0%
پنجشنبه ، ۰۹ فروردین ۱۴۰۳

پرتال تخصصی تبیان مهدویت

تبیان مهدویت ، بزرگترین پایگاه اینترنتی مهدویت

دانشنامه مهدویت حرف غ

دانشنامه مهدویت حرف غ
غریم

«غریم» در لغت، هم به معنای طلبکار آمده است و هم به معنای بدهکار. [۱] .
در روایات فراوانی از آن به عنوان یکی از القاب حضرت مهدی علیه السلام یاد شده است. بیشتر به نظر می رسد مقصود، معنای نخست آن باشد که درباره حضرت به کار رفته است. این لقب نیز مانند برخی القاب دیگر، از روی تقیّه بوده که هرگاه شیعیان می خواستند مالی را نزد آن حضرت…
غریم


«غریم» در لغت، هم به معنای طلبکار آمده است و هم به معنای بدهکار. [1] .

در روایات فراوانی از آن به عنوان یکی از القاب حضرت مهدی علیه السلام یاد شده است. بیشتر به نظر می رسد مقصود، معنای نخست آن باشد که درباره حضرت به کار رفته است. این لقب نیز مانند برخی القاب دیگر، از روی تقیّه بوده که هرگاه شیعیان می خواستند مالی را نزد آن حضرت یا نواب و وکلای آن حضرت بفرستند، یا وصیت کنند و یا از جانب آن حضرت مطالبه کنند، به این لقب حضرت را می خواندند.

شیخ مفیدرحمه الله به این نکته تصریح کرده، می نویسد: «کلمه غریم رمزی بود بین شیعه که وقتی حضرت مهدی علیه السلام را از روی تقیّه یاد می کردند، از آن استفاده می نمودند». [2] .

بنابراین، استفاده از این لقب عمدتاً در ارتباطات مالی شیعیان با حضرت مهدی علیه السلام - آن هم در طول غیبت صغری - بوده است. [3] .

در اینجا به برخی از روایات اشاره می شود:

1. محمد بن صالح گوید: «وقتی پدرم از دنیا رفت و امر به من رسید، سفته هایی (حواله هایی) نزد پدرم بود که نشان می داد، مربوط به اموال غریم است.» [4] .

2. اسحاق بن یعقوب گوید: «از شیخ عمری شنیدم که می گفت: با مردی شهری مصاحبت داشتم و به همراه او مالی برای غریم بود و آن را برای او فرستاد». [5] .

3. محمد بن هارون گوید: «از اموال غریم پانصد دینار برذمه من بود». [6] .

پی نوشت ها:

[1] مجمع البحرین، ج 6، ص 125؛ لسان العرب، ج 12، ص 436.

[2] الارشاد، ص 354.

[3] کمال الدین و تمام النعمه، ج2، باب45،ح5.

[4] الکافی، ج 1، ص 521، ح 15.

[5] کمال الدین و تمام النعمه، ج2، باب45،ح6.

[6] همان، ح 17.

غلام

«غلام» در لغت به معنای پسربچه است. [1] .

در برخی روایات از حضرت مهدی علیه السلام، با عنوان «غلام» یاد شده است. امام صادق علیه السلام می فرماید: پیامبراسلام صلی الله علیه وآله فرمود: «لابُدَّ لِلْغُلامِ مِنْ غَیْبَهٍ فَقیلَ لَهُ وَلِمَ یا رَسُولُ اللّه؟ قالَ: یَخافُ القَتْلَ» [2] ؛ «به ناگزیر برای غلام غیبتی است. گفته شد: یا رسول اللّه: برای چه؟ فرمود: از ترس مرگ».

این لقب نیز مانند برخی دیگر از القاب، گاهی در معنای لغوی خود به کار می رفته و مقصود همان پسر بچه و جوان بوده است و گاهی به جهت شرایط حاکم بر [ زمان] صدور روایت، از روی تقیّه این گونه گفته می شده و به عنوان لقب به کار رفته است.

پی نوشت ها:

[1] مجمع البحرین، طریحی، ج 6، ص 127.

[2] علل الشرایع، ج 1 ص 243، ح 1؛ کافی، ج 1، ص 337، ح 5 و ص 442، ح 29.

غائب

«غائب» لقب حضرت مهدی (عج) است.

