0%
جمعه ، ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

پرتال تخصصی تبیان مهدویت

تبیان مهدویت ، بزرگترین پایگاه اینترنتی مهدویت

اختصاص نداشتن غیبت به حضرت

اختصاص نداشتن غیبت به حضرت
عصر غیبت
اختصاص نداشتن غیبت به امام زمان(ع)
اشاره
مسأله غیبت مختص به حضرت مهدی (ارواحنا فداه) نبوده است، بلکه طبق بیان قرآن کریم و روایات، تعدادی از پیشوایان گذشته نیز، از آن جمله: حضرت صالح، حضرت عیسی، حضرت خضر(ع) و ... به عللی حتی برای زمانی محدود و مختصر غیبت اختیار کرده، و از انظار مردم پنهان می شدند!

ابوبصیر می گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که می فرمود: (۱) «تمام غیبتهای پیامبران…
عصر غیبت
اختصاص نداشتن غیبت به امام زمان(ع)
اشاره
مسأله غیبت مختص به حضرت مهدی (ارواحنا فداه) نبوده است، بلکه طبق بیان قرآن کریم و روایات، تعدادی از پیشوایان گذشته نیز، از آن جمله: حضرت صالح، حضرت عیسی، حضرت خضر(ع) و ... به عللی حتی برای زمانی محدود و مختصر غیبت اختیار کرده، و از انظار مردم پنهان می شدند!

ابوبصیر می گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که می فرمود: (1) «تمام غیبتهای پیامبران در زندگی قائم ما اهل بیت نیز مو به مو جاری است.» ابو بصیر می گوید: عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا(ص)! آیا قائم از شما اهل بیت است؟» حضرت فرمود: «ای ابو بصیر، او پنجمین از فرزندان پسرم موسی کاظم(ع) و فرزند بانوی کنیزان [عالم] است. غیبتش چندان طولانی گردد که اهل باطل در آن تردید کنند، سپس خداوند او را ظاهر کرده و شرق و غرب جهان را به دست او بگشاید، و عیسی بن مریم از آسمان فرود آید و پشت سر او نماز گذارد، زمین با نور خداوند منور گردد، و جایی در روی زمین نمی ماند که در آن غیر از خداوند عزوجل پرستش شود، [همه ادیان باطل از میان برود،] و فقط دین خدا می ماند، هر چند مشرکین نپسندند!»

نمونه ای از غیبتهای پیامبران و اوصیای الهی

1. حضرت خضر(ع):

به تصریح قرآن کریم حضرت موسی(ع) قبل از دوره غیبش با خضر(ع) آشنا شده، از علم او بهره مند گردید. حضرت خضر(ع) با اینکه از دیدگان پنهان بود ولی هرگز از حوادث و اوضاع زمان غفلت نداشت. و روی ولایت و اختیاراتی که از جانب خدا به او داده شده بود در اموال و نفوس تصرّف می کرد و اوضاع را طبق مصالحی رهبری می نمود.

این داستان در قرآن (آیات 59 تا 82 کهف) ذکر شده است.

2. حضرت عیسی(ع) :

یهود و نصاری بر کشته شدن حضرت عیسی(ع) اتفاق دارند، اما خداوند می فرماید:

(وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ یَقِیناً بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ وَ کانَ اللَّهُ عَزِیزاً حَکِیما) (2) ؛ «و گفتارشان که ما مسیح؛ عیسی بن مریم پیامبر خدا را کشتیم؛ در حالی که نه او را کشتند و نه به دار آویختند؛ لکن [امر بر آنها] مشتبه شد و کسانی که درباره [قتل] او اختلاف کردند، هر آینه در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی می کنند و قطعاً او را نکشتند، بلکه خداوند او را به سوی خود بالا برد و خداوند شکست ناپذیر و حکیم است.»
عیسی بن مریم(ع) هم اکنون زنده و غایب است و طبق روایات در زمان ظهور حضرت مهدی روحی فداه از آسمان به زمین فرود می آید. چنانکه رسول خدا(ص) فرمود:
«یَلْتَفِتُ الْمَهْدِیُّ وَ قَدْ نَزَلَ عِیسیَ بْنُ مَرْیَمَ کَاَنَّمَا یَقْطُرُ مِنْ شَعْرِهِ الْمَاءُ فَیَقُولُ الْمَهْدِیُّ: تَقَدَّمْ صَلِّ بِالنّاسِ فَیَقُولُ عیسی: اَما اُقِیمَتِ الصَّلوهُ لَکَ، فَیُصَلّی خَلْفَ رَجُلٍ مِنْ وُلْدی (3)؛ مهدی متوجه می شود که عیسی فرزند مریم از آسمان فرود آمده و گویی از موهای [سر و صورتش] آب می ریزد، مهدی(ع) به او می گوید: جلو بایست و با مردم نماز بخوان، حضرت عیسی(ع) می گوید: نماز باید به وسیله شما اقامه شود، پس عیسی(ع) پشت سر مردی از فرزندان من ایستاده و نماز می خواند.»
3. حضرت صالح(ع) :
حضرت صالح(ع) از پیامبران عظیم الشأن است و نام مبارکش 9 بار در قرآن آمده و از حیث زمان بعد از نوح(ع) و قبل از ابراهیم(ع) بوده است.
حضرت صالح برای قوم ثمود که مردمی بت پرست بودند مبعوث شد. وی مدتی از نظر قومش غایب شد. صالح در روز غیبت مردی کامل و دارای شکمی هموار و اندامی زیبا، و محاسنی انبوه، و گونه های کم گوشت، میانه بالا و متوسط القامه بود؛ اما پس از غیبت چون به سوی قوم بازگشت تغییر کرده بود و او را نشناختند. در موقع بازگشت وی، قومش سه دسته شدند:

