0%
پنجشنبه ، ۰۹ فروردین ۱۴۰۳

پرتال تخصصی تبیان مهدویت

تبیان مهدویت ، بزرگترین پایگاه اینترنتی مهدویت

حضور فعال در عصر انتظار

حضور فعال در عصر انتظار
 مقدمه
کتابهای روایی مسلمانان با شفافیت کم نظیری از انتظار فعال و حضور در عرصه های سیاسی _ اجتماعی برای تشکیل حکومت جهانی مهدوی و رخداد «ظهور حضرت ولی عصر(عج)» سخن می گویند که بسیاری از متون ادیان به گونه ای بدان اشاره دارد. این حادثه که شیعه به طور خاص با شیدایی و شیفتگی، چشم به راه آن است، تحولات همه جانبه را در عرصه سیاست و مدیریت جامعه آرمانی،…
 مقدمه
کتابهای روایی مسلمانان با شفافیت کم نظیری از انتظار فعال و حضور در عرصه های سیاسی _ اجتماعی برای تشکیل حکومت جهانی مهدوی و رخداد «ظهور حضرت ولی عصر(عج)» سخن می گویند که بسیاری از متون ادیان به گونه ای بدان اشاره دارد. این حادثه که شیعه به طور خاص با شیدایی و شیفتگی، چشم به راه آن است، تحولات همه جانبه را در عرصه سیاست و مدیریت جامعه آرمانی، بر اساس تعالیم قرآن، به مستضعفان و تشنگان عدالت نوید می دهد.

بارزترین پیام ظهور حجّت، جایگزینی عدالت فراگیر به جای ظلم فراگیر است که یک پیام سیاسی _ اجتماعی مستند به روایت نبوی متواتر و پذیرفته شده شیعه و سنّی است: «یَمْلاَءُ الاَْرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاًَ کَما مُلِئَتْ جَوْراً وَظُلْماً؛ (1) زمین مملوّ از ظلم و بیداد را از عدل و داد پر می کند.»

این پیام در جوامع روایی شیعه، با صراحتی تردیدناپذیرتر به همراه جزئیات بیشتری قابل بررسی است.

حضرت امام باقر(ع) ضمن اشاره به پیشرفتهای اقتصادی و تکامل اجتماعی پدید آمده در سایه نهضت حضرت مهدی(عج)، تجربه حکومتی آن حضرت را به صورت تجربه ای بی بدیل و عامل موفقیت مطرح می کند و می فرماید: «... دَوْلَتُنا آخِرُ الدُّوَلِ وَلَمْ یَبْقِ اَهْلُ بَیْتٍ لَهُمْ دَوْلَهً إلاَّ مَلَکُوا قَبْلَنا لِئَلاّ یَقُولُوا إذا رَأَوْا سِیرَتَنا إذا مَلِکْنا سِرْنا مِثْلَ سِیرَهِ هؤُلاءِ؛ (2) حکومت ما آخرین حکومتهاست. هیچ خانواده مدعی حکومتی نیست، مگر اینکه پیش از ما حکومت کرده اند تا موقع مشاهده رفتار حکومتی ما، نگویند: ما نیز اگر به حکومت می رسیدیم، مشابه این گروه، رفتار می کردیم.»

در متون مربوط به مهدویت و عصر ظهور، به صورت روشن درباره دستیابی به توسعه فرهنگی، علمی، اقتصادی، قضایی، امنیتی، سیاسی و آموزش و پرورش سخن گفته شده است تا بر ماهیت سیاسی _ اجتماعی این رخداد تاریخی بیشتر تأکید شود.

شهرت و آوازه بُعد سیاسی مهدویت، حتی پیش از تولد حضرت مهدی(عج)، به گونه ای جا افتاده و مطرح بود که حکومت وقت با وحشت و نگرانی به هر ترفندی دست می زد تا جلوی وقوع آن را بگیرد. بازداشت و تحت مراقبت قرار دادن حضرت نرجس، اقدام مکرر حاکمیت برای دست گیری حضرت مهدی(عج) در سنین نوجوانی و جوانی، (3) بازداشت محمد بن حسن معروف به شمیله به دست معتضد عباسی به اتهام تلاش برای واداشتن مردم به بیعت با امام و به سیخ آهن کشیدن و زنده زنده سوزاندن او، (4) همگی دلایل گویایی بر این ادعا است که خلافت فرعون گونه عباسی، از پیش در جریان انقلاب مهدی قرار داشتند و آن را خطری برای سلطه خود می دانستند و به قصد پیش گیری و دفع خطر، به هر کاری دست می زدند.

آشنایی مسلمانان با ماهیت سیاسی تفکر مهدویت در مسیر تاریخ، به صورت بسیار گسترده ای مطرح بود؛ حتی در جهان اهل سنت باور به اینکه مهدی و مهدویت عامل رهایی از استبداد است، طرفداران بسیاری داشت و برخی فرصت طلبان با استفاده از چنین زمینه ای در مقاطع مختلف، خود را مهدی موعود معرفی کردند تا بدین وسیله، بساط حاکمیتهای موجود را برچینند.

برای نمونه، مهدی سنگال در سال 1828 م به نام مهدی منتظر بر ضدّ قدرت حاکم، انقلاب کرد.

