0%
پنجشنبه ، ۰۹ فروردین ۱۴۰۳

پرتال تخصصی تبیان مهدویت

تبیان مهدویت ، بزرگترین پایگاه اینترنتی مهدویت

دانشنامه مهدویت حرف د

دانشنامه مهدویت حرف  د
دعای افتتاح
از دعاهای مشهور شب های ماه مبارک رمضان، «دعای افتتاح» است. این دعای شریف به وسیله شیخ ابوجعفر محمدبن عثمان بن سعید عمری، نایب خاصّ حضرت ولی عصرعلیه السلام صادر شده است؛ چنان که علامه مجلسی رحمه الله گفته است: «و به سند معتبر از حضرت صاحب الامر - عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَهُ - منقول است که به شیعیان نوشتند: در هر شب ماه رمضان این دعا را بخوانید که…
دعای افتتاح

از دعاهای مشهور شب های ماه مبارک رمضان، «دعای افتتاح» است. این دعای شریف به وسیله شیخ ابوجعفر محمدبن عثمان بن سعید عمری، نایب خاصّ حضرت ولی عصرعلیه السلام صادر شده است؛ چنان که علامه مجلسی رحمه الله گفته است: «و به سند معتبر از حضرت صاحب الامر - عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَهُ - منقول است که به شیعیان نوشتند: در هر شب ماه رمضان این دعا را بخوانید که دعای این ماه را ملائکه می شنوند و برای صاحبش استغفار می کنند...». [1] .

نام این دعای شریف از جمله اوّل آن «اَللّهُمَّ اِنّی اَفْتَتِحُ الثَّناءَ بِحَمْدِکَ» گرفته شده است. [2] مضامین عالی خداشناسی و حمد و ثنای الهی و بر شمردن صفات خداوند - به خصوص مهربانی کامل و بی نظیر هنگام عفو و گذشت، و شدّت کیفر و عقوبت هنگام حسابرسی و نقمت - و بعضی از علل تأخیر استجابت دعا و بیان مهم ترین نعمت های الهی، سرآغاز این دعای شریف است. سپس درود و صلوات مخصوص بر پیامبر و آل اوعلیهم السلام با ذکر نام و القاب ایشان، آن گاه دعا برای قیام حضرت قائم علیه السلام و اظهار اشتیاق برای برقراری دولت کریمه ای که اسلام و اهل اسلام در آن عزّت یابند و نفاق و منافقان خوار و زبون گردند و ما از داعیان آن دولت باشیم که دیگران را به اطاعت الهی فرا خوانیم و به راه خداوند راهبری کنیم. پایان دعا شکوه ای به درگاه خداوند است که با فقدان پیامبر و غیبت امام و بسیاری دشمن، وکمی تعداد و فتنه های شدید، فتح و گشایش از او درخواست می شود.

برخی از دانشوران، - از جمله شیخ شهاب الدین محمدبن موسی بزچلوئی اراکی (م 1313 ق) از شاگردان حکیم سبزواری - این دعای شریف را شرح کرده اند. شرح او از سوی انجمن تبلیغات اسلامی تهران (1324ش) منتشر شده است.

پی نوشت ها:

[1] ر.ک: بحارالانوار، ج 24، ص 166.

[2] التهذیب، ج 3، ص 108؛ الاقبال، ص 58؛ البلدالامین، ص 193؛ مصباح الکفعمی، ص 578.

دعای عهد

از دعاهای مشهور که خواندن آن در دوران غیبت حضرت مهدی علیه السلام فراوان مورد سفارش قرار گرفته «دعای عهد» است. این دعای شریف مشتمل بر درود خاصّ از طرف خواننده دعا و نیز از سوی تمامی مردان و زنان مؤمن - در شرق و غرب جهان و خشکی و دریا، و از پدر و مادر و فرزند - به پیشگاه حضرت ولی عصرعلیه السلام است. پس عهد و پیمان و بیعت با آن حضرت را تجدید می کند و پایداری بر این پیمان را تا روز قیامت اظهار می دارد.

آن گاه از خداوند درخواست می کند که اگر مرگ من فرا برسد، در حالی که امام زمان علیه السلام ظهور نکرده باشد؛ پس از ظهور او مرا از قبرم بر آور و به یاری آن حضرت سعادتمند کن. (

بعد از این درخواست دیدار امام علیه السلام با عبارت ظریفی بیان شده و دعا برای تعجیل ظهور و فرج و برپایی حکومت حقه و سامان یافتن جهان و زنده شدن حقایق دین و اهل ایمان پایان بخش این دعای شریف است.

امام صادق علیه السلام درباره این دعا فرموده است:

«مَنْ دَعا اِلَی اللَّهِ اَرْبَعینَ صَباحاً بِهَذَاالعَهْدِ کَانَ مِنْ اَنْصارِ قَائِمنا وَاِنْ مَاتَ اَخْرَجَهُ اللّهُ اِلَیْهِ مِنْ قَبْرِهِ وَاَعْطاهُ اللّهُ بِکُلِ کَلِمَهٍ اَلْفَ حَسَنَهٍ وَمَحاعَنْهُ اَلْفَ سَیِئَهٍ...»؛ «هر کس چهل صبحگاه این دعا را بخواند، از یاوران حضرت قائم علیه السلام خواهد بود و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خدای تعالی او را زنده خواهد کرد تا در رکاب آن حضرت جهاد نماید و به شماره هر کلمه از آن هزار حسنه برایش نوشته می شود، و هزار کار بد از او محو می گردد». [1] .

مهم ترین آثار مداومت بر این دعا سه چیز است:

1. ثواب کسانی را خواهد داشت که در زمان ظهور در خدمت امام علیه السلام می باشند؛

2. تجدید عهد مایه ثبات و کمال محبت و اخلاص و ایمان شخص می شود؛

3. مایه توجه خاصّ و نظر رحمت کامل آن حضرت نسبت به بنده می شود.

پی نوشت ها:

[1] بحارالانوار، ج 83، ص 284، ح 47.