1. دسته اوّل منکر وی شدند. 2. دسته دوم مشکوک بودند. 3. دسته سوم یقین داشتند که او صالح پیغمبر است. صالح(ع) نخست به دسته ای که درباره وی مشکوک بودند برخورد نمود، و فرمود: من صالح هستم، ولی مردم او را تکذیب کرده دشنامش داده و به او آزار رساندند و گفتند: ما از تو به خدا پناه می بریم، صالح پیغمبر شکل تو نبود.

سپس نزد دسته منکرین آمد، آنها نیز سخن او را نپذیرفتند و سخت از وی دوری کردند!

آنگاه از کنار گروه سوّم که اهل یقین بودند گذشت، و به آنها گفت: من صالح هستم، آنها گفتند: راست می گویی، خبری به ما ده که بدان وسیله درباره ات شک نکنیم! و بدانیم تو صالح هستی، زیرا ما تردید داریم که خالق متعال قادر است انسان را در هر صورتی که می خواهد تغییر دهد!

صالح(ع) گفت: من همان صالح هستم که ناقه را برای شما آوردم، گفتند درست می گویی، منظور ما نیز پرسش از همین مطلب بود، ولی بگو بدانیم ناقه چه علائمی داشت؟!

صالح گفت: علامت ناقه این بود که یک روز برای خوردن آب به آبخشور می رفت و روز دیگر آن را برای شتران دیگر می گذاشت. گفتند درست گفتی، ما به خدا و آنچه تو از نزد او آوردی ایمان داریم. (4)

4. حضرت ادریس(ع) :

غیبت این پیامبر عظیم الشأن سرآغاز همه غیبتها بود و ظهور او بعد از دشواریهای زیاد که برای پیروانش پیش آمد اتفاق افتاد. (5)

5. لاوی بن برخیا:

داستان مشروحی درباره نعثل یهودی در هنگام تشرف به خدمت رسول اکرم(ص) نقل شده که تفصیل آن چنین است:

نعثل چون پاسخ همه سؤالاتش را از پیامبر عظیم الشأن اسلام دریافت کرد، شهادتین بر زبان جاری کرد و گفت: من در کتب انبیاء قبل دیدم که در آخرالزمان پیغمبری می آید که نامش «احمد» و «محمد» است، و او خاتم الانبیاء بوده و اوصیاء او دوازده نفر به عدد اسباطند. رسول اکرم(ص) به نعثل فرمود: آیا اسباط را می شناسی؟

نعثل گفت آری، آنها دوازده نفرند که نخستین آنها لاوی بن برخیا است. او مدّتی از بنی اسرائیل غایب شده، سپس به میان قوم خود برگشت، و دین خدا را پس از اندراس و از هم گسیختگی از نو زنده کرد، و با پادشاه ستمگری به نام «قرسطیا» جنگید و او را کشت.

حضرت فرمود: آنچه در میان بنی اسرائیل واقع شده در میان امت من نیز مو به مو واقع خواهد شد، دوازدهمین فرزند من غایب می شود به طوری که دیده نمی شود!

وقتی به طرف امت بازگشت می کند که از اسلام جز اسمی و از قرآن جز رسوم و آداب ظاهری نمانده باشد! در چنین شرایطی خدا به او اجازه خروج می دهد! و خدا اسلام را به وسیله او ظاهر کرده و تجدید می نماید.

