بودن یا نبودن مسئله این است

یک لیوان آب در زندگی ما نقش زیادی ندارد. اما بودن یا نبودن همین مقدار آب برای یک ماهی می تواند حکم زندگی یا مرگ را داشته باشد.
مقابل راوی سه لیوان آب، قلم موی نقاشی، پالت آبرنگ و یک گلدان کوچک قرار دارد که رویشان پوشیده است. راوی از روی لیوانها پوشش را برداشته و به ترتیب در مورد هر کدام از آنها صحبت می کند.
راوی: به نظرتون با یک…
مقابل راوی سه لیوان آب، قلم موی نقاشی، پالت آبرنگ و یک گلدان کوچک قرار دارد که رویشان پوشیده است. راوی از روی لیوانها پوشش را برداشته و به ترتیب در مورد هر کدام از آنها صحبت می کند.
راوی: به نظرتون با یک…
یک لیوان آب در زندگی ما نقش زیادی ندارد. اما بودن یا نبودن همین مقدار آب برای یک ماهی می تواند حکم زندگی یا مرگ را داشته باشد.
مقابل راوی سه لیوان آب، قلم موی نقاشی، پالت آبرنگ و یک گلدان کوچک قرار دارد که رویشان پوشیده است. راوی از روی لیوانها پوشش را برداشته و به ترتیب در مورد هر کدام از آنها صحبت می کند.
راوی: به نظرتون با یک لیوان آب چه کارهایی میشه انجام داد؟ در صورت همراهی مخاطبان، راوی از چند نفر نظرخواهی کند. سپس روپوش لیوان اول را برداشته و میگوید:
راوی: با کمک یک لیوان آب و مقداری رنگ می تونیم یک نقاشی آبرنگ بکشیم. روپوش را از روی لیوان دوم و گلدان برداشته و میگوید:
راوی: با همین مقدار آب میتونیم یک گیاه رو آبیاری کنیم. روپوش را از روی لیوان سوم برمی دارد. درون آن یک ماهی است. میگوید:
راوی: یک لیوان آب در زندگی ما نقش زیادی نداره. اما بودن یا نبودن همین مقدار آب برای یک ماهی، میتونه حکم زندگی یا مرگ رو داشته باشه. آرام آرام آب لیوان را در ظرفی دیگر خالی می کند.
راوی: تیک تاک، تیک تاک، تیک تاک، … به میزانی که از حجم این آب کم بشه، زندگی این ماهی به پایان خودش نزدیک میشه. لیوان آب که کاملاً خالی می شود.
راوی: و در این لحظه ماهی به زمان مرگش خودش میرسه. ماهی را درون ظرف آب می اندازد.
راوی: تا حالا فکر کردین که زندگی ما هم مثل این ماهی می مونه و روز به روز منابعی که قراره به کمک اونها حیات ما ادامه داشته باشه، کمتر و کمتر میشن؟ (در صورت عدم وجود امکانات کافی برای اجرای این تابلو، راوی اتفاقات را به صورت تصور ذهنی توصیف کند.)
مقابل راوی سه لیوان آب، قلم موی نقاشی، پالت آبرنگ و یک گلدان کوچک قرار دارد که رویشان پوشیده است. راوی از روی لیوانها پوشش را برداشته و به ترتیب در مورد هر کدام از آنها صحبت می کند.
راوی: به نظرتون با یک لیوان آب چه کارهایی میشه انجام داد؟ در صورت همراهی مخاطبان، راوی از چند نفر نظرخواهی کند. سپس روپوش لیوان اول را برداشته و میگوید:
راوی: با کمک یک لیوان آب و مقداری رنگ می تونیم یک نقاشی آبرنگ بکشیم. روپوش را از روی لیوان دوم و گلدان برداشته و میگوید:
راوی: با همین مقدار آب میتونیم یک گیاه رو آبیاری کنیم. روپوش را از روی لیوان سوم برمی دارد. درون آن یک ماهی است. میگوید:
راوی: یک لیوان آب در زندگی ما نقش زیادی نداره. اما بودن یا نبودن همین مقدار آب برای یک ماهی، میتونه حکم زندگی یا مرگ رو داشته باشه. آرام آرام آب لیوان را در ظرفی دیگر خالی می کند.
راوی: تیک تاک، تیک تاک، تیک تاک، … به میزانی که از حجم این آب کم بشه، زندگی این ماهی به پایان خودش نزدیک میشه. لیوان آب که کاملاً خالی می شود.
راوی: و در این لحظه ماهی به زمان مرگش خودش میرسه. ماهی را درون ظرف آب می اندازد.
راوی: تا حالا فکر کردین که زندگی ما هم مثل این ماهی می مونه و روز به روز منابعی که قراره به کمک اونها حیات ما ادامه داشته باشه، کمتر و کمتر میشن؟ (در صورت عدم وجود امکانات کافی برای اجرای این تابلو، راوی اتفاقات را به صورت تصور ذهنی توصیف کند.)