غایه الطالبین

از القاب امام زمان (عج) می توان به «غایهالطّالبین» اشاره کرد.

غایه القصوی

«غایهالقصوی» یعنی مقصود نهائی و از القاب امام دوازدهم شیعیان (عج)، که در کتاب هدایه ذکر شده است.

غریم

«غریم» از القاب خاصّه امام قائم (عج) است و در اخبار اطلاق آن بر حضرت شایع است. «غریم» هم به معنی طلبکار و هم به معنی اوّل است و این لقب مثل «غلام» در تعبیر آن حضرت از روی تقیّه بوده است.

هنگامی که شیعیان می خواستند مالی نزد آن حضرت یا وکلایش بفرستد یا وصیّت کنند یا از ایشان مطالبه کنند به این لقب می خواندند و از آن حضرت غالب ارباب زرع و تجارت و حرفه و صناعت طلبکار بود.

علّامه مجلسی فرموده است: «ممکن است غریم به معنی بدهکار باشد و نام بردن از آن حضرت به این اسم از جهت تشبّه آن جناب به شخص مدیون باشد که خود را از مردم به علّت قرضهای خود مخفی می کند، یا آنکه چون مردم آن حضرت را طلب می کنند تا علوم و شرایع را از ایشان یاد بگیرند، آن جناب از آنان به جهت تقیّه می گریزد. پس آن حضرت غریم مستتر است». («منتهی الامال»، باب 14، فصل اوّل.»)

غلام

لقب «غلام» در زبان روایات و اصحاب، مکرّر به حضرت صاحب الامر اطلاق شده است.

غلام احمد رجوع شود به واژه: احمدیّه

غوث

«غَوْث» از القاب خاصّه حضرت مهدی (عج) است که در زیارت معتبره وارد شده و معنی آن «فریاد رس» است.

غوث الفقراء

«غَوْثُ الْفُقَراء» لقب حضرت ولی عصر (عج) است.

رجوع شود به واژه: بقیّه الانبیاء

غیب

در کتاب «ذخیرهالالباب»، «غیب» از نامهای حضرت قائم (عج) شمرده شده که در قرآن هم مذکور استو امام صادق علیه السّلام در تفسیر آیه شریفه:

«ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدیً لِلْمُتَّقینَ - الَّذینَ یُؤْمِنونَ بِالْغَیْبِ (بقره/2و3): آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد و مایه هدایت پرهیزکاران است - (پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب ایمان می آورند».

فرمود: متّقین شیعیان علی بن ابی طالب هستند و امّا غیب، پس او غائب است و شاهد بر این قول خداوند که می فرماید:

«وَ یَقولونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إنَّما الْغَیْبُ لِلّه فَانْتَظِروا إنّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِِرینَ (یونس/20):«و می گویند چرا فرو فرستاده نشد بر او آیتی از پروردگارش. پس بگو نیست غیب مگر خدای را پس منتظر باشد به درستی که من با شما از منتظرانم»

یعنی برای آمدن آن غیب، از آیات خداوندی است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم،ص 82)

غلام احمد خان

میرزا غلام احمد خان قادیانی (ت 1823م - م 1908 م.) موسس فرقه احمدیه یا قادیانیه شمرده می شود. وی اهل پنجاب پاکستان بود. پدرش از مخالفان سرسخت انگلیس به شمار می آمد و با زبان های فارسی اردو و عربی آشنایی داشت. غلام احمد در چهل سالگی ادعای مهدویّت کرد و جمعی از مردم پنجاب را پیرامون خویش گرد آورد. او در اصول با اعتقادات اسلامی موافق بود؛ ولی به جمع مسیحیت و مهدویّت اعتقاد داشت و خود را مهدی موعود و مظهر عیسی و حضرت محمدصلی الله علیه وآله می دانست! در نظر غلام احمد، حضرت عیسی علیه السلام پس از خاک سپاری از گور برون آمد و در کشمیر اقامت گزید و در120 سالگی در شهر سرینگر وفات یافت.

