم شيرازي (دامت برکاته)
مرحوم علامه مجلسي حديثي درباره حضرت مهدي(عج) نقل ميکنند:
«زماني که حضرت حجّت(عج) ظهور کند به عدالت حکم ميکند و کسي نميتواند به ديگري جور و ستم روا دارد و راهها به وسيله او امن ميگردد. زمين برکاتش را براي استفاده مردم خارج ميکند و امور را به دست اهلش ميسپارد و هيچ ديني غير از اسلام باقي نميماند و همه…
فرازي از درس اخلاق آيتاللهالعظمي مکارم شيرازي (دامت برکاته)
مرحوم علامه مجلسي حديثي درباره حضرت مهدي(عج) نقل ميکنند:
«زماني که حضرت حجّت(عج) ظهور کند به عدالت حکم ميکند و کسي نميتواند به ديگري جور و ستم روا دارد و راهها به وسيله او امن ميگردد. زمين برکاتش را براي استفاده مردم خارج ميکند و امور را به دست اهلش ميسپارد و هيچ ديني غير از اسلام باقي نميماند و همه به اسلام گرايش پيدا ميکنند.»
در اين حديث، هفت برنامه براي حضرت بيان شده است:
1 و 2. حکومت عادلانه و رفع ظلم و جور:
«إذا قام القائم حکم بالعدل و ارتفع في ايّامه الجور» نقطه مقابل عدل، ظلم است نه جور و قسط نقطه مقابل جور است. فرق بين عدل و قسط اين است که عدالت يعني حقّ ديگري گرفته نشود و قسط اين است که بين افراد تبعيض نشود، پس ظلم به نفع خويشتن گرفتن و جور حقّ کسي را به ديگري دادن است. به عنوان مثال، يک وقت خانه زيد را براي خودم ميگيرم که اين ظلم است و يک وقت خانه او را ميگيرم و به ديگري ميدهم که اين جور است. نقطه مقابل اين است که خانه زيد را نميگيرم براي خودم که اين عدل است و اگر به کسي هم ندهم اين قسط است، پس قسط عدم تبعيض و عدل عدم ظلم است.
اسلام آن چيزي است که اگر شخص آن را اظهار بدارد جانش محفوظ و ذبيحهاش حلال است و ايمان آن چيزي است که مايه نجات او در قيامت است
3. امنيّت راهها: «و امنت به السّبل، راهها به وسيله او امن ميشود.»
4. شکوفايي طبيعت: «و اخرجت الارض برکاتها؛ زمين برکاتش را خارج ميکند.» چه برکات کشاورزي و چه معادن و چه نيروهاي ديگري که براي ما مخفي است.
5. سپردن امور به اهل خبره: «و ردّ کل حقّ إلي اهله؛ کارها را به اهلش ميسپارند.» به خلاف زمان ما که بسياري از کارها به دست نااهلان است، چرا که رابطهها بر ضابطهها مقدّم شده است.
6. حاکميّت دين اسلام: «و لم يبق اهل دين حتّي يظهر اسلام؛ هيچ ديني باقي نميماند و همه اديان دين واحد ميشوند و آن همانا اسلام است.»
7. گرايش قلبي به اسلام: «و يعترفوا بالايمان» که دو معني دارد، ممکن است يا اشاره به اين باشد که همه تابع مکتب اهل بيت(ع) ميشوند يا اشاره به اين باشد که علاوه بر اينکه در ظاهر ايمان دارند، در باطن هم مومن هستند.
فرق بين ايمان و اسلام در روايات آمده است، بعضي از روايات ميگويند اسلام آن چيزي است که اگر شخص آن را اظهار بدارد جانش محفوظ و ذبيحه اش حلال است و ايمان آن چيزي است که مايه نجات او در قيامت است. در بعضي از روايات داريم که اسلام مانند «مسجدالحرام» و ايمان مانند «کعبه» است. احتمال دارد که اين عبارت اشاره به آيهاي باشد که ميفرمايد: «قالت الاعراب امنّا...؛ [برخي از باديهنشينان گفتند ايمان آورديم.»
رئوس کارهايي که آن حضرت انجام ميدهند و از روايات استفاده ميشود در چهار محور خلاصه ميشود:
1. اصلاح عقايد: «ما علي ظهر الارض بيت حجر و مدر الّا ادخله الله کلمه الاسلام»در تمام روي زمين، خانههاي سنگي ثروتمندان، خانههاي گلي فقرا و چادرها باقي نميماند، جز اينکه کلمه «لااله الّا الله» در آنها خواهد بود و شرک برچيده خواهد شد.
2. تکامل عقول: جهش علمي و عقلاني پيدا ميشود. مرحوم علّامه مجلسي چنين ميفرمايند: «إذ قام قائمنا وضع يده علي رئوس العباد (شايد منظور ايشان اين باشد که مردم تحت تربيت او قرار ميگيرند) فجمع بها عقولهم و کملت بها احلامهم انديشهها و خردهاي آنها کامل ميشود.»