مهدی صومال (محمد بن عبد اللّه) در سال 1899 م با چنین ادعایی قیام کرد و مدت بیست سال با نیروهای انگلیس، ایتالیا و حبشی ها مبارزه کرد. مهدی تهامه (یمن) در سال 1159 م خود را مهدیِ مورد بشارت حضرت پیامبر اسلام(ص) قلمداد کرد و به حاکمیت حمدانیها در یمن پایان داد. مهدی سودان در سال 1881 م بر ضد استبداد عثمانی قیام کرد و خود را مهدی و نجات دهنده مردم سودان از فشار و ستم خلافت عثمانی خواند. وی در نبردی، حاکم سودان (رئوف باشای مصری) را شکست داد و حملات پی در پی لشکر مصر را نیز دفع کرد و سرانجام دولت مستقل سودان را تشکیل داد. (5)

ولایت اهل بیت(ع) به طور کلی رنگ و بوی سیاسی دارد و به معنای سرپرستی آمیخته به محبت، دلسوزی و هدایت است و درباره حضرت مهدی(عج) این سرپرستی با هویت سیاسی شفاف تر و متکی بر اسلام ناب و تعالیم قرآن، در جوامع حدیثی به ثبت رسیده است.

حضرت پیامبر(ص) جمله «یَمْلاَءُ الاَْرْضَ قِسْطا وَعَدْلاً کَما مُلِئَتْ جَوْرا وَظُلْما» را نخستین بار، به عنوان دستاورد نهضت حضرت مهدی(عج) به مسلمانان گوشزد کرد. پس از آن حضرت نیز یازده امام معصوم هر کدام برای مخاطبان زمان خود یادآوری می کردند که حضرت مهدی(عج)، زمین را از عدل و داد پر می کند؛ پس از آنکه ستم سراسر آن را گرفته باشد. (6) این کار از این رو بود که چشم انداز آینده به صورت نورانی و امیدوارکننده در افق دید مسلمانان قرار گیرد و همه به فراگیر شدن عدالت بیندیشند.

روایت نبوی «أفْضَلُ الْعِبادَهِ إنْتِظارُ الْفَرَجِ» (7) که در کتب حدیثی شیعه و سنی ثبت شده است، یادآور این است که هر مسلمانی باید چشم به راه باشد و ظهور حضرت مهدی(عج) را یگانه راه رهایی همیشگی از اسارت تمام غصه ها و گرفتاریها بشناسد و این چشم به راه زیستن را عبادت و مایه کسب رضایت خدا بداند. مطالعه متن روایت، این آرزو را در ضمیر انسان پدید می آورد که از منتظران حضرت حجت(عج) باشد و از این طریق، ثواب با فضیلت ترین عبادت را به دست آورد.

تحقق این آرزو و آرمان، به شناخت دقیق معنا و مفهوم انتظار بستگی دارد و در گرو این است که انسان بداند با چه نوع گرایش و تصمیمی باید زندگی کند.

تردیدی در این نیست که آرزوی فرج و گشایش عمومی، یک آرزوی تقریبا عمومی و همگانی است. هر انسانی آگاهانه یا ناخودآگاه آرزو دارد که در جامعه بشری درد و رنج وجود نداشته باشد یا اینکه هر انسانی دست کم در هوای یک زندگی شخصی توأم با آرامش و امنیت به سر می برد.

در هر دو صورت، اگر آرزومند، مسلمان است، این خواسته را در قالب دعا در پیشگاه خداوند مطرح می کند تا خداوند آن را به صورت مستقیم با مشیت نافذ خود برآورده سازد یا با تعجیل در ظهور صاحب الامر(عج) که برای عینیت بخشیدن به این آرمان بشری ذخیره شده است، این خواست همگانی را تحقق بخشد. آیا معنای انتظار همین است یا اینکه نارضایتی از وضعیت سیاسی _ اجتماعی و تمایل به اینکه کاش ستمگران، پرتوان تر به صحنه قدم گذارند تا ستمگری را به حد نصاب لازم برسانند و ظهور حضرت مهدی(عج) تحقق یابد و یا اتخاذ این تصمیم که باید توانمندتر شد و رویارویی با بیدادگری را توسعه داد تا شرایط لازم برای ظهور فراهم آید نیز جزو معنا و مفهوم انتظار است؟ آیا متون دینی به طور عام و متون مربوط به ظهور مهدی(عج) به طور خاص، در این باره دلالت و راهنمایی دارند یا نه؟

به هر حال، این مقاله، پرسشهای فوق را جدی می داند و یافتن پاسخ واقع بینانه و دقیق برای آنها را وظیفه قطعی و اجتناب ناپذیر طرفداران تفکر مهدویت می شناسد و بر این باور است که خرد انسانی و متون دینی در این باره سخن دارد و باید این سخنان را استخراج کرد و در معرض مطالعه دلباختگان مهدویّت قرار داد.


 واحدهای اجتماعی همسو در عصر حضور

جمله «یَمْلاَءُ الأرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً» تصور کلی و ترسیم فراگیر از روابط اجتماعی عصر حضور است و می خواهد چشم انداز وضعیت اعتقادی، فکری، اخلاقی و رفتاری مخصوص آن زمان را بنمایاند.

می توانیم این بیان کلی را در سه حوزه: اصحاب، انصار و جامعه تحت مدیریت حضرت امام زمان(عج) در پرتو آیات و روایات بررسی کنیم تا منتظر، در گرفتن تصمیم مشکل نداشته باشد و آگاهانه عضویت جمع اصحاب، انصار یا جامعه تحت اداره امام عصر(عج) را بپذیرد.

در جامعه عصر حضور، ستم وجود ندارد و روابط متقابل در آن بر اساس عدالت استوار است. جمله «یَمْلاَءُ الاَْرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً» به صورت بسیار روشن، عمق پرهیز از همدیگر آزاری را بیان می کند. در آن زمان، کسی درباره جان، مال، ناموس، حیثیت و آبروی خود احساس ناامنی نمی کند.