خوشا به حال کسانی که آنان را دوست داشته، از آنان پیروی کنند، و بدا به حال کسانی که آنها را دشمن داشته با آنان خالفت نمایند! و خوشا به حال کسانی که به برنامه های هدایت و راهنمایی آنان متمسّک شوند. (6)

6. ذوالقرنین:

قرآن کریم در سوره کهف آیات 96 _83 داستان مشروحی درباره ذوالقرنین دارد و صفات ممتازی را برای او بیان می کند. از بسیاری روایات اسلامی که از پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) نقل شده استفاده می شود که او پیامبر نبود بلکه بنده صالحی بود. (7)

جابربن عبدالله انصاری می گوید: (8) از رسول خدا(ص) شنیدم که می فرمود: همانا ذوالقرنین بنده صالح خدا بود، و خداوند او را برای بندگانش حجت قرار داده بود. ذوالقرنین مردم را به سوی خدا دعوت کرده و آنها را به تقوا و پرهیزکاری امر می کرد، اما آن مردم ضربتی به سمت راست سرش زدند، و او مدتها از نظر مردم غایب شد! غیبتی آنچنان طولانی که گفتند مرده، یا هلاک شده، و معلوم نیست در کدام وادی سرگردان است!اما ذوالقرنین پس از غیبت طولانی مجدداً به سوی قومش بازگشت، این بار نیز مورد حمله قرار گرفت و آنان دومین ضربه را به سمت چپ سرش زدند! سپس حضرت فرمود: آگاه باشید، که در میان شما کسی است که همان روش و سنّت ذوالقرنین را دارد، خدای عزّوجل سبب و امکانات همه چیز را برای ذوالقرنین فراهم کرد و قدرتی در زمین به او داد که او شرق و غرب را درنوردید. اما به زودی سنت و روش ذوالقرنین در قائم از اولاد من جاری خواهد شد، و قائم، شرق و غرب عالم را زیر فرمان حکومت خود در می آورد. در اطراف جهان کوه و دشت و بیابانی نیست که ذوالقرنین در آن قدم نهاده باشد، مگر اینکه مهدی در آن قدم خواهد گذاشت، [و آن را زیر چتر حکومتش خواهد کشید]. همه گنجها و معادن زمین را خداوند برای قائم ظاهر می کند، و او را بوسیله ترسی [که دردل دشمنان می افکند] یاری خواهد کرد. قائم جهان را پر از عدل و داد می کند، همان طوری که از ظلم و جور پر شده است.
اینها نمونه هایی چند از غیبت انبیاء و اولیای الهی بود که به عنوان شاهد آوردیم.
از مطالب فوق استفاده می شود که غیبت امام زمان(ع) یک امر بی سابقه ای نبوده است؛ بلکه غیبت حجتها و اولیای الهی در مقطعی از زمان در سنّت الهی یک امر معمولی است. البته لازم است در اینجا به این مطلب نیز اشاره کنیم که هر چند این بزرگان از دیدگان پنهان بوده اند؛ ولی برخی از آنها حتی در زمان غیبت نیز به جهت ولایت و اختیاراتی که از جانب خداوند به آنها رسیده بود پیوسته در اموال و نفوس تصرف می کردند و اوضاع را طبق مصالحی با واسطه یا بدون واسطه رهبری کردند و هرگز از حوادث و اوضاع زمان خود غفلت نداشتند.
امام زمان(ع) نیز این چنین اند. ایشان هر چند از نظرها غایب اند؛ اما طبق روایات رسیده از معصومین(ع) دارای اطرافیانی می باشند که همراه حضرت بوده و به ایشان در امور مختلف کمک می کنند. اینان مؤمنین خالص و بزرگوارانی هستند که در هر دوره حضور دارند. افرادی که به حضرت متوسل می شوند در غالب اوقات همین افراد که در ناحیه مقدسه هستند از طرف امام زمان(ع) به کمک ایشان می شتابند و چون مردم آگاهی ندارند گمان می کنند که شخص حضرت را زیارت نمودند. بنابراین حضرت را به گونه های مختلفی تعریف می کنند و حال آنکه ایشان بر یک شکل و شمایل هستند.

برای حضرت حجّت(ع) نظیر بقیه امامان معصوم قدرت فوق العاده ای است و می توانند از هر راهی که صلاح بدانند به افراد کمک کنند. ممکن است برای فرد در راه مانده ای کمک فرستاده و او را به مقصد برسانند و یا فردی را که دارای فرزند نیست بدن او را آماده کرده و از او رفع نقص کنند و بیماری را که صعب العلاج است و یا جواب رد شنیده، علاج نمایند. این نوع کمکها در اصطلاح امروز به امدادهای غیبی معروف است. اصولا باید دانست این امور برای امامان معصوم اموری بسیار پیش پا افتاده است. کسانی که بر در خانه آن حضرات تربیت شده اند کارهای فوق العاده تری را انجام می دهند تا چه رسد به وجود مقدس امام معصوم(ع) که حاکم بر کل هستی است. (9)