دعای فرج

کلمه «فرج» یعنی، آسودگی از اندوه و غم و بیماری و آنچه نفوس را از آن کراهت است و نیز گشایش را گویند. «دعای فرج» دعایی است که حضرت صاحب الزّمان علیه السلام آن را به یکی از شیعیان (محمدبن احمدبن ابی اللیث) آموختند. علامه میرزا حسین نوری در کتاب نجم الثاقب به نقل از کنوز النجاح (تألیف شیخ طبرسی رحمه الله) آورده است: «این دعا را حضرت صاحب الزّمان علیه السلام در خواب به ابی الحسن محمدبن ابی اللیث در شهر بغداد، در مقابر قریش (مرقد مطهر کاظمین) تعلیم نموده است.

ابی الحسن از ترس کشته شدن به مقابر قریش گریخته و پناه برده بود؛ پس به برکت خواندن این دعا، از کشته شدن نجات یافت». [1] .

دعای فرج این گونه آغاز می شود:«اَللَّهُمَّ عَظُمَ البَلاءُ وَبَرِحَ الخَفَاءُ...». [2] گفتنی است دعاهای دیگری نیز به عنوان «دعای فرج» موسوم است؛ چنان که مرحوم مجلسی در بحارالانوار، تحت عنوان باب «ادعیه الفرج»، 39 دعا آورده است. [3] .

پی نوشت ها:

[1] نجم الثاقب، ص 262 - 263.

[2] مصباح الکفعمی، ص 176؛ بحارالانوار، ح 99، ص 18، ح 11.

[3] ر.ک: بحارالانوار، ج 95، ص 108.

دعای ندبه

از جمله دعاهای بسیار مشهور که مستحب است در چهار عید - روز جمعه، عید فطر، عید قربان و عید غدیر - خوانده شود، «دعای ندبه» است. همواره بسیاری از مؤمنان، مشتاقان و منتظران ظهور دولت حق و حکومت جهانی اسلام و ارادتمندان درگاه ولایت مدار حضرت ولی عصرعلیه السلام خواندن آن را شعار خود قرار داده و در مناسبت ها و فرصت های معین، به وسیله آن، با رهبر ابرار و سر سلسله اخیار و احرار به نجوا می پردازند.

«ندبه» به معنای فراخوانی و نیز گریه و ناله است، و این دعای شریف، مشتمل بر استغاثه و استمداد از حضرت ولی عصرعلیه السلام و تأسّف بر غیبت و گریه از فراق آن بزرگوار است؛ از این رو به این نام شهرت یافته است.

جمعی از علما سند این دعای گران قدر را معتبر شمرده اند. در عصر حاضر که برخی از مصلح نمایان با لحن تند، این دعا را بی سند پنداشتند و یا مضامین آن را نادرست انگاشتند؛ چندین کتاب کوچک و بزرگ در بررسی سند و متن این دعا منتشر شده است.

علامه مجلسی رحمه الله گفته است: «اما دعای ندبه - که مشتمل است بر عقاید حقّه و تأسف بر غیبت حضرت قائم علیه السلام - به سند معتبر ازحضرت صادق علیه السلام منقول است». [1] .

سیدابن طاووس حلی (م 664 ق) در کتاب اقبال الاعمال و کتاب مصباح الزائر و نیز شیخ محمد مشهدی حائری (از علمای قرن ششم) در کتاب مزار خود این دعای شریف را آورده اند. همچنین در مزار قدیم که ظاهراً از مؤلفات قطب راوندی است - این دعا نقل شده است. روشن است که این شخصیت های گران قدر و حدیث شناس، دعای غیر معتبر را در کتاب های خود نقل نمی کنند.

خواندن این دعا خواص زیادی دارد؛ از جمله در هر مکانی و موضعی که با حضور قلب و اخلاص کامل خوانده شود و ملتف مضامین عالی، و عبارات و اشارات آن باشد؛ نتیجه آن توجه و التفات مخصوص حضرت صاحب العصر والزمان - ارواحنا فداه - در آن مکان و محل؛ بلکه حضور به هم رسانیدن آن حضرت در آن مجلس است؛ چنان که در بعضی مواضع و موارد اتفاق افتاده است.

این دعای عظیم الشأن، با حمد و ثنای پروردگار و درود بر پیامبر و اهل بیت اوعلیهم السلام آغاز می گردد. پس حکمت برگزیده شدن انبیا و اولیا و مورد قبول خداوند بودن شان بیان و به مهم ترین بخش زندگی هر یک از پیامبران اولوالعزم و پیش از آنان حضرت آدم علیه السلام، اشاره شده است. همچنین تأکید گردیده که برای هر یک از آنان وصیّ و جانشین از سوی خداوند تعیین شده تا اینکه حق پایدار بماند و باطل بر اهل حق چیره نشود و کسی بر خداوند عذری نیاورد که چرا پیامبر و فرستاده ای از سوی تو نیامد، و راهنمای هشدار دهنده ای نرسید تا از آیات تو پیروی کنیم؟! آن گاه به جانشینی مولای متقیانحضرت علی علیه السلام می پردازد و با بیان قسمتی از فضایل آن حضرت، سخن را به بی وفایی و شقاوت مندی دشمنان دین می کشاند که بر خلاف دستور صریح پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله آن امام مبین را به شهادت رساندند و پس از آن حضرت هدایتگران از فرزندانش را یکی پس از دیگری شهید کردند! با سوز و گداز به استغاثه و اظهار شوق نسبت به آخرین بازمانده معصوم خاندان رسالت می پردازد و با درود مخصوص بر پیامبر و آل او، با چند درخواست مهم برای تعجیل فرج و روی کارآمدن دولت حق و از بین رفتن باطل و محکم شدن پیوند با امام زمان علیه السلام، دعا خاتمه می یابد.

شرح های بسیاری برای این دعای شریف نوشته شده است؛ از جمله: عقد الجُمان لندبه صاحب الزّمان، کشف الکربه، وسیلهالقربه، ندبه و نشاط، وظائف الشیعه و... [2] .

پی نوشت ها:

[1] زادالمعاد، ص 491.

[2] ر.ک: لطف اللّه صافی گلپایگانی، فروغ ولایت در دعای ندبه، پیشگفتار.