حضرت امام علی(ع) در روایتی می فرماید:

«وَلَذَهَبَتِ الشَّحْناءَ مِنْ قُلُوبِ الْعِبادِ وَاصْطَلَحَتِ السِّباعُ وَالْبَهائِمُ حَتّی تَمْشِی الْمَرْأهُ بَیْنَ الْعِراقِ اِلَی الشّامِ لا تَضَعُ قَدَمَیْها إِلاَّ عَلَی النَّباتِ وَعَلَی رَأسِها زِینَتُها وَلا یُهَیِّجُها سَبُعٌ وَلا تَخافُهُ؛ (8) عداوت و کینه از دلهای بندگان [خدا] برچیده می شود و بین چارپایان و درندگان صلح و آشتی برقرار می شود؛ تا جایی که یک زن بین عراق تا شام سفر می کند، در حالی که قدم جز بر گیاهان نمی گذارد و جواهراتش را همراه دارد و هیچ درنده ای او را هیجانی نمی سازد و نمی ترساند.»

روایت مذکور در پی بیان این مطلب است که در زمان ظهور حضرت حجّت، نه تنها ترس انسان از انسان و آزار انسان به انسان از بین می رود؛ بلکه درندگان نیز از درنده خویی دست می کشند و به طور کلی، بساط ظلم از صحنه حیات اجتماعی برچیده می شود.

رفاه و بی نیازی در جامعه تحت امر حضرت امام زمان(عج)، همگانی می شود و استثمار و شکاف طبقاتی از بین می رود و افزون طلبی، حرص و منفعت پرستی جای خود را به احسان و مددرسانی می دهد.

حضرت امام باقر(ع) در روایتی می فرماید:

«فَحِینَئِذٍ تُظْهِرُ الاَْرْضُ کُنُوزَها وَتُبْدِی بَرَکاتِها وَلا یَجِدُ الرَّجُلُ مِنْکُمْ یَوْمَئِذٍ مَوْضِعا لِصَدَقَتِهِ وَلا لِبِرِّهِ لِشُمُولِ الْغِنی جَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ؛ (9) آن روز زمین، ذخایر و برکاتش را آشکار می کند و مردی از شما کسی را نمی یابد تا به او صدقه دهد و احسان کند؛ چون تمام مؤمنان بی نیاز می شوند.»

عدل و غنای فراگیر به صورت خودجوش و با اراده و تصمیم انسانها به وجود می آید و کسی که می خواهد عضو چنین جامعه ای باشد بایستی عدالت پیشه و نیکوکار باشد و همچون سایر اعضا بیندیشد و عمل کند.

انصار در تفکر مهدویت به کسانی گفته می شود که به ندای امام، پاسخ مثبت می دهند و به یاری و دفاع از ایشان می پردازند (10) و با تمام امکانات در خدمت نهضت قرار دارند و از توانایی خاصی برخوردارند.

کسی که می خواهد در جمع انصار قرار گیرد، شایسته است به خواندن دعای عهد رو بیاورد تا از پیش با مسئولیتهای خطیر خود آشنا شود. در متن دعا آمده است: «اَللّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ اَنْصارِهِ وَاَعْوانِهِ وَالذّابِّینَ عَنْهُ وَالْمُسارِعِینَ اِلَیْهِ فِی قَضاءِ حَوائِجِهِ وَالْمُمْتَثِلِینَ لاَِوامِرِهِ وَالْمُحامِینَ عَنْهُ وَالسّابِقِینَ اِلی اِرادَتِهِ وَالْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ؛ (11) خدایا! مرا از یاران او، از کمک کاران او، از دفاع کنندگان او، از شتابندگان به سوی او در برآورده کردن حوایج او، از فرمانبران اوامر او، از حمایت کنندگان از او، از پیشروان در انجام اراده او و از شهیدان در رکابش قرار بده.»

انصار از ثبات و پایداری ویژه ای برخوردارند و با توانمندی مخصوصی در میدان مبارزه قدم می گذارند. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: «وَجَعَلَ قُلُوبَهُمْ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ وَجَعَلَ قُوَّهَ الرَّجُلِ مِنْهُمْ قُوَّهَ اَرْبَعِینَ رَجُلاً؛ (12) دلهای آنان را آهنین قرار داده است. توان یک تن از آنان با توان و نیروی چهل نفر برابری می کند.»

از نظر قرآن، افزایش توان مقاومت، با میزان شناخت و معرفت و ایمان انسان پیوند تنگاتنگی دارد.

در این باره قرآن دو سطح متفاوت درک و شناخت و ایمان مسلمانان صدر اسلام را گزارش می کند که در یکی، هر مؤمن بر ده نفر نامسلمان، پیروز می شود؛ به این دلیل که نامسلمانان، تفقه و درک مناسبی از زندگی و فرجام آن ندارند؛ ولی مسلمانان از شناخت عمیق تری برخوردارند. حال، چنانچه مسلمانان به ضعف شناخت و ایمان گرفتار شوند، توان مقاومتشان کاهش می یابد تا آنجا که یک مسلمان، فقط بر دو مسلمان چیره می شود:

(إِن یَکُن مِّنکُمْ عِشْرُونَ صَ_بِرُونَ یَغْلِبُواْ مِاْئَتَیْنِ وَإِن یَکُن مِّنکُم مِّاْئَهٌ یَغْلِبُوآاْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّیَفْقَهُونَ *اَلْ_ئنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنکُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفًا فَإِن یَکُن مِّنکُم مِّاْئَهٌ صَابِرَهٌ یَغْلِبُواْ مِاْئَتَیْنِ وَإِن یَکُن مِّنکُمْ أَلْفٌ یَغْلِبُوآاْ أَلْفَیْنِ بِاِذْنِ اللّه ِ)؛ (13) «اگر از شما بیست تن باشند و در جنگ پایداری کنند، بر دویست تن غلبه خواهند یافت و اگر صد تن باشند، بر هزار تن از کافران پیروز می شوند؛ زیرا آنان مردمی عاری از فهمند. اکنون خدا به شما تخفیف داد و دانست که در شما ضعفی است؛ بنابراین اگر از شما صد تن باشند و در جنگ پای فشرند، بر دویست تن پیروز می شوند. و اگر از شما هزار تن باشند، به یاری خدا بر دو هزار تن پیروز می شوند.»