1- . «إِنَّ سُنَنَ الْأَنْبِیَاءِ(ع) مَا وَقَعَ عَلَیْهِمْ مِنَ الْغَیْبَاتِ جَارِیَهٌ فِی الْقَائِمِ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ الْقُذَّهِ بِالْقُذَّهِ قَالَ أَبُو بَصِیرٍ فَقُلْتُ لَهُ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ مَنِ الْقَائِمُ مِنْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ؟ فَقَالَ: یَا بَا بَصِیرٍ هُوَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ ابْنِی مُوسَی ذَلِکَ ابْنُ سَیِّدَهِ الْإِمَاءِ یَغِیبُ غَیْبَهً یَرْتَابُ فِیهَا الْمُبْطِلُونَ ثُمَّ یُظْهِرُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَیَفْتَحُ عَلَی یَدَیْهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا وَ یَنْزِلُ رُوحُ اللَّهِ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ(ع) فَیُصَلِّی خَلْفَهُ وَ تُشْرِقُ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَ لَا تَبْقَی فِی الْأَرْضِ بُقْعَهٌ عُبِدَ فِیهَا غَیْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا عُبِدَ اللَّهُ فِیهَا وَ یَکُونُ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُون» علامه مجلسی، بحار الانوار، طهران، المکتبه الاسلامیه، 1384 ه_ ، ج51، ص146، باب 6، ح14؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، صححه و علق علیه علی اکبر الغفاری، مؤسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرقه، 1405 هق، 1362 هش، ج2، ص345، باب 33، ح31.
2- . نساء/156.
3- . عقدالدّرر فی أخبار المنظر، یوسف بن عبدالعزیز الشافعی، تحقیق عبدالفتاح محمد الحلو، تعلیق علی نظری منفرد، قم، انتشارات نصایح، المطبعه اسوه، الاولی، 1416 ه_ ، ص 38.
4- . بحار الانوار،ج51، ص215، باب 13، ح1.
5- . کمال الدین و تمام النعمه، ترجمه: منصور پهلوان، دار الکتب الاسلامیه، 1365، ج1، ص254.
6- . ینابیع الموده، شیخ سلیمان قندوزی، ص97، فصل اول، باب 8، ح1.
7- . تفسیر نمونه، ج12، ص542 الی 545 با تلخیص.
8- . إِنَّ ذَا الْقَرْنَیْنِ کَانَ عَبْداً صَالِحاً جَعَلَهُ اللَّهُ حُجَّهً عَلَی عِبَادِهِ فَدَعَا قَوْمَهُ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَمَرَهُمْ بِتَقْوَاهُ فَضَرَبُوهُ عَلَی قَرْنِهِ فَغَابَ عَنْهُمْ زَمَاناً حَتَّی قِیلَ مَاتَ أَوْ هَلَکَ بِأَیِّ وَادٍ سَلَکَ ثُمَّ ظَهَرَ وَ رَجَعَ إِلَی قَوْمِهِ فَضَرَبُوهُ عَلَی قَرْنِهِ الْآخَرِ أَلَا وَ فِیکُمْ مَنْ هُوَ عَلَی سُنَّتِهِ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَکَّنَ لَهُ فِی الْأَرْضِ وَ آتَاهُ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ سَبَباً وَ بَلَغَ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی سَیُجْرِی سُنَّتَهُ فِی الْقَائِمِ مِنْ وُلْدِی وَ یُبَلِّغُهُ شَرْقَ الْأَرْضِ وَ غَرْبَهَا حَتَّی لَا یَبْقَی سَهْلٌ وَ لَا مَوْضِعٌ مِنْ سَهْلٍ وَ لَا جَبَلٍ وَطِئَهُ ذُو الْقَرْنَیْنِ إِلَّا وَطِئَهُ وَ یُظْهِرُ اللَّهُ لَهُ کُنُوزَ الْأَرْضِ وَ مَعَادِنَهَا وَ یَنْصُرُهُ بِالرُّعْبِ یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً. (ترجمه احادیث، با استفاده از کتاب مهدی(ع) آخرین سفیر، نوشته ذبیح الله محسنی کبیر، انجام شده است). بحار الانوار، ج2، ص322، باب 27، ح31؛ کمال الدین، ج2، ص394، باب 37، ح4.
9- . ر.ک: اصول کافی، ترجمه و شرح: سید جواد مصطفوی، ج2، کتاب الحجه، باب مولد الصاحب(ع)، ح5 _ 31.








تاریخ و ساعت انتشار :
۰۶:۳۱:۵۶ ~~~ ۱۴۰۰/۰۹/۰۷
دسته بندی :
مهدی وغیبت
با مهدی

بنر های حاشیه پست

اظهار نظر در مورد اختصاص نداشتن غیبت به حضرت .::. پرتال تخصصی تبیان مهدویت

*
*
دانلود مستقیم