دعاء امام زمان

«کفعمی» در «بلد الامین» فرموده: این دعاء حضرت صاحب الامر (عج) است که آن را به شخصی که محبوس بود تعلیم فرمود، پس خلاص شد:

«اِلهی عَظُمَ البَلاءُوَ بَرِحَ الخَفاءُ وَ انْکَشَفَ الغِطاءَ وَ انْقَطَعَ الرَّجاءُ وَ ضاقَتِ الأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّماءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ المُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَ الرَّخاء اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اُولِی الأَمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلیُّ یا عَلیُّ یا مُحَمَّدٌ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَولانا یا صاحِبَالزَّمانِ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهِ السّاعَهِ السّاعَهِ الْعَجَلِ العَجَلِ العَجَلِ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطّاهِرینَ». («مفاتیح الجنان»، باب اوّل)

دعاء توسل به قائم

در کتاب ارزشمند «بحارالانوار» دعایی برای توسّل به هر یک از ائمّه نقل شده، که دعای توسّل به امام عصر (عج) این است:

«اللّهُمَّ انّی أسْئَلُکَ بِحَقِّ وَلیِّکَ وَ حُجَّتِکَ صاحِبَ الزَّمانِ اَلا اَعْنَتی بِه عَلی جَمیعِ اموری وَ کَفَیْتَنی بِه مَؤنَهُ کُلٍّ مُوذٍ وَ طاغٍ وَ باغٍ وَ اَعْنَتی بِه فَقَد بَلَّغَ مَجهودی وَ کَفَیْتَنی کُلُّ عَدُوٍّ و هَمٍّ وَ غَمٍّ وَ دَیْنٍ وَ وَلَدی وَ جَمیعَ اَهلی وَ اخَوانی وَ مَنْ یَعنیَنی اَمْرُهُ وَ خاصَّتی آمین رَبَّ العالَمینَ».

همچنین در کتاب «محاسن» از ابوبصیر و او نیز از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: «هر گاه در راهی گم شدی، پس ندا کن و بگو:

«یا صالِح! یا اَباصالِحَ! اُرْشِدْنا اِلی الطَّریقِ رَحِمَکُمُ الله».

در حدیثی از امام صادق علیه السلام که به ما رسیده، ایشان چنین می فرمایند: «هر کس بعد از هر نماز واجب این دعا را بخواند، سپس همانا به درستی که او امام، محمّد بن الحسن (عج) را در بیداری یا خواب خواهد دید آن دعا این است:

«اَلْلهُمَّ بَلِّغْ مَولانا صاحِبَ اَلزْمان اَیْنَما کانَ وَ حَیْثُما کانَ مِنْ مَشارِقَ الارْضِ وَ مَغارِبِها سَهْلِها وَ حَبَلِها عَنّی وَ عَنْ والِدَیَّ وَ اخْوانی التَحِیَّه وَ السَّلامُ عَدَدَ خَلْقِ اللهِ وَزِنَهَ عَرْشِ الله وَ ما اَحْصاهُ کِتابُهُ وَ احاطَ بِهِ عِلمُه.

اللّهُمَّ اِنّی اُجَدِّدُ لَهُ فی صَبیحَهِ هذا الْیَوم وَ ما عِشْت فیهِ مِن اَیّامِ حَیاتی عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَهً لَه فی عُنُقی لا اَحوُلُ عَنْها وَلا اَزوُلُ اَبَداً.

اللّهُمَّاجْعَلْنی مِن اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ وَ الذّآبینَ عَنْهُ وَ المُمْتَثِلینَ لِاَوامرِهِ وَ نواهیهِ فی اَیّامِهِ وَ الْمُسْتَشْهِدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.

اللّهُمَّ فَإنْ حالَ بَینی وَ بَیْنَهُ الْمَوتُ الَّذی جَعَلْتَهُ عَلی عِبادِکَ حَتماً مُقْتَضیاً فاَخْرِجْنی مِنْ قَبری مُؤتَزِراً کَفَنَی شاهِراً سَیْفی مُجَرَّداً قَناتی مُلَبِّیاً دَعوَهَ الدّاعی فِی الْحاضِرِ وَ الْبادی. اللّهُمَّ ارنی الطَّلْعَه الرَّشیدَه وَ الغره الحَمیدَه وَ اَکحَل بَصَری بِنَظَرَه مِنّی الَیهِ وَ عَجَّلْ فَرَجَه وَ مهل مَخْرَجَه.

اللّهُمَّ اشْدَد ازرَه وَ قو ظُهرَه وَ طول عُمرَه وَ اعْمُر اللّهُمَّ بِه بِلادِکَ وَ احی بِه عِبادِکَ فَانَّکَ قُلتُ وَ قَولِکَ الحَقُّ ظَهَرَ الفِسادَ فِی الْبِرِّ الْبَحْر بِما کَسَبتَ اَیدی النّاس، فَاظْهَر اللّهُمَّ لَناوَلیَّک وَ ابْنُ بِنْتِ نَبیِّکَ المُسَمّی باسْمِ رَسولِکَ صَلَواتِکَ عَلَیه وَ آلهِ حَتّی لا یُظَفر بِشَیء مِنَ الْباطِلِ الامزقهُ وََ یُحَقِّقُ اللهَ الْحَق بِکَلِماتِهِ وَ یُحَقِّقُهُ.

اللّهُمَّ اکشَفَ هذِه الغمه عَن هذِه الامَّه بِظُهورِه انَّهُم یَرَونَه بَعیداً وَ نُریَه قریباً وَ صلّی اللهُ عَلی مُحَمَّد وَ آله («بحارالانوار»، ج 86، ص 61)».