اصحاب امام(عج) نیز که تعدادشان 313 نفر است، در شیعه بودن، شجاعت و قدرت اراده مثل انصار امام هستند. حضرت امام صادق(ع) می فرماید: «فَاِنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ یُعْطی قُوَّهَ اَرْبَعِینَ رَجُلاً وَاِنَّ قَلْبَهُ لاََشَدُّ مِنْ زُبُرِ الْحَدِیدِ؛ (14) همانا مردی از آنان توان چهل نفر را دارد و قلب او از پاره های آهن سخت تر است.»

اصحاب در کنار این مشترکات، مزایایی دارند که به موقعیت اجتماعی خدادادی آنان در عصر حضور، نفوذ اراده و سیره زندگی و پرستش آنان مربوط می شود. به تعبیر دیگر، آنان به برکت زندگی و بندگی ویژه، به نوعی قدرت فکری و مدیریتی رسیده اند که به عنوان فرمانروایان منصوب از طرف امام، جوامع بشری آن روز را براساس عدل و داد اداره می کنند. واداشتن انسانها به اطاعت و رعایت عدالت، بیشتر معلول شخصیت و نفوذ معنوی آنها است و نه ابزار اعمال قدرت و حکومت. این مسئله، یکی از ویژگیهای حکومت حق در عصر حضور است.

به هر حال، نقش اجتماعی، انقلابی و سیاسی، و نیز شخصیت الهی، سیره و رفتار فردی و اجتماعی و حتی احوال شخصی اصحاب امام(ع)، به صورت مشروح در روایات باب مهدویت بیان شده است؛ چنان که امام جعفر صادق(ع) فرموده است: «کَأَنِّی أَنْظُرُ اِلَی الْقائِمِ(عج) عَلی مِنْبَرِ الْکُوفَهِ وَحَوْلَهُ أَصْحابُهُ ثَلاثُ مِائَهٍ وَثَلاثَهَ عَشَرَ رَجُلاً عِدَّهُ أَصْحابِ بَدْرٍ وَهُمْ أَصْحابُ الْوِلایَهِ وَهُمْ حُکّامُ اللّهِ فِی أَرْضِهِ عَلی خَلْقِهِ؛ (15) گویا قائم(عج) را می بینم که بر منبر کوفه است و سیصد و سیزده نفر اصحابش، به تعداد اهل بدر، اطرافش را گرفته اند و آنان، اصحاب ولایت و حکمرانان خدا در زمین بر خلق اویند.»

و یا حضرت  امام باقر(ع) در این باره می فرماید: «کَأنِّی بِأصْحابِ الْقائِمِ(عج) وَقَدْ أَحاطُوا بِما بَیْنَ الْخافَقَیْنِ فَلَیْسَ مِنْ شَی ءٍ اِلاّ وَهُوَ مُطِیعٌ لَهُمْ حَتّی سِباعُ الاَْرْضِ وَ سِباعُ الطَیْرِ یَطْلُبُ رِضاهُمْ کُلُّ شَیءٍ حَتّی تَفْخُرُ الأرْضُ عَلَی الأرْضِ وَتَقُولُ: مَرَّ بِیَ الْیَوْمَ مِنْ أصْحابِ الْقائِمِ؛ (16) گویا اصحاب قائم(ع) را می بینم که میان مشرق و مغرب را گرفته اند و هیچ چیز نیست، مگر اینکه فرمانبردار آنهاست، حتی درندگان زمین و هوا و هر چیز در مقام تحصیل رضایت آنان است تا جایی که زمینی بر زمین دیگر افتخار کند و گوید: امروز یکی از اصحاب قائم بر من عبور کرد.»

امام علی(ع) نیز پس از بیان تعداد اصحاب امام و شجاعت و صلابت آنان می فرماید: «فَهُمُ الَّذِینَ وَحَّدُوا اللّهَ حَقَّ تَوْحِیدِهِ لَهُمْ بِاللَّیْلِ أصْواتٌ کَأصْواتِ الثَّواکِلِ خَوْفا وَخَشْیَهً مِنَ اللّهِ تَعالی قَوّامُ اللَّیْلِ، صَوّامُ النَّهارِ، کَأَنَّما رَبّاهُمْ أَبٌ واحِدٌ وَأمٌّ واحِدَهٌ قُلُوبُهُمْ مُجْتَمَعَهٌ بِالْمَحَبَّهِ وَالنَّصِیحَهِ؛ (17) آنان به یکتایی خداوند _ به گونه ای که شایسته اوست _ عقیده دارند. آنان در شبانگاه چون زنان عزیز از دست داده، از خوف و ترس خدا ضجه و ناله می کنند و شبها بیدار و روزها روزه دارند؛ چونان اند که گویا آنها را یک پدر و مادر تربیت کرده و محبت و خیرخواهی، قلبهایشان را به هم گره زده است.»