غلام احمد خان جهاد با شمیر را حتی علیه دشمنان اسلام حرام می دانست و مسالمت و صلح را شعار خود می شمرد. بدین سبب طرفدار دولت بریتانیا گردید و به تدریج پیروانش در لاهور، ایالت پنجاب و ربوه فزونی یافتند. آن ها بیمارستان و مدرسه های بسیار پدید آوردند و با کارهای چنینی، شمار طرفداران خویش را فزونی بخشیدند! پس از مرگ غلام احمد خان، پیروانش به تدریج به فرقه های گوناگون تقسیم شدند. [1] .

پی نوشت ها:

[1] مدعیان مهدویّت، ص 75، ملحقات ملل و نحل شهرستانی، آخر جلد دوم.

غضباء

«غضباء» نام ناقه رسول خداست که حضرت صاحب الزّمان (عج) هنگام ظهور و خروج همراه خود خواهند آورد. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 125)

غیبت شأنیه

با توجّه به شئون و تصرّفات گوناگون امام در جهان، به این نتیجه می رسیم که غیبت حجّت خدا غیبت کلّی نیست، بلکه این غیبت و عدم حضور، غیبت جزئی است، یعنی: غیبت و عدم حضور در شأنی از شئونات ولایت. و آن شأن، معاشرت با مردم و هدایت مستقیم اجتماع بشری و تشکیل حکومت حق است.

امام عصر (عج) در عصر غیبت، در همین یک شأن از شئونات ولایت و مقامات و تصرّفات خویش غائب است و در دیگر شئون، حاضر، نافذ و فعّال است.

این یک واقعیّت شناختی بزرگ است که از آن در ابواب معرفت به «غیبت شأنیه» تعبیر می شود. امام در عصر غیبت، دارای «غیبت شأنیه» و «حضرت (حاضر بودن) شئونیّه» است. آن حضرت در یک شأن و امر غائب و در بقیّه حاضر است، زیرا که این شئون و حضور، در ارتباط مستقیم با بقاء و امتداد تکوّن کائنات است. («خورشید مغرب»، ص 184)

غیبت صغری

پس از هجوم مأموران خلیفه عبّاسی، به خانه امام حسن عسکری علیه السّلام و جستجوی فزرند و جانشین آن امام، روشن گشت، خطری که جان امام آینده را تهدید می کند، خطری بس سهمگین است. این هجوم و پیگیری، در پیدا کردن مهدی (عج) ایجاب می کرد تا برای نگهداری جان باقی مانده سلسله امامت. سلاله نبوّت و مصلح بزرگ بشریّت، اقدامی بس جدّی به عمل آید.

و همین زمان بود که به توجّه به احوالاتی، به فرمان الهی، و به قدرت و حکمت خدائی، آن حضرت از نظرها پنهان گردید و امر عظیم «غیبت» پدیدار شد.

این غیبت به دو مرحله تقسیم گشت: مرحله کوتاه مدّت (غیبت صغری)و مرحله دراز مدّت (مرحله کبری).

غیبت صغری امام زمان (عج) از دو جهت محدود بود: از جهت زمانی و از جهت شعاعی. از نظر زمانی، بیش از هفتاد سال به طول نینجامید، یعنی از سال 260 تا 329 هجری قمری. از نظر شعاعی نیز، این غیبت، غیبتی همه جانبه نبود، و شعاع و دامنه آن محدود بود. یعنی در طول این مدّت، اگر چه امام از نظرها پنهان بود، ولیکن این غیبت پنهانی نسبت به همه کس نبود، بلکه کسانی بودند که به صورت پنهانی با امام در تماس بودند. اینان نائبان خاصّ امام بودند، کارهای مردم رامی گذرانیدند، نامه ها و سؤالات مردم را به نزد امام می بردند- یا می فرستادند - و پاسخ امام را به مردم می رساندند. («خورشید مغرب»، ص 42)

رجوع شود به واژه: رشیق، نوّاب اربعه

غیبت کبری


پس از گذشتن غیبت صغری، دوره غیبت کبری و دراز مدّت آغاز گردید. و این غیبت تا کنون ادامه یافته است.

در این مدّت طولانی است که بزرگترین مرحله آزمایش و امتحان، در دار طبیعت و سنجش ایمان و عمل خلق وجود دارد، تا معلوم گردد در خلال این روزگاران، در هر نقطه از جهان،چگونه استفاده می برند و چه نتیجه ای می گیرند و افراد در برابر احساس وظیفه چه می کنند و علّت به وجود آمدن چه اعمال و حوادثی و آثار و افکار و رفتاری می شوند... («خورشید مغرب»، ص43)

غیبت کبری (تامه)

«غیبت کبری (غیبت تامه) با به پایان رسیدن غیبت صغری در سال 329 ه . و رحلت چهارمین سفیر امام علیه السلام آغاز شد و تا امروز نیز ادامه دارد و تا فرا رسیدن روز ظهور آن حضرت ادامه خواهد یافت.