دعاء رجبیه

«دعاء رجبیّه» از آداب «مسجد صعصعه» شمرده شده است زیرا که حضرت قائم (عج) در آنجا این دعا را قرائت می فرمودند. و همچنین این دعا از ادعیّه ی ماه رجب نیز می باشد. (ر.ک به کتاب «نجم الثاقب»، باب 7، حکایت 28)

رجوع شود به واژه: مسجد صعصعه

دعاء زمان غیبت و امتحان شیعه

«شیخ کلینی» از امام صادق علیه السلام روایت کرده که این دعا را به «زراره» تعلیم فرمود، که در زمان غیبت و امتحان شیعه بخواند:

«اللّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَاِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفسَکَ لَم اَعْرِفْ نَبِیِّکَ اللّهُمَّ عَرِّفْنی رَسوُلَکَ فَاِنَّکَ إنْ لَمْ تُعرِّفْنی رَسولَکَ لَمْ اَعرف حُجَّتَکَ اللّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتکَ فاِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی». («مفاتیح الجنان»، «باقیات الصالحات»، باب 6، مورد 32)

دعاء عبرات

«دعاء عبرات» از ادعیه ای است که از ناحیه ی مقدّسه ی حضرت ولی عصر (عج) صادر شده و شرح آن در کتاب «نجم الثاقب» آمده است. («نجم الثاقب»، باب 7، حکایت 23، ص 461)

دعاء عهد

روایت شده که هر کس چهل صبح، دعای عهد (اللّهُمَّ رَبَّ النّورِ العَظیم...) را بخواند از انصار حضرت ولی عصر (عج) باشد و اگر پیش از آن حضرت بمیرد، خداوند او را از قبرش بیرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد. («مفاتیح الجنان»، باب سوّم)

نکته قابل ذکر اینکه دعاء دیدار با قائم (عج) تا حدودی تلخیص یافته ی دعاء عهد است.

دعاء فرج

مرحوم حاج میرزا حسین طبرسی نوری در باب هفتم کتاب نجم الثاقب می گوید: «چند دعا معروف به دعای فرج است». و آنها را در کتاب خود ذکر کرده که مبادی آنها اینگونه است:

«یا عِمادَ مَن لا عِمادَلَه وَ یا سَنَدَ مَن لا سَنَدَلَه وَ...»

«یا مَن اظهَرَ الجَمیل وَ سِتْرَالقَبیحُ یا...»

«الهی طموحُ الآمالِ قَد خابَت الاّ لَدَیْکَ وَ...»

«للهُمَّ یا وَدودُ یا ذَا العَرشِ المَجیدِ...»

«اللهُمَّ إِنّی اَسْئَلُکَ یا اللهُ یا اللهُ یا الله یا مَن عَلا فَقَهِرْ...»

و در کتاب شریف «مفاتیح الجنان» هم چندین دعای فرج ذکر شده است. از جمله:

«الهی عَظُمَ البَلاءُ وَ بَرِحَ الخَفاءُ...»

رجوع شود به واژه: دعاء امام زمان (عج)

دعاء کمیل

«دعاء کمیل از ادعیّه معروف است و علاّمه مجلسی فرموده که آن بهترین دعاهاست.

آن دعای حضرت خضر علیه السلام است. حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام آن دعا را به «کمیل بن زیاد نخعی» که از خواصّ حضرت امیر علیه السلام بود تعلیم فرموده است.

این دعا در شبهای نیمه ی شعبان (شب میلاد حضرت قائم (عج)) و در هر شب جمعه خوانده می شود.

و برای راحت بودن از شرّ دشمنان و گشایش روزی و آمرزش گناهان سودمند است. («مفاتیح الجنان»، باب اوّل)

دعاء ندبه

یکی از تکالیف و آداب شیعیان در عصر غیبت، ناله کردن و ندبه نمودن و تأسّف خوردن به غیبت آن حضرت است، و از جمله دعاهای ارزنده ای که در این باره نقل شده، دعای مبارک «ندبه» است.

این دعا مشتمل بر عقائد حقّه و تأسف بر غیبت امام قائم (عج) است که به سند معتبر از امام صادق علیه السلام نقل گردیده و به خواندن آن در چهار عید: جمعه، فطر، قربان و غدیر توصیّه شده است.

دعاء ندبه به حق، یکی از دعاهای جالب و پرمعنی است، از نظر فصاحت بسیار فصیح و روان و از نظر محتوا، علمی، عقیدتی، انقلابی و سیاسی و در عین حال بسیار پر احساس و عاطفی است و اگر درست به مفهوم آن توجّه شود می تواند منبع الهام بخش برای مبارزات اجتماعی بر ضدّ ظلم بوده باشد.

شایسته است این دعا را شیعیان به طور دسته جمعی در هر روز جمعه با کمال تضرّع و زاری و ناله و سوگواری و با نهایت حزن و اندوه بخوانند و اشک بریزند و بر غیبت آن یوسف زهرا (س) توجهنمایند. («آخرین امید»، ص 402 و 405)

«علاّمه مجلسی»، این دعا را در «بحارالانوار» نقل کرده است. «بحارالانوار»، ج 102 و ص 104)

دابه الارض

«دابَّهالارض»، لقب امام قائم علیه السلام است. در اخبار بسیاری این لقب برای حضرت علی علیه السلام نیز عنوان شده است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 73)

داعی

«داعی» یعنی «دعوت کننده». «داعی» لقب حضرت مهدی (عج) عنوان شده و در زیارت مأثوره آن حضرت است که:

«السَّلامُ عَلَیکَ یا داعیَ اللهُ»

آن حضرت از جانب خداوند داعی است که بندگان خدا را به سوی خدا دعوت کند و این دعوت را تا آنجا برساند که در دنیا جز دین جدّ بزرگوار خود - پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم - دینی باقی نگذارد. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 73)

دریاچه طبریه

«دریاچه ی طبریّه» در شمال فلسطین واقع شده که شعبه ای از نهر اردن به نام «نهر الشرّیعه» وارد آن می شود. از قراین پیداست که سابقاً این دریاچه بزرگتر بوده و در آن کشتی های بسیار رفت و آمد می کردند. امّا امروزه به استثنای چند قایق ماهیگیری کشتیی در آن مشاهده نمی شود. («فرهنگ فارسی معین»، ج5، ص 1081)

در روایات اسلامی آمده است که حضرت قائم (عج) کتاب زبور را از داخل آن دریاچه بیرون می آورد. («الزام الناصب»، ص 72)

دشت حجاز

از اقامتگاههای حضرت قائم (عج) در دوران غیبت کبری، دشت حجاز را هم ذکر کرده اند. «ابراهیم بن مهزیار» توسط فرستاده ی حضرت ولی عصر (عج) به پیشگاه آن سرور فرا خوانده می شود، از طائف می گذرد و به «دشت حجاز» که «عوالی» نامیده می شود، هدایت شده در آنجا به دیدار امام قائم (عج) می رسد، در این دیدار آن حضرت به پسر مهزیار می فرماید:

«پدرم با من پیمان بسته است که در مخفی ترین و دورترین سرزمینها مسکن گزینم، تا از تیررس اهل ضلالت در امان باشیم، این پیمان مرا به ریگزارهای عوالی (دشت حجاز از نجد تا تهامه) انداخته است...». («اکمال الدین و...»، ص 447)

درخت بغوطه

در روایات اسلامی آمده که «درخت بغوطه» درخت بلند و پر شاخه ای در دمشق است.