آرزوی عضویت در گروههای فعال عصر حضور فرهنگ مهدویت، منتظران را به خروج از بی تفاوتی تشویق می کند. در دعاهای مختلف با تعبیرهای گوناگون، به اهل ایمان تذکر داده می شود که از خدا بخواهند توفیق حضور فعال در واحدهای اجتماعی هدفدار عصر حضور را به آنان عنایت کند. این ادعیه به دعاکننده کمک می کند تا در قبال رخداد ظهور حجّت، گرفتار موضعگیری اشتباه نشده، با آرامش خاطر در پی کسب موفقیت در جامعه آن روز باشد؛ برای مثال چند مورد را ذکر می کنیم:

1. «وَأَسْئَلُ اللّهَ... أنْ یُوَفِّقَنِی لِلطَّلَبِ بِثارِکُمْ مَعَ الاِْمامِ الْمُنْتَظَرِ؛ (18) از خدا می خواهم که توفیق دهد تا همراه امام منتظر از دشمنان شما انتقام بگیرم.»

2. «وَاجْعَلْنِی اللّهُمَّ مِنْ أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ وَاَتْباعِهِ وَشِیعَتِهِ؛ (19) خدایا! مرا از یاوران، پشتیبانان، پیروان و شیعیانش قرار بده.»

3. اللّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ وَالذّابِّینَ عَنْهُ وَالْمُسارِعِینَ اِلَیْهِ فِی قَضاءِ حَوائِجِهِ وَالْمُحامِّینَ عَنْهُ وَالسّابِقِینَ اِلی اِرادَتِهِ وَالْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ؛ (20) پروردگارا! مرا از یاوران، یاران، مدافعان، مشتاقان، در برآوردن حوایج او و حمایت کنندگان از او و سبقت گیرندگان به تحقق خواسته های او و شهدای راه حضرتش قرار بده.»

4. «اللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فِی دَوْلَهٍ کَرِیمَهٍ تُعِزُّ بِها الاِْسْلامَ وَأَهْلَهُ وَتُذِلُّ بِها النِّفاقَ وَأَهْلَهُ وَتَجْعَلُنا فِیها مِنَ الدُّعاهِ اِلی طاعَتِکَ وَالْقادَهِ فِی سَبِیلِکَ وَتَرْزُقُنا فِیها کَرامَهَ الدُّنِیا وَالآخِرَهِ؛ (21) پروردگارا! ما اشتیاق داریم که در سایه حکومتی کریمانه بندگی تو را پیشه کنیم. حکومتی که به کمک آن، اسلام و مسلمانان را عزت می بخشی و نفاق و منافقان را به ذلت و خواری می کشانی. ما را در آن حکومت از دعوت کنندگان به اطاعتت و از رهبران راهت قرار بده و در سایه آن، کرامت دنیا و آخرت را روزی ما فرما.»

در حقیقت، مضمون دعاهایی که ذکر شد، بیان خواست و آرزوی کسانی است که در حال انتظار به سر می برند؛ به عبارت دیگر، مؤمنان، وقتی ظهور زودهنگام امام زمان(عج) را از پیشگاه خدا می طلبند، هدفشان این نیست که به زندگی مرفه و بدون تشویش و نگرانی دست یابند و شاهد پیشرفتهای علمی و صنعتی باشند؛ بلکه دنبال ایفای نقش خود هستند؛ آن هم نقش رهبری، سربازی، جهاد، دعوت به سوی خداوند و اطاعت دستورهای او.


 شرایط عضویت در گروه یاران مهدی(ع)

همان گونه که در قسمت قبل گفته شد، رعایت عدالت و نیکی به دیگران فرهنگ رایج جامعه عصر حضور را تشکیل می دهد و این فرهنگ، پیش از تشکیل حکومت بین اصحاب، انصار و پیروان امام(عج) رواج دارد. امام(عج) همراه چنین پیروانی، جامعه بشری را به بندگی خداوند، رعایت عدالت، احسان و نیکی به همدیگر فرا می خوانند. بنابراین، بندگی خدا، رعایت عدالت، اخلاق و نیز خیرخواهی، ابتدایی ترین شرط پذیرش در گروههای فعال عصر حضور است.

شجاعت، قوت قلب، اراده آهنین و آمادگی هر فرد برای رویارویی با چهل نفر، از دیگر ویژگیهای شیعیان، یاران و اصحاب امام است و داوطلب عضویت در این گروهها ناگزیر از داشتن ویژگیهای یاد شده است. این ویژگیها ارتباط تنگاتنگی با قدرت علمی و معرفتی افراد نیز دارد.

سومین شرط، توان رهبری و مدیریتی پیشرفته است که برای متقاضیان عضویت در گروه اصحاب، لازم است؛ همان گونه که محبت و خیرخواهی متقابل نیز از صفات لازم برای عضویت در جمع اصحاب امام قلمداد شده است.

توان رهبری در اندیشه دینی، به معنای مجموعه شایستگیهایی است که فرد یا افراد را ممتاز نشان می دهد، موقعیت اجتماعی آنان را بالا می برد و سبب افزایش جاذبه و نفوذ معنوی ایشان می شود. عمده ترین این شایستگیها عبارت است از: اوج تعبد، کمال عقیدتی، کمال اخلاقی، داشتن شناخت دینی، مهارت سیاسی و حسّ مردم دوستی.

وقتی این ویژگیها در بالاترین حد ممکن در افراد وجود داشته باشد، قدرت، آنان را به طغیان و استبداد وادار نمی کند و انجام مسئولیتها برایشان آسان می شود. بدین طریق، زندگی و رفتار آنها سرمشق و الگوی سایر افراد جامعه شناخته می شود و بدین وسیله، اصلاح جامعه به آسانی انجام می گیرد.

