ستون آسمان ها

کجایی ای ستون آسمانها تکیهگاه تو
زمین و عرش و فرش و کهکشانها خاک راه تو
خلایق شب به شب حیران زخال رویت ای خورشید
ملایک صف به صف رقصان به گرد روی ماه تو
دو ابروی تو شاهین وزین خلقت است آری!
جهان میزان شده از قاب قوسین نگاه تو
سپیده از سپیدای نگاهت رنگ میگیرد
و شب آغاز میگردد ز گیسوی سیاه تو
شب تاریک و بیم موج…
کجایی ای ستون آسمانها تکیهگاه تو
زمین و عرش و فرش و کهکشانها خاک راه تو
خلایق شب به شب حیران زخال رویت ای خورشید
ملایک صف به صف رقصان به گرد روی ماه تو
دو ابروی تو شاهین وزین خلقت است آری!
جهان میزان شده از قاب قوسین نگاه تو
سپیده از سپیدای نگاهت رنگ میگیرد
و شب آغاز میگردد ز گیسوی سیاه تو
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دست نجاتی هست جز دست پناه تو؟
تو آن خورشید رخشانی که بر این آستان هر روز
تمام آفرینش میگذارد سر به راه تو!
زمین و عرش و فرش و کهکشانها خاک راه تو
خلایق شب به شب حیران زخال رویت ای خورشید
ملایک صف به صف رقصان به گرد روی ماه تو
دو ابروی تو شاهین وزین خلقت است آری!
جهان میزان شده از قاب قوسین نگاه تو
سپیده از سپیدای نگاهت رنگ میگیرد
و شب آغاز میگردد ز گیسوی سیاه تو
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دست نجاتی هست جز دست پناه تو؟
تو آن خورشید رخشانی که بر این آستان هر روز
تمام آفرینش میگذارد سر به راه تو!