سفیانی که بر علیه امام زمان (عج) خروج کرده است، در زیر آن به هلاکت می رسد. گفته اند در آن هنگام این درخت در «حیره» خواهد بود.

دادگستر جهان

کتاب «دادگستر جهان» نوشته آیت اللّه ابراهیم امینی، در 344 صفحه رقعی منتشر شده است. نویسنده کتاب علت تألیف آن را رخنه شبهات در اعتقادات جوانان و دانش آموختگان می داند که از سوی نویسندگان، پاسخی مناسب و شایسته نگرفته اند. از این رو ایشان تصمیم می گیرند که چنین کتابی تألیف کنند و در سال 1346 توفیق یافتند کتاب را منتشر سازند. این کتاب تا کنون قریب بیست بار تجدید چاپ شده و به برخی از زبان ها نیز ترجمه شده است.

این کتاب که عمدتاً به صورت پرسش و پاسخ، بین برخی از فرهیختگان تنظیم شده، و با استفاده از روایات معصومین علیهم السلام مطالب ارزنده ای برای استفاده عموم - بویژه جوانان - ارائه کرده است.

نویسنده در دوازده فصل، با استناد به یافته های عقلی و نقلی محدثان، مفسران و مورخان امامیّه و عامّه و نیز دستاوردهای علوم تجربی، به تشکیک های گوناگون درباره مهدویّت پاسخ داده است. طرح مباحث به شیوه مناظره بوده که بر جذابیت کتاب افزوده است. مؤلف، آغاز عقیده به مهدویّت را از زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می داند و شخصیت و نسب امام را بررسی می کند و ادعای مهدی بودن محمد حنفیه، اعتقاد زیدیه به مهدویّت محمدبن عبداللّه بن حسن، باور واقفیه به عروج امام صادق علیه السلام را رد می کند و به رد این نکته - که منشأ مهدویّت از تعالیم یهود وزرتشتی است و عبداللّه بن سبا در ایجاد این باور نقش داشته می پردازد.

عالم غیب و امام عصرعلیه السلام، امامت کودک پنج ساله، فلسفه طولانی شدن غیبت، مهدی در کتب اهل سنّت، نشانه ها و شرایط ظهور، یاوران حضرت مهدی علیه السلام، و احادیث، منابع، تألیفات و اقوال بزرگان اهل سنّت از مباحث مهم دادگستر جهان است.

دانشمندان عامه و مهدی موعود

این کتاب به وسیله دانشمند محترم علی دوانی تألیف شده است. در این کتاب تلاش شده تا نظرات اهل سنّت و روایات ایشان، درباره اثبات وجود و ظهور حضرت مهدی علیه السلام منعکس گردد.

کتاب با هدف پاسخ به شبهات و تهمت های ناروایی که برخی از علمای اهل سنّت، علیه اعتقادات مذهب شیعه درباره حضرت مهدی علیه السلام مطرح کرده اند، تدوین شده است. نویسنده محترم با بهره گیری از منابع روایی و تاریخیِ دست اوّل اهل سنّت، درباره مطالب ذیل بحث کرده است.

1. مهدی موعودعلیه السلام از دیدگاه شیعه،

2. وجود حضرت مهدی علیه السلام در منابع اولیّه اهل سنّت،

3. کتاب هایی که علمای اهل سنّت درباره حضرت مهدی علیه السلام به رشته تحریر در آورده اند،

4. اوصاف و شمایل حضرت مهدی علیه السلام،

5. افسانه سرداب و نام 120 تن از بزرگان اهل سنّت که مهدی علیه السلام را فرزند امام حسن عسکری علیه السلام می دانند.

در انتظار ققنوس

در انتظار ققنوس(کاوشی در قلمرو موعودشناسی و مهدی باوری)، به وسیله سید ثامر هاشم العمیدی تألیف و به دست مهدی علیزاده ترجمه شده است.

در این کتاب، محور اصلی پژوهش شخصیت حضرت مهدی علیه السلام و مباحث تاریخی، کلامی و حدیثی مربوط به آن حضرت است.

مؤلف علاوه بر تکیه بر آیات قرآن و احادیث معصومین علیهم السلام، از معارف بلند اسلامی - به ویژه شیعی -بهره های وافری برده است. شناخت حضرت مهدی علیه السلام و اعتقاد به آن حضرت و فواید و آثار این اعتقاد، تحریفات حدیثی و تاریخی در این زمینه و برنامه ریزی دشمنان علیه اعتقاد به مهدویّت، از دیگر موضوعاتی است که مؤلف به آن پرداخته است.

علاوه بر آن وی با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، اعتقادات تاریخی و کلامی به وجود و ظهور حضرت مهدی علیه السلام را در این مجموعه به خوبی گرد آورده است. برخی از سرفصل های کتاب از این قرارند:

مقدمه مترجم که به تفصیل به مطالبی درباره کتاب شناسی امام مهدی علیه السلام و مطالبی درباره کتاب مورد نظر پرداخته است.

در بخش اوّل با عنوان موعودشناسی به مقدمه مؤلف اشاره کرده تعلیقاتی بر آن زده و دارای فصل های زیر است:

1. سیمای موعود در آیینه ثقلین،

2. مهدی شناخت،

3. لغزشگاه های مهدی پژوهی،

4. جستاری در باب مهدویّت و خردپذیری.