درباره حضرت پیامبر(ص) نیز نخست این مزایا با عنایت ویژه الهی به وجود آمد و آن گاه وظیفه رهبری جامعه به او سپرده شد؛ برای نمونه، درباره کمال اخلاقی پیامبر به عنوان یکی از محورهای شایستگی رهبری، در روایتی از امام صادق(ع) می خوانیم:

«اِنَّ اللّهَ أدَّبَ نَبِیَّهُ فَأحْسَنَ أَدَبَهُ فَلَمّا أکْمَلَ لَهُ الأدَبَ قالَ «اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ»، ثُمَّ فَوَّضَ اِلَیْهِ أمْرَ الدِّینِ وَالأمَّهِ لِیَسُوسَ عِبادَهُ فَقالَ: «ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا؛ (22) خداوند، پیامبرش را تربیت کرد و ادب او را نیکو ساخت. وقتی او را به کمال ادب رساند، فرمود: تو به اخلاق شکوهمندی نایل آمده ای. آن گاه کار دین و امت را به او سپرد تا به سیاست [و تدبیر] امور بندگانش بپردازد. سپس فرمود: «آنچه رسول [خدا] برای شما آورد، بگیرید و از آنچه نهی کرده، خودداری کنید.»

به هر حال، هر کدام از گروههای اصحاب، انصار، اعوان و شیعیان امام(عج) ویژگیها و شرایطی دارند. افراد داوطلبِ عضویت در هر کدام از این گروهها باید از آن شرایط برخوردار باشند. سؤال قابل طرح این است که آیا افراد در عصر حضور به صورت معجزه آسا از این ویژگیها برخوردار می شوند یا اینکه به صورت طبیعی با اراده و تلاش خود، آن خصایص را در شخصیت خویش فراهم می آورند؟ ممکن است فردی، احتمال اعجاز را مطرح کند و روایت امام باقر(ع) را دلیل ادعای خود بداند؛ آنجا که آن بزرگوار فرموده است: «اِذا قامَ قائِمُنَا وَضَعَ اللّهُ یَدَهُ عَلی رُؤُوسِ الْعِبادِ فَجَمَعَ بِها عُقُولَهُمْ وَکَمُلَتْ بِهِ أحْلامَهُمْ؛ (23) در زمان قیام قائم ما، خداوند دستش را روی سر بندگان می گذارد و به کمک آن، عقول آنان را جمع می کند و به کمال می رساند.»

روایت مزبور، هر معنا و تفسیری که داشته باشد، نمی تواند دلیل قانع کننده ای برای ادعای فوق تلقی شود.

کسی که کمترین آگاهی دینی دارد، می فهمد که طرح چنین احتمالی با تعالیم دین سازگاری ندارد. دین برای این است که متدینان را در مسیر کسب علم، اخلاق و رفتار شایسته هدایت کند. دل بستن به معجزه برای ساختن شخصیت اسلامی مناسب برای عضویت در گروههای طرفدار نهضت حضرت مهدی(عج)، به معنای نادیده گرفتن دین و رها شدن در مسیر بی بند و باری است.

سیره منتظران و تمام متون باب انتظار با تأکید، این مطلب را بازگو می کند که انتظار از نوع رفتار هدفمندانه است و نه آرزو و توقع محافظه کارانه و سازش گرایانه؛ زیرا بیزاری سازش کارانه از نظر اسلام، گناهی غیر قابل بخشش است. دین هیچ گاه به مسلمانان اجازه نمی دهد که به بهانه ناتوانی و خواست قدرت حاکم، راه و روش زندگی غیرارزشی را فراروی خود قرار دهند؛ بلکه اگر اختناق، فرصت سالم زیستن را از آنان گرفت، باید راه هجرت را پیش گیرند، هر چند بیچارگان، معذور شناخته شده اند.

قرآن می گوید: (إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَهُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ کُنْتُمْ قَالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الأرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَهً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا فَأُولَئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِیرًا، إِلا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَهً وَلا یَهْتَدُونَ سَبِیلا، فَأُولَئِکَ عَسَی اللَّهُ أَنْ یَعْفُوَ عَنْهُمْ وَکَانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُورًا) (24) ؛ «کسانی که فرشتگان جانشان را می ستانند، در حالی که بر خویشتن ستم کرده بودند، از آنها می پرسند: در چه کاری بودید؟ گویند: ما در روی زمین مستضعف بودیم. فرشتگان گویند: آیا زمین خدا پهناور نبود که در آن مهاجرت کنید؟ مکان اینها جهنم است و سرانجامشان بد، مگر مردان و زنان و کودکان مستضعفی که هیچ چاره ای نیابند و به هیچ جا راه نبرند. باشد که خدا عفوشان کند. و خداوند عفو کننده و بخشنده است.»

عمار ساباطی وقتی فضیلت انتظار را شنید، با شگفت زدگی پرسید: «ما که در حال انتظار به سر می بریم و کسانی که در کنار امام زندگی می کنند، پیرو یک دین هستیم. پس چرا اعمال ما فضیلت بیشتری دارد؟» امام فرمود: «اِنَّکُمْ سَبَقْتُمُوهُمْ اِلَی الدُّخُولِ فِی دِینِ اللّهِ وَاِلَی الصَّلوهِ وَالصَّوْمِ وَالْحَجِّ وَاِلی کُلِّ فِقْهٍ وَخَیْرٍ إلی عِبادَهِ اللّهِ الْمُسْتَتَرِ مُطِیعُونَ لَهُ صابِرُونَ مَعَهُ، مُنْتَظِرُونَ لِدَوْلَهِ الْحَقِّ خائِفُونَ عَلی إمامِکُمْ وَعَلی اَنْفُسِکُمْ مِنَ الْمُلُوکِ؛ (25) شما پیش از آنها دین را پذیرفتید و به نماز، روزه، حج و کسب هر نوع آگاهی و انجام هر کار خیر و عبادت پنهانی خدا سبقت جستید، در حالی که مطیع او و صبر کننده با او و در انتظار برپایی حکومت حق هستید و برای امامتان و خودتان از [ستم] پادشاهان می ترسید.»