از جمله ویژگی های این غیبت عبارت است از:

1. مدت غیبت کبری طولانی و پایان آن نامشخص است.

2. ارتباط کلی با امام زمان علیه السلام قطع است؛ به گونه ای که ارتباط موجود در زمان غیبت صغری در این دوران وجود نخواهد داشت.

3. نیابت در این دوران به صورت عام است. بر خلاف دوران غیبت صغری که ارتباط مردم با آن حضرت از طریق نواب خاصّ صورت می گرفت، در این دوران دیگر سفارت و نیابت خاصّ وجود ندارد و تنها مرجع مردم نایبان عام آن حضرت هستند که با ملاک هایی که در روایات ذکر شده، قابل تشخیص است. در این دوران مجتهدان جامع شرایط به عنوان نایب عام، وظیفه اداره جامعه را بر عهده دارند.

4. حاکمیت ظلم و جور در زمین فراگیر می شود.

5. امتحانات الهی شدیدتر می شود.

لغزشگاه هایاین نوع غیبت به مراتب از نوع کوتاه، بیشتر است و انسان های زیادی در این دوره به گمراهی خواهند افتاد و امتحانات سختی را پشت سر خواهند گذاشت.

امام علی علیه السلام فرمود: «لِلقائِمِ مِنّا غَیْبَهٌ اَمَدُها طَویلٌ، کَاَنّی بِالشِّیعَهِ یَجُولُونَ جَوَلانَ النَّعَمِ فی غَیبَتِهِ، یَطلُبُونَ المَرْعی فَلا یَجِدوُنَهُ، اَلا فَمَنْ ثَبَتَ مِنْهُمْ عَلی دِینِهِ وَلَمْ یَقْسُ قَلبُهُ لِطُولِ اَمَدِ غَیبَهِ اِمامِهِ فَهُوَ مَعی فی دَرَجَتی یَوْمَ القِیامَهِ...»؛ [1] «قائم ما را غیبتی است که زمانش طولانی خواهد بود. گویی شیعه را می بینم که در زمان غیبت او، به این سو و آن سو می روند. همانند گوسفندانی که چوپان خویش را گم کرده باشند؛ به دنبال چراگاه می روند و آن را نمی یابد. بدانید هر کس که در زمان غیبت او، بر دین خویش ثابت قدم بماند، و در طول مدت ناپیدایی قائم ما سنگدل نشده باشد، در بهشت با من و در درجه من خواهد بود».

پی نوشت ها:

[1] کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 303، ح 14.

غیبت (پنهان زیستی)

با مراجعه به مجموعه های حدیثی روشن می شود که شمار بسیاری از روایات و احادیثی که درباره وجود گران مایه حضرت مهدی علیه السلام است و از خورشید جهان افروز او نوید دارد، از غیبت غم بار او نیز خبر می دهد و مسأله «غیبت» دراین روایات به روشنی بیان شده است.

«غیبت» در اصطلاح برای کسی استعمال می شود که مدتی در جایی حضور دارد و پس از آن در آن محل حاضر نمی شود و در فرهنگ «مهدویّت» به پنهان شدن حضرت مهدی علیه السلام از دیدگان مردم گفته می شود.

غیبت را می توان در اینجا به سه معنا تفسیر کرد:

1. آن حضرتدر درون جوامع بشری زندگی نمی کند و در دسترس مردم نیست که بسان دیگر انسان های عادی هرکس خواست او را ببیند و آشنا و بیگانه و دوست و دشمن او را ملاقات کنند.

2. حضرت مهدی علیه السلام در میان همین جامعه و همین انسان ها است؛ اما به قدرت خدا، هرگاه اراده کند از برابر چشم ها ناپدید می گردد و دیدگان مردم - با اینکه آن حضرت موجود و حاضر است - او را نمی بینند؛ همان گونه که موجودات دیگری چون فرشتگان، ارواح و جن را نمی بینند؛ با اینکه به نص قرآن شریف آنها در میان جامعه ها هستند و در این جهان موجوداند.