بخش دوم با عنوان «مهدی باوری» دارای هفت فصل با عناوین ذیل است:

1. مهدی باوری و ضرورت تعمیق پیوندهای عاطفی با امام زمان علیه السلام،

2. مهدی باوری و امنیت روانی،

3. کالبد شکافی انتظار،

4. بعثت انبیا، و انقلاب مهدی علیه السلام،

5. شیعه، قافله سالار کاروان انتظار،

6. توطئه های استکبار جهانی علیه مهدی باوری،

7. مهر نهان در سپهر ادب.

در فجر ساحل

کتاب در فجر ساحل به وسیله محمد حکیمی به رشته تحریر در آمده و از جایگاه خوبی - به ویژه در بین نسل جوان - برخوردار است، به گونه ای که تا کنون ده ها مرتبه تجدید چاپ شده است. در این کتاب نویسنده با بهره گیری از قلمی شیوا و ادبی، به پژوهش درباره حضرت مهدی علیه السلام پرداخته و دنیای آینده را از نظر مذهب شیعه تصویر کرده است. ویعلاوه بر بهره مندی از آیات نورانی قرآن و روایات شیعی، از دیگر کتاب های آسمانی نیز به طور فراوان بهره برده است. مطالب کتاب در شش بخش به این صورت ارائه شده است:

1. سرآغازی راجع به امام زمان علیه السلام،

2. مدینه فاضله اسلامی،

3. مؤیدها و دوران حکومت امام زمان از دیدگاه روایات،

4. حماسه انتظار،

5. یأس و امید و شکست و پیروزی،

6. به سوی ساحل.

دلدل

«دُلْدُل» نام استر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم است. در روایات اسلامی آمده که مهدی منتظر (عج) هنگام قیام جهانی خود به عنوان نشانه ای از ظهور همراه خواهند داشت. («نجم الثاقب»، ص 125)

دوران حیرت

در بعضی از روایات، اساسی ترین ویژگی دوران غیبت کبری «حیرت و سرگردانی» مردم ذکر شده است؛ بویژه هر چه به ظهور نزدیک تر می شویم، بر شدّت این حیرت افزوده می شود. در این دوران انسان ها به جهت فقدان رهبری الهی، هر چه بیشتر در تحیر، سرگردانی، و ضلالت و گمراهی به سر خواهند برد. البته افراد بسیاری نیز با اهتمام جدّی به پروای الهی، از این آزمایش به سلامت عبور کرده، ایمان خود را حفظ می کنند.

عبدالعظیم بن عبد اللَّه حسنی، از امام نهم، از پدرانش حدیث کرده که امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: «لِلْقائِمِ مِنّا غَیْبَهٌ اَمَدُها طَویلٌ، کَاَنِّی بِالشّیعَهِ یَجُولُونَ جَوَلانَ النَّعَمِ فی غَیبَتِهِ، یَطْلُبُونَ المَرْعی فَلا یَجِدُونَهُ، اَلا فَمَنْ ثَبَتَ مِنهُمْ عَلی دِینِهِ وَلَمْ یَقْسُ قَلبُهُ لِطُولِ اَمَدِ غَیبَهِ اِمامِهِ فَهُوَ مَعی فی دَرَجَتی یَوْمَ القِیامَهِ، ثُمَ قالَ علیه السلام: اِنَّ القائِمَ مِنَّا اِذا قامَ لَمْ یَکُنْ لِاَحَدٍ فی عُنُقِهِ بَیْعَهٌ، فَلِذلِکَ تُخفی وِلادَتُهُ وَیَغیبُ شَخْصُهُ» [1] ؛ «برای قائم ما غیبتی است که مدتش طولانی است. گویا شیعه را می بینم که در غیبتش چون چهار پایان جولان می زنند و چراگاه می جویند و به دست نمی آورند. آگاه باشید هر کدام شان بر دین خود ثابت بماند و برای طول غیبت امام دلش دچار قساوت نشود، او در روز قیامت در درجه من با من است. سپس فرمود: به راستی قائم ما چون قیام کند، برای کسی در گردن او بیعتی نباشدو از این جهت است که ولادتش پنهان و شخص او غایب است».

در برخی روایات این حیرت و سرگردانی، به خود حضرت مهدی علیه السلام نیز نسبت داده شده است؛ البته نحوه حیرت ایشان با مردم کاملاً متفاوت است. اصبغ بن نباته گوید: «بر امیرالمؤمنین علیه السلام وارد شدم و دیدم در اندیشه فرو رفته و با انگشت بر زمین خط می کشد، پرسیدم: ای امیرالمؤمنین! چرا شما را اندیشناک می بینم و چرا بر زمین خط می کشید؟ آیا به زمین و خلافت در آن رغبتی دارید؟ فرمود:

«لاوَاللّهِ ما رَغِبْتُ فیها وَلا فِی الدُّنیا یَوْماً قَطُّ وَلکِنْ فَکَّرْتُ فی مَوْلُودٍ یَکُونُ مِنْ ظَهْری الحادی عَشَرُ مِنْ وُلْدی، هُوَ المَهْدِیُّ یَمْلَأُها عَدْلاً کَما مُلِئَتْ جَوْرَاً وَظُلْماً، تَکُونُ لَهُ حَیْرَهٌ وَغَیْبَهٌ، یَضِلُّ فیها اَقوامٌ وَیَهتَدی فیها آخَرُونَ» [2] و [3] ؛ «لاواللّه! نه به آن و نه به دنیا هیچ روزی رغبتی نداشته ام؛ لکن در مولودی می اندیشم که از سلاله من و یازدهمین فرزند من است. او مهدی است و زمین را پر از عدل و داد می سازد؛ همان گونه که پر از ظلم و جور شده باشد. او را حیرت و غیبتی است که اقوامی در آن گمراه شده و اقوامی دیگر در آن هدایت یابند».

البته این احتمال وجود دارد که مقصود از حیرت در این روایت، سرگردانی مردم باشد؛ ولی از آنجایی که فرموده برای او غیبت و حیرت - هر دو - هست و غیبت به مهدی علیه السلام نسبت داده شده، بنابراین این احتمال نیز وجود دارد که حیرت مربوط به آن حضرت هم باشد.