سیره منتظران باید به گونه ای باشد که به مقبولیت آنان در جبهه تحت رهبری امام و سهولت تشکیل دولت حق بینجامد.

حضرت امام صادق(ع) در روایتی می فرماید: «مَنْ سَرَّهُ أنْ یَکُونَ مِنْ أصْحابَ الْقائِمِ فَلْیَنْظِرْ وَلْیَعْمَل بِالْوَرَعِ وَمَحاسِنِ الأخْلاقِ وَهُوَ مُنْتَظِرٌ فَإنْ ماتَ وَقامَ الْقائِمُ بَعْدَهُ، کانَ لَهُ مِنَ الاَْجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ اَدْرَکَهُ فَجِدُّوا وَانْتَظِرُوا؛ (26) کسی که خوشحال می شود که از اصحاب قائم باشد، پس باید انتظار بکشد و در حال انتظار به کسب تقوا و اخلاق نیکو بپردازد. پس اگر اجل، دامنگیرش شد و قائم، پس از وی قیام کرد، پاداش او همانند پاداش کسی است که آن حضرت را درک می کند. پس بکوشید و انتظار بکشید.»

این حدیث نشان می دهد که بر خلاف نظر برخی راحت طلبان، در دوران انتظار نمی توان دست روی دست گذاشت و امیدوار بود که امام زمان بیاید و امور را اصلاح کند.

زندگی با دستورهای دینی در دوران غیبت واقعا دشوار و طاقت فرساست. البته اگر وظایف دینی متوجه منتظران باشد که هست، پیامد پرداختن بدانها واقعا پرهزینه است.

یمان تمار از جعفر بن محمد(ع) نقل کرده است که حضرت فرمود: «اِنَّ لِصاحِبِ هذَا الأمْرِ غَیْبَهً الْمُتَمَسِّکُ فِیها بِدِینِهِ کَالْخارِطِ لِشَوْکِ الْقَتادِ بِیَدِهِ، ثُمَّ أوْمَأ بِیَدِهِ هکَذا، قالَ: فَاَیُّکُمْ تُمْسِکُ شَوْکَ الْقَتادِ بِیَدِهِ، ثُمَّ أطْرَقَ مَلِیّا، ثُمَّ قالَ: اِنَّ لِصاحِبِ هذا الأمْرِ غَیْبَهً فَلْیَتَّقِ اللّهَ عَبْدٌ عِنْدَ غَیْبَتِهِ وَلْیَتَمَسَّکْ بِدِینِهِ؛ (27) همانا برای صاحب این امر، غیبتی است. کسی که در عصر غیبت به دینش پایبند بماند، مانند کسی است که دست خود را از بالای شاخه درخت قتاد (درخت بزرگی که خارهایش مثل سوزن است)، به طرف پایین آن می کشد تا خارهایش بریزد. سپس با دستش اشاره کرد و فرمود: این گونه (یعنی شکل کشیدن دست را بر درخت، با کشیدن دستش بر دست دیگر ترسیم کرد) و فرمود: کدام یک از شما شاخه [خاردار] درخت قتاد را با دست خود می گیرد؟ سپس مدت طولانی خاموش شد؛ آن گاه فرمود: برای صاحب این امر، غیبتی است. پس بنده باید در زمان غیبت تقوای الهی را پیشه خود سازد و به دینش تمسک جوید.»

بر اساس روایت معاویه بن وهب از حضرت امام صادق(ع)، رسول خدا(ص) فرمود: «طُوبی لِمَنْ أدْرَکَ قائِمَ أهْلِ بَیْتِی وَهُوَ مُقْتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِیامِهِ یَتَوَلّی وَلِیَّهُ وَ یَتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ وَیَتَوَلَّی الأئِمَهَ الْهادِیَهَ مِنْ قَبْلِهِ اُولئِکَ رُفَقائِی وَذَوُو وُدِّی وَمَوَدَّتِی وَأکْرَمُ أمَّتِی عَلَیَّ؛ (28) خوشا به حال کسی که قائم اهل بیتم را درک کند، در حالی که پیش از ظهورش پیرو او بوده، دوستانش را دوست و از دشمنانش بیزاری می جسته و امامان پیش از او را سرپرستان خود می شناخته است. آنان رفقا، دوستداران و بزرگوارترین امتم برای من هستند.»

براساس این روایت، یکی از بارزترین شاخصهای منتظر، تولاّ و تبرّای عملی است که ممکن است تلخ ترین نتایج از قبیل شکنجه، زندانی، تبعید شدن و... را برای او داشته باشد.

یکی از آیاتی که طبق روایت حضرت امام سجاد، حضرت امام باقر و حضرت امام صادق(ع) (29) وضعیت شیعیان منتظر را پیش از ظهور بیان می کند و وضعیت و شرایط پس از ظهور را توضیح می دهد، آیه 55 سوره نور است: (وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لاَ یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً)؛ خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، وعده داد که در روی زمین جانشین دیگرانشان کند؛ همچنان که مردمی را که پیش از آنان بودند، جانشین [دیگران] کرد. و دینشان را که خود برایشان پسندیده است، برایشان استوار سازد و وحشتشان را به ایمنی بدل کند. مرا می پرستند و هیچ چیزی را با من شریک نمی کنند.»