3. عدل و داد: در روايات متعدّد آمده است که «يملاالارض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلماً و جوراً.»
4. اصلاح اخلاق: از بين بردن مفاسد اخلاقي و زنده کردن ارزشهاي اسلامي که اين را از روايات علائم آخرالزّمان استفاده ميکنيم، رواياتي که ميگويد قبل از قيام قائم(عج) انحرافات اخلاقي مثل زنا، سرقت، رشوه خواري، کم فروشي، شراب خواري و ريختن خون بي گناهان زياد ميشود و معنايش اين است که مهدي(عج) قيام ميکند تا اينها را از بين ببرد؛ يعني نظام ارزشي به طور کلّي مختل شده و حضرت مهدي(عج) نظام ارزشي را درست ميکند.
در تمام روي زمين، خانههاي سنگي ثروتمندان، خانههاي گلي فقرا و چادرها باقي نميماند، جز اينکه کلمه «لااله الّا الله» در آنها خواهد بود و شرک برچيده خواهد شد
حضرت مهدي(عج) داراي لشکر، سپاه، اعوان و انصار است، همچنان که در «زيارت آل ياسين» آمده است:
«و اجعلني من شيعته و اتباعه و انصاره» يا در بعضي از روايات آمده است که: «والمجاهدين بين يديه»، کساني که ميخواهند از اعوان آن حضرت باشند بايد در اين چهار محور کار کنند و کسي که هيچ يک از اين امور را ندارد و تنها دعا ميکند که از اعوان او باشد، اين دعا دور از اجابت است. اگر روحانيان اين برنامهها را پياده کنند يک کلاس بزرگ تربيتي پيدا ميشود. توسّل در جاي خودش خوب است، امّا و اجعلني من شيعته و اتباعه و ... با توسّل حل نميشود، بلکه بايد توحيد، خالص شود و آثار شرک را بايد از دل و جان و جامعه برچيد. بايد عدل و داد را در مورد مردم، خانواده و اطرافيان خود پياده کنيم. بايد ارزشهاي اخلاقي را در خودمان زنده کنيم. اگر خوب تبيين شود که حضرت براي چه قيام ميکند، اين کار چهره جامعه را عوض ميکند. نميتوان بدون داشتن هيچ يک از اين مباني در صفوف ياران حضرت قرار گرفت.
اميد که خداوند اين دعا را در حقّ ما مستجاب کند:
«اللّهمّ اجعلني من اعوانه و انصاره و اتباعه و شيعته و المجاهدين بين يديه.»
مرحوم علامه مجلسي حديثي درباره حضرت مهدي(عج) نقل ميکنند:
«زماني که حضرت حجّت(عج) ظهور کند به عدالت حکم ميکند و کسي نميتواند به ديگري جور و ستم روا دارد و راهها به وسيله او امن ميگردد. زمين برکاتش را براي استفاده مردم خارج ميکند و امور را به دست اهلش ميسپارد و هيچ ديني غير از اسلام باقي نميماند و همه به اسلام گرايش پيدا ميکنند.»
در اين حديث، هفت برنامه براي حضرت بيان شده است:
1 و 2. حکومت عادلانه و رفع ظلم و جور:
«إذا قام القائم حکم بالعدل و ارتفع في ايّامه الجور» نقطه مقابل عدل، ظلم است نه جور و قسط نقطه مقابل جور است. فرق بين عدل و قسط اين است که عدالت يعني حقّ ديگري گرفته نشود و قسط اين است که بين افراد تبعيض نشود، پس ظلم به نفع خويشتن گرفتن و جور حقّ کسي را به ديگري دادن است. به عنوان مثال، يک وقت خانه زيد را براي خودم ميگيرم که اين ظلم است و يک وقت خانه او را ميگيرم و به ديگري ميدهم که اين جور است. نقطه مقابل اين است که خانه زيد را نميگيرم براي خودم که اين عدل است و اگر به کسي هم ندهم اين قسط است، پس قسط عدم تبعيض و عدل عدم ظلم است.
اسلام آن چيزي است که اگر شخص آن را اظهار بدارد جانش محفوظ و ذبيحهاش حلال است و ايمان آن چيزي است که مايه نجات او در قيامت است
3. امنيّت راهها: «و امنت به السّبل، راهها به وسيله او امن ميشود.»
4. شکوفايي طبيعت: «و اخرجت الارض برکاتها؛ زمين برکاتش را خارج ميکند.» چه برکات کشاورزي و چه معادن و چه نيروهاي ديگري که براي ما مخفي است.