چرا که حیران به کسی می گویند که در کار خود گشایشی نمی بیند [4] و حضرتمهدی علیه السلام نیز در دوران غیبت چنین است. همچنین ام هانی ثقفیه گوید: بامداد خدمت سرورم امام محمدباقرعلیه السلام رسیدم و گفتم: ای آقای من! آیه ای از کتاب خدای تعالی بر دلم خطور کرده است و مرا پریشان ساخته و خواب از چشمم ربوده است، فرمود: ای ام هانی! بپرس، گوید: پرسیدم: ای سرورم! این قول خدای تعالی «فَلا اُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ، الجَوارِ الکُنَّسِ» [5] فرمود: «نِعْمَ المَسْأَلَهُ سَأَلْتِنی یا اُمَّ هانیُّ هذا مَوْلُودٌ فی آخِرِ الزَّمانِ هُوَ المَهْدِیُّ مِنْ هذِهِ العِتْرَهِ، تَکُونُ لَهُ حَیْرَهٌ وَغَیْبَهٌ یَضِلُّ فیها اَقوامٌ، وَیَهْتَدی فیها اَقْوامٌ، فَیاطُوبی لَکِ اِنْ اَدرَکْتِهِ، وَیا طُوبی لِمَنْ اَدرَکَهُ» [6] ؛ «ای ام هانی! خوب مسأله ای پرسیدی، این مولودی در آخِرُالزّمان است. او مهدی این عترت است و برای او حیرت و غیبتی خواهد بود که اقوامی در آن گمراه شوند و اقوامی نیز هدایت یابند و خوشا بر تو اگر او را دریابی و خوشا بر کسی که او را دریابد».

پی نوشت ها:

[1] کمال الدین وتمام النعمه، ج 1، ص 303، ح 14 و اعلام الوری، ص 426.

[2] ر.ک: کتاب الغیبه، ص 336؛ الغیبه، ص 60، ح 4.

[3] شیخ صدوق، کمال الدین، ج 1، باب 26، ح 1.

[4] ر.ک: مجمع البحرین، ح 3، ص 280.

[5] تکویر (81): آیه 2 و 3.

[6] کمال الدین و تمام النعمه، باب 32، ح 14.

دین در عصر ظهور

روایات فراوانی بیان می دارد که تنها دین مورد قبول در عصر ظهور، همانا «دین اسلام» است و با توجه به شرایطی که در عصر ظهور تحقق می یابد، ندای توحید در سراسر گیتی حکم فرما خواهد شد.

امام حسین علیه السلام در توصیف حضرت مهدی علیهالسلام می فرماید: «... وَیُظْهِرُ بِهِ دینَ الحَقِّ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ المُشْرِکُونَ» [1] ؛ «خداوند به وسیله او دین حق را بر تمامی ادیان ظهور می بخشد و اگرچه مشرکان آن را نپسندند».

امام صادق علیه السلام فرموده است: «اِذا قامَ القائِمُ علیه السلام لایَبْقَی اَرْضٌ اِلاَّ نُودِیَ فیها بِشَهادَهِ اَنْ لااِلهَ اِلاَّ اللهَ واَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ»؛ [2] «در آن هنگام که قائم قیام کند، هیچ سرزمینی باقی نخواهد ماند؛ مگر اینکه شهادت به توحید و نبوّت در آن ندا خواهد شد».

البته از ظاهر برخی روایت ها این انگاره حاصل می شود که آن حضرت آیین و روش جدید خواهد آورد! و این سؤال پیش می آید که با توجه به اینکه قرآن کریم کتاب جاودان الهی است، و اسلام آیین ابدی، چگونه امام مهدی علیه السلام آیین جدید و کتاب تازه برای بشریت به ارمغان می آورد؟!

در پاسخ گفتنی است که: او تحکیم بخش دین اسلام و گسترنده قانون قرآن در سراسر گیتی است؛ پس ناگزیر باید اسلام و تعالیم قرآن را به اجتماعات بشری عرضه کند و مردمان را به پذیرش و باور اصول و فروع آن فرا خواند. آیین نو و کتاب جدید و برنامه و راه و روش تازه و دیگر تعبیرهایی از این دست که در احادیث رسیده [3] ، برای تبیین مسائلی است:

1. احکام و معارف فراوانی از مجموعه فرهنگ اسلام، در گذشته بنا به عللی تبیین نگشته یا متناسب با سطح فرهنگ و فکر اجتماع گذشته نبوده است و یا زمینه عملی آنها وجود نداشته است. بازگویی چنین معارف و مسائلی، بی گمان برای جامعه اسلامی، ناشناخته خواهد بود و چون امام مهدی علیه السلام این تعالیمرا از ظاهر و باطن قرآن کریم استنباط می کند و به مردم می آموزد، برای آنان تازگی دارد و آیین نو و کتاب جدید انگاشته می شود.

2. معارف و احکامی از قرآن کریم و اسلام، فراموش شده و از یادها رفته است؛ به گونه ای که در جامعه اسلامی ناآشنا و برای مسلمانان ناشناخته است. طرح این مسائل نیز کتاب و آیین نو پنداشته می شود.

3. اصول و احکام فراوانی دچار تحریف و دگرگونی معنوی یا موضعی گشته است و امام علیه السلام آنها را - چنان که در اسلام اصیل بوده است - دیگر باره مطرح می سازد و تحریف و انحراف های روی داده را روشن می کند و مفهوم حکم یا جایگاه آن را مشخص می سازد. این با طرز تلقی و برداشت عمومی مردم و برخی از علما سازگاری ندارد؛ از این رو برنامه جدید و راه و روش تازه حساب می شود.

بنابراین بیشترین مسائلی را که امام مورد توجه قرار می دهد و برای جامعه اسلامی تازه و جدید جلوه می کند و ناشناخته و ناآشنا می نماید؛ مسائل مربوط به عدالت اجتماعی و امور مالی و معیشتی است؛ یعنی، موضوعی که انسان سخت نیازمند به آن بوده و بدان نرسیده است، همین امر نیز مشکل نابسامانی اصلی زندگی بشر امروز را تشکیل می دهد و اجرای آن (برقراری عدل و دادگری در سراسر گیتی) از اقدام های اصلی امام مهدی علیه السلام خواهد بود.