آیه دیگری که بر اساس روایتی از امام باقر(ع) (30) به امام زمان (عج) و اصحابش اشاره دارد، آیه 105 سوره انبیا است که با تعبیر «عِبادِیَ الصَّالِحُونَ»، خودسازی را تا حدّ دستیابی به مقام صالحان برای آنها اثبات می کند: (وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أنَّ الاْءَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّ__لِحُونَ)؛ (31) «ما در زبور پس از ذکر نوشته ایم که این زمین را بندگان صالح من به میراث خواهند برد.»

براساس این آیه، ایمان و رفتار صالح و پرورش شخصیت شایسته، به عنوان پیش زمینه های دستیابی به وراثت و خلافت زمین، یکی از ویژگیهای رفتاری منتظران راستین است. بی تردید، این نوع خودسازی بدون تبرّای سیاسی و موضع گیری در قبال حکومتهای باطل _ که فشارها، محنتها، رنجها و گرفتاریهای ناشی از آن بر کسی پوشیده نیست _ عملی نخواهد بود.

بنابراین، منتظران واقعی کسانی هستند که با عبور از مسیر بندگی و کسب صفای باطن، غیب را به تماشا می نشینند و با احساس حضور در محضر غایب منتظر، زندگی را تجربه می کنند. در نتیجه، وقتی تمام معتقدان به مهدویت، با آرزوی مشارکت در نهضت جهانی حضرت مهدی(عج) و تشکیل دولت حق، سیره نیل به قلّه عرفان را پیشه خود قرار می دهند؛ انتظار، قدرت سازندگی خود را باز می یابد و حضور در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی و... با معنویت همگانی آمیخته می شود.






1- . سنن، ابی داوود، دار الجنان، چاپ اوّل، ج 2،ص 509.
2- . الزام الناصب فی اثبات الحجّه الغائب، علی یزدی حائری، بیروت، مؤسسه اعلمی، چاپ پنجم، ج 2، ص 282.
3- . الامام المهدی من المهد الی الظهور، محمدکاظم قراوینی، ج 1، ص232_239.
4- . مروج الذهب، مسعودی، بیروت، دار المعرفه، ج 4، ص 244.
5- . حیاه الامام محمد المهدی، باقر شریف القرشی، المطبعه امیر، چاپ اوّل، 1417، ج1، ص138_144.
6- . الامام المهدی من المهد الی الظهور، ج 1، ص 95 _ 107.
7- . فرائد السمطین، ینابیع الموده، الجامع الصغیر و سنن ترمذی، از کتب روایی اهل سنت، براساس تحقیق آیت اللّه صافی گلپایگانی، این روایت را نقل کرده اند. ر.ک: منتخب الأثر، لطف اللّه صافی، ج 3، ص 214.
8- . بحار الأنوار، چاپ دوم، مؤسسه الوفاء، مجلسی، محمدباقر، ج 10، ص 104.
9- . الزام الناصب، ج 2، ص 282.
10- . الامام المهدی من المهد الی الظهور، ج1، ص 479.
11- . مفاتیح الجنان، دعای عهد.
12- . بحار الأنوار، همان، ج 52، ص 372.
13- . انفال/ 65 و 66.
14- . اثبات الهداه، حرّ عاملی، دار الکتب الاسلامیه، چاپ سوم، ج 6، ص 405.
15- . اثبات الهداه، حرّ عاملی، دار الکتب الاسلامیه، چاپ سوم، ج 6، ص 449.
16- . اثبات الهداه، حرّ عاملی، دار الکتب الاسلامیه، چاپ سوم، ج 6، ص 450.
17- . الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب، ج 2، ص 200.
18- . مفاتیح الجنان، زیارت عاشورای غیر معروف.
19- . مفاتیح الجنان ، زیارت دوم صاحب الامر.
20- . مفاتیح الجنان ، دعای عهد.
21- . مفاتیح الجنان ، دعای افتتاح.
22- . اصول کافی، دار الکتب الاسلامیه، چاپ پنجم، ج 1، ص 266. تذکر: مبلغان محترم توجه فرمایید در مواردی که آیه یا روایتی در این کتاب به صورت تحت اللفظی ترجمه شده است هنگام بازگویی آن ترجمه در سخنرانی و منبر، معنای سلیس و روانش را بیان دارند. مانند: «اِنَّ اللّه اَدَّبَ نَبِیَّهُ فَأَحْسَنَ اَدَبَهُ...؛ خداوند پیامبرش را به نیکوترین وجه تربیت و تأدیب کرد.... »
23- . بحار الأنوار، ج 52، ص 328.
24- . نساء/ 97 _ 99.
25- . بحار الأنوار، ج 52، ص127.
26- . الغیبه، محمد نعمانی، ص292.
27- . بحار الأنوار، ج52، ص135.
28- . بحار الأنوار، ج52،، ص129.
29- . تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه 55 سوره نور.
30- . تفسیر مجمع البیان ، ذیل آیه 105 سوره انبیاء.
31- . انبیاء/ 105.




تاریخ و ساعت انتشار :
۰۹:۲۱:۴۵ ~~~ ۱۴۰۰/۰۹/۳۰
دسته بندی :
مهدی و انتظار
با مهدی

بنر های حاشیه پست

اظهار نظر در مورد حضور فعال در عصر انتظار .::. پرتال تخصصی تبیان مهدویت

*
*
دانلود مستقیم