ممکن است این قدرت استتار واختفا از برابر دیدگان را کرامتی از کرامت های حجّت خدا و ولی او امام مهدی علیه السلام بدانیم. آن حضرت در پرتو این قدرت خدادادی، می تواند هرگاه اراده فرمود در برابر دیدگان، ظاهر و آشکار گردد و هرگاه خواست نهان و ناپدید شود.

احتمال دیگر این است که: آن حضرت با همان قدرت اعجاز، در دیدگان نظاره گر، به گونه ای تأثیر و تصرف نماید که آنان نتوانند جمال دل آرای او را بنگرند و این کار از اولیای الهی - که از سوی خدا دارای قدرت در جهان آفرینش هستند - بعید نیست.

از قرآن کریم نیز می توان امکان استتار و اختفای انسان از برابر دیدگان را - چه به صورت کوتاه مدت یا دراز مدت - دریافت کرد. [1] .

امام صادق علیه السلام فرموده است: «یَفْقِدُ النَّاسُ اِمامَهُمْ یَشْهَدُ المَوسِمَ فَیَراهُمْ وَلا یَرَوْنَهُ» [2] ؛ «مردم امام خویش را گم می کنند، پس آن امام در موسم حج حضور می یابد [و] مردم را می بیند، ولی مردم او رانمی بینند»

3. معنای دیگر غیبت پنهان بودن حضرت از نگاه معرفتی انسان ها است، به این معنا که آن حضرت را می بینند ولی نمی شناسند. از این رو در روایات فراوانی آن حضرت به یوسف صدیق علیه السلام تشبیه شده که اگر چه بین مردم بود، ولی او را نمی شناختند. ناشناسی او به حدی رسید که حتی برادران او نیز، او را نشناختند.

امام صادق علیه السلام در این باره فرمود:

«فَما تَنْکِرُ هذِهِ الاُمَّهُ اَنْ یَفْعَلَ اللهُ جَلَّ وَ عَزَّ بِحُجَّتِهِ کَما فَعَلَ بِیوُسُفَ اَنْ یَمْشِیَ فی اَسْواقِهِم ویَطَأَ بُسُطَهُمْ حَتیّ یَأْذِنَ اللَّهُ فِی ذلِکَ لَهُ کَمااَذِنَ لِیوُسُفَ» [3] ؛ «خوی و شأن این امت چه چیز را انکار می کنند، که خدای عزوجل در یک زمانی با حجّت خود همان کند که با یوسف علیه السلام کرد».

به این معنا که خداوند بین او و بین بندگان حجاب و پرده ای قرار می دهد که مردم او را می بینند ولی نمی شناسند.

انواع غیبت

در روایات فراوانی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و ائمه معصومین علیهم السلام اشاره شده که غیبت حضرت مهدی علیه السلام به دو بخش کوتاه مدت و دراز مدت تقسیم می شود. (غیبت صغری) (غیبت کبری)

زراره می گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: «اِنَّ لِلْقائِمِ غَیْبَتَینِ یَرْجِعُ فِی اِحداهُما وَفِی الاُخْری لایُدری اَیْنَ هُوَ یَشْهَدُ المَواسِمَ یَری الناسَ وَلایَرْونَهُ»؛ «همانا برای قائم دو غیبت است که در یکی از آنها [به خانواده اش] بر می گردد و در دیگری معلوم نیست کجاست هرسال در مناسک حج حاضر می گردد مردم را می بیند در حالی که مردم او را نمی بینند». [4] .

آن حضرت در روایتی به کوتاه و بلند بودن دو غیبت امام علیه السلام اشاره کرده است: «لِلْقائِمِ غَیْبَتانِ اِحْداهُما قَصِیرَهٌ وَالاُخْریطَوِیلَهٌ الغَیْبَهُ الاُولَی لا یَعْلَمُ بِمَکانِهِ فِیها اِلاَّ خاصَّهُ شِیعَتِهِ وَالاُخْرَی لا یَعْلَمُ بِمَکانِهِ فِیها اِلاَّ خَاصَّهُ مَوالیهِ»؛ «برای قائم دو غیبت است: یکی از آنها کوتاه مدت و دیگری دراز مدت». [5] .

