0%
جمعه ، ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

پرتال تخصصی تبیان مهدویت

تبیان مهدویت ، بزرگترین پایگاه اینترنتی مهدویت

گل نرگس

گل نرگس
گل نرگس
پس از شهادت امام هادی(ع) امر امامت بر عهده امام عسکری(ع) قرار می گیرد و در این دوره است که گل نرگس می شکفد. حکیمه خاتون(س) می گوید که آن روز نیز مثل هر روز به خانه امام حسن(ع) رفتم. همسرش نرگس پیش آمد و گفت: «ای خاتون! اجازه دهید کفشتان را در بیاورم. گفتم: «خاتون و صاحب من تو هستی. هرگز نمی گذارم تو کفش از پای من…
گل نرگس

پس از شهادت امام هادی(ع) امر امامت بر عهده امام عسکری(ع) قرار می گیرد و در این دوره است که گل نرگس می شکفد. حکیمه خاتون(س) می گوید که آن روز نیز مثل هر روز به خانه امام حسن(ع) رفتم. همسرش نرگس پیش آمد و گفت: «ای خاتون! اجازه دهید کفشتان را در بیاورم. گفتم: «خاتون و صاحب من تو هستی. هرگز نمی گذارم تو کفش از پای من درآوری و به من خدمت کنی؛ بلکه من به شما خدمت می کنم.» حضرت عسکری(ع) که این سخنان را می شنید، فرمود: «عمه جان! خدابه تو جزای خیر دهد.»

تا غروب آنجا بودم، وقتی خواستم به خانه خود برگردم، از خدمتکار خانه خواستم لباسهای مرا بیاورد. امام تا صدای مرا شنید، فرمود: «ای عمه! امشب مرو و بمان! چون امشب، فرزند ارجمندی متولد می شود که حق تعالی به او زمین را به علم و ایمان و هدایت زنده می گرداند، پس از آنکه به شیوع کفر و ضلالت مرده باشد....» با شگفتی پرسیدم: «من که در نرجس، اثر حملی نمی بینم... .» برخاستم و نزد او رفتم، ولی اثری نیافتم؛ ازاین رو برگشتم و گفتم: «اثری از حمل نیست.»
حضرت لبخندی زد و فرمود: «وقتی صبح بدمد، اثر حمل ظاهر می شود و مَثَل او مثل مادر موسی(ع) است که هنگام ولادت، هیچ اثری بر او ظاهر نشد و احدی بر حالش مطلع نشد؛ زیرا فرعون شکم زنان حامله را می شکافت تا موسی(ع) را بیابد و این فرزند نیز در این امر شبیه به حضرت موسی(ع) است.»

حکیمه می گوید: «نزد نرجس برگشتم و او را نیز مطلع کردم.» گفت: «ای خاتون! من که هیچ اثری نمی بینم.» در هر صورت، شب را در آنجا ماندم و افطار کردم و نزدیک نرجس خوابیدم. من هر لحظه، حواسم به وی بود و او خوابیده بود. آن شب بیشتر از شبهای پیش به نماز و تهجد برخاستم و نماز شب خواندم. چون به نماز وتر رسیدم، نرجس از خواب برخاست، وضو گرفت و نماز شب خواند.

صبح کاذب دمیده بود و در دل، گویی لحظه ای به شک افتادم؛ اما همان لحظه امام ندا داد: «شک نکن که وقتش نزدیک شده است.» در این زمان، اضطرابی در سیمای نرجس مشاهده کردم، او را در بر گرفتم و نام الهی را بر او خواندم. امام ندا داد که سوره «قدر» را بخوان؛ آن گاه من از حال نرجس پرسیدم، گفت: «اثر آنچه مولایم فرموده بود، ظاهر شده است.»

تاریخ و ساعت انتشار :
۱۰:۳۷:۰۸ ~~~ ۱۴۰۰/۰۷/۰۹
دسته بندی :
القاب حضرت
با مهدی

بنر های حاشیه پست

اظهار نظر در مورد گل نرگس .::. پرتال تخصصی تبیان مهدویت

*
*
دانلود مستقیم