5. سپردن امور به اهل خبره: «و ردّ کل حقّ إلي اهله؛ کارها را به اهلش ميسپارند.» به خلاف زمان ما که بسياري از کارها به دست نااهلان است، چرا که رابطهها بر ضابطهها مقدّم شده است.
6. حاکميّت دين اسلام: «و لم يبق اهل دين حتّي يظهر اسلام؛ هيچ ديني باقي نميماند و همه اديان دين واحد ميشوند و آن همانا اسلام است.»
7. گرايش قلبي به اسلام: «و يعترفوا بالايمان» که دو معني دارد، ممکن است يا اشاره به اين باشد که همه تابع مکتب اهل بيت(ع) ميشوند يا اشاره به اين باشد که علاوه بر اينکه در ظاهر ايمان دارند، در باطن هم مومن هستند.
فرق بين ايمان و اسلام در روايات آمده است، بعضي از روايات ميگويند اسلام آن چيزي است که اگر شخص آن را اظهار بدارد جانش محفوظ و ذبيحه اش حلال است و ايمان آن چيزي است که مايه نجات او در قيامت است. در بعضي از روايات داريم که اسلام مانند «مسجدالحرام» و ايمان مانند «کعبه» است. احتمال دارد که اين عبارت اشاره به آيهاي باشد که ميفرمايد: «قالت الاعراب امنّا...؛ [برخي از باديهنشينان گفتند ايمان آورديم.»
رئوس کارهايي که آن حضرت انجام ميدهند و از روايات استفاده ميشود در چهار محور خلاصه ميشود:
1. اصلاح عقايد: «ما علي ظهر الارض بيت حجر و مدر الّا ادخله الله کلمه الاسلام»در تمام روي زمين، خانههاي سنگي ثروتمندان، خانههاي گلي فقرا و چادرها باقي نميماند، جز اينکه کلمه «لااله الّا الله» در آنها خواهد بود و شرک برچيده خواهد شد.
2. تکامل عقول: جهش علمي و عقلاني پيدا ميشود. مرحوم علّامه مجلسي چنين ميفرمايند: «إذ قام قائمنا وضع يده علي رئوس العباد (شايد منظور ايشان اين باشد که مردم تحت تربيت او قرار ميگيرند) فجمع بها عقولهم و کملت بها احلامهم انديشهها و خردهاي آنها کامل ميشود.»
3. عدل و داد: در روايات متعدّد آمده است که «يملاالارض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلماً و جوراً.»
4. اصلاح اخلاق: از بين بردن مفاسد اخلاقي و زنده کردن ارزشهاي اسلامي که اين را از روايات علائم آخرالزّمان استفاده ميکنيم، رواياتي که ميگويد قبل از قيام قائم(عج) انحرافات اخلاقي مثل زنا، سرقت، رشوه خواري، کم فروشي، شراب خواري و ريختن خون بي گناهان زياد ميشود و معنايش اين است که مهدي(عج) قيام ميکند تا اينها را از بين ببرد؛ يعني نظام ارزشي به طور کلّي مختل شده و حضرت مهدي(عج) نظام ارزشي را درست ميکند.
در تمام روي زمين، خانههاي سنگي ثروتمندان، خانههاي گلي فقرا و چادرها باقي نميماند، جز اينکه کلمه «لااله الّا الله» در آنها خواهد بود و شرک برچيده خواهد شد
حضرت مهدي(عج) داراي لشکر، سپاه، اعوان و انصار است، همچنان که در «زيارت آل ياسين» آمده است:
«و اجعلني من شيعته و اتباعه و انصاره» يا در بعضي از روايات آمده است که: «والمجاهدين بين يديه»، کساني که ميخواهند از اعوان آن حضرت باشند بايد در اين چهار محور کار کنند و کسي که هيچ يک از اين امور را ندارد و تنها دعا ميکند که از اعوان او باشد، اين دعا دور از اجابت است. اگر روحانيان اين برنامهها را پياده کنند يک کلاس بزرگ تربيتي پيدا ميشود. توسّل در جاي خودش خوب است، امّا و اجعلني من شيعته و اتباعه و ... با توسّل حل نميشود، بلکه بايد توحيد، خالص شود و آثار شرک را بايد از دل و جان و جامعه برچيد. بايد عدل و داد را در مورد مردم، خانواده و اطرافيان خود پياده کنيم. بايد ارزشهاي اخلاقي را در خودمان زنده کنيم. اگر خوب تبيين شود که حضرت براي چه قيام ميکند، اين کار چهره جامعه را عوض ميکند. نميتوان بدون داشتن هيچ يک از اين مباني در صفوف ياران حضرت قرار گرفت.
اميد که خداوند اين دعا را در حقّ ما مستجاب کند:
«اللّهمّ اجعلني من اعوانه و انصاره و اتباعه و شيعته و المجاهدين بين يديه.»