پی نوشت ها:

[1] ر.ک: یس(36)، آیه9 واسراء (17) آیه45.

[2] کتاب الغیبه، ص 161، ح 119؛ الکافی، ج 1 ص 337، ح 6؛ الغیبه، ص 175 ح 14.

[3] الغیبه، ص 141، ح 2؛ الکافی، ج 1، ص 336 ح 4.

[4] الغیبه، ص 175، ح 15.

[5] الکافی، ج 1، ص 340.

غیبت صغری

«غیبت صغری» عبارت است از پنهان زیستی کوتاه مدت حضرت مهدی علیه السلام. آغاز این غیبت را برخی از همان ابتدای ولادت دانسته اند؛ [1] با این حساب مدت آن 74 سال می شود. برخی نیز شروع آن را از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام دانسته اند؛ بنابراین پنج سال از مدت مذکور کاسته می شود. البته نظریه دوم مؤیدات بیشتری دارد. [2] .

واقعیت این است که غیبت کوتاه مدت حضرت مهدی علیه السلام، نوعی آماده سازی برای غیبت طولانی بود و غیبت طولانی هم مقدمه ظهور و حضور تمام عیار آن حضرت در جامعه انسانی.

غیبت صغری حالت میانه ای بود، میان غیبت کبری و عصر ظهور؛ با این توضیح که:

در غیبت کبری رابطه گسترده و کامل امت با امام راستین و معصوم خویش گسسته است و در عصر ظهور، این رابطه به طور کامل برقرار می گردد. اما در غیبت صغری نه آن است و نه این، بلکه شرایط و وضعیت میانه ای حاکم است.

بنابراین برخی از ویژگی های غیبت صغری از این قرار است:

1. زمان غیبت صغری محدود بوده از نظر زمانی 69 سال طولکشید و به دلیل کوتاه بودن مدت آن «غیبت صغری» نامیده شد، به خلاف غیبت کبری که غیر از خدا کسی از مدت آن اطلاعی ندارد.

2. در دوران غیبت صغری پنهان زیستی امام علیه السلام همه جانبه و عمومی نبود. امام اگرچه از نظرها پنهان بود؛ لیکن این غیبت و پنهانی همگانی نبود؛ بلکه کسانی مانند نواب خاصّ، و برخی از وکلای آن حضرت، می توانستند با آن حضرت در تماس باشند و سؤالات و نامه های مردم را خدمت امام ببرند و پاسخ او را به مردم برسانند. اما در غیبت کبری امام علیه السلام به طور کلی از نگاه ها پنهان است و باب مکاتبه و نامه نگاری بسته است، یعنی، بنای غیبت کبری و اقتضای آن این است که: حضرت دیده نشود. البته این بدان معنا نیست که امکان ندارد دیده شود؛ بلکه ممکن است برخی افراد، حضرت را ببینند.

3.در غیبت صغری، حضرت چهار نماینده داشت که آنها را به صورت معیّن و مشخص انتخاب و تعیین کرده بود. آنان موظف بودند بین امام علیه السلام و مردم ارتباط برقرار کنند. اقامتگاه و مکان حضرت را نیز می دانستند؛ ولی در غیبت کبری چنین نیست.

4. درغیبت صغری ممکن بودکسی او را ببیند وبشناسد؛ ولی درغیبت کبری کسی اورا نمی بیند واگر ببیند نمی شناسد.

پی نوشت ها:

[1] الارشاد، ج 2، ص 340.

[2] ر.ک: کتاب الغیبه، ص 159، الکافی، ج 1، ص 341، الغیبه، ص 149.

غارت پرده کعبه
یکی از علائم قیام حضرت قائم (عج)، «به غارت بردن پرده خانه کعبه» است.


تبیان-مهدویت-امام زمان -مهدوی -منجی - ظهور - آخرالزمان -رجعت

تاریخ و ساعت انتشار :
۰۷:۵۲:۰۶ ~~~ ۱۴۰۰/۰۳/۰۷
دسته بندی :
دانشنامه مهدویت حرف غ
با مهدی

بنر های حاشیه پست

اظهار نظر در مورد دانشنامه مهدویت حرف غ .::. پرتال تخصصی تبیان مهدویت

*
*
دانلود مستقیم