به عنوان مثال: امام موعودعلیه السلام به موضوع مساوات اسلامی شکل قانونی و الزامی می دهد؛ چنان که اسحاق بن عمّار می گوید: «نزد امام صادق علیه السلام بودم، آن حضرت از تساوی مردم با یکدیگر و حقی که هر کس بر دیگران دارد، سخنگفت؛ من سخت در شگفت شدم! فرمود: «اِنَّما ذلِکَ اِذا قامَ قائِمُنا وَجَبَ عَلَیْهِمْ اَنْ یُجَهَّزُوا اِخوانَهُم وَاَنْ یُقَوُّوهُمْ» [4] ؛ این، به هنگام رستاخیز قائم ما است، که در آن روزگار، واجب همگانی است که به یکدیگر وسایل رسانند و نیرو بخشند».

این موضوع در بسیاری دیگر از تعالیم اسلامی آمده است؛ لیکن به نام احادیث اخلاقی کنار گذاشته شده و در فقه مطرح نگشته و در برنامه های الزامی حکومت ها و اجتماعات اسلامی به صورت اصل و قانون تثبیت نشده است! روشن است که چون این تعالیم عملی شود، به صورت احکامی جدید جلوه می کند و...

امام مهدی علیه السلام از طواف مستحب با وجود کثرت طواف واجب، منع می کند [5] مساجد و معابد مجلل و تزیین یافته شهرها و آبادی ها را خراب می کند و همه زواید و تشریفات و کاشی کاری ها و گنبدها و گلدسته ها و زیورهای آنها را می پیراید [6] و بودجه آنها را برای رفاه حال انسان ها صرف می کند. مساجد و معابد را ساده و بی آرایش و بی آلایش می سازد و...

امام مهدی علیه السلام سود در مبادلات بازرگانی و داد و ستدها را بر می دارد و مردمان را مأمور می سازد تا هر کس به صورت خدمتگزاری نسبت به جامعه کار کند و در برابر کالای عرضه شده سودی نگیرد. [7] و خود نیازهای خود را همین سان از دیگران تأمین می کند.

امام مهدی علیه السلام بر بیشتر تفسیر و تأویل هایی که در قرآن کریم و احادیث پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و امامان معصوم علیهم السلام صورت گرفته است، خط بطلان می کشد و آرا و اندیشه ها را تابع و پیرو قرآن می سازد و در چارچوب های قرآنی می آورد. [8] .

و بدینسانمسائل و معارف و احکام جدیدی را امام مطرح می کند که برای مردم ناشناخته است و آنها را آیین جدید و کتاب تازه می انگارند و گه گاه با امام بر سر این مسائل درگیر نیز می شوند، و در این صورت جنگ با خودی و جامعه اسلامی رخ می دهد. [9] .

فرازهایی از دعای ندبه از این چگونگی پرده برداشته می گوید: «اَیْنَ المُدَّخَّرُ لِتَجْدیدِ الفَرائِضِ وَالسُّنَنِ، اَیْنَ المُتَخَیَّرُ لِاِعادَهِ المِلَّهِ وَالشَّریعَهِ، اَیْنَ المُؤَمَّلُ لِاِحْیاءِ الکِتابِ وَحُدُودِهِ، اَیْنَ مُحْیی مَعالِمِ الدّینِ وَاَهْلِهِ...». [10] .

«کجا است آن کسی که برای تجدید و زنده کردن فرایض و سنن (آیین اسلام که محو و فراموش شده) ذخیره شده است؟ کجا است آن کسی که برای برگرداندن (حقایق) ملّت و شریعت (دین مقدّس اسلام) انتخاب و برگزیده شده است؟ کجاست آنکه برای احیا و زنده کردن کتاب آسمانی قرآن و حدودش مورد امید و آرزوست؟ کجا است زنده کننده نشانه های دین و اهل آن؟...».

پی نوشت ها:

[1] کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 317، ح 3.

[2] تفسیر عیاشی، ج 1، ص 81 و183؛ ر.ک: کمال الدین، ح 1، ص 254، ح 4.

[3] ر.ک: الغیبه، ص 322، ح 5، ص 320، ح 1؛ شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 384؛ اربلی، کشف الغمه، ج 2، ص 465.

[4] وسائل الشیعه، ج 120، ص 26.

[5] الکافی، ج 4، ص 427؛ من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 525.

[6] ر.ک: کتاب الغیبه، ص 206، ح 175؛ فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ص 264؛ قطب راوندی، الخرائج والجرائح، ج 1، ص 453، ح 39.

[7] ر.ک: شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 313؛ شیخ طوسی،التهذیب، ج 7، ص 178.

[8] ر.ک: نهج البلاغه، خطبه 138.

[9] عصر زندگی، ص 179 - 175.

[10] سید بن طاوس، اقبال الاعمال، ص 504.

دوران زندگی قائم

دوران زندگی قائم (عج) را می توان به سه دوره تقسیم کرد:

1- دوره ی کودکی (از سال 255 تا 260 ه_ ق)

2- دوره ی غیبت صغری (از سال260 تا 329 ه_ ق)

3- دوره ی غیبت کبری (از سال 329 ه_ ق شروع شده و تا وقتی که فرمان نهضت جهانی آن حضرت از طرف خداوند متعال صادر شود، ادامه می یابد).

دولت کریمه

در دعای شریف «افتتاح» به ویژگیهای حکومت حضرت مهدی (عج) اشاره شده و آن حکومت را «دولت کریمه» خوانده است.

«دولت کریمه» عبارت از تشکیل دولت اسلامی است که تمام افراد آن از مزایای حقوق و عدالت اجتماعی برخوردارند و در پرتو آن دولت، توحید و ایمان در سراسر زمین حکومت می کند.

دین نوین

امام صادق علیه السلام فرمود: «هنگامی که قائم (عج) خروج می کند، فرمان نو، کتاب نو و روش نو و قضاوت نو می آورد».

برای برخی با توجّه به این روایت و روایات دیگر این سؤال پیش می آید که آیا به هنگام ظهور مهدی موعود (عج) دین جدیدی آورده خواهد شد و آیا دین دیگری غیر از اسلام هم وجود دارد؟

در پاسخ می توان گفت: تعبیر به نو و جدید، اشاره به این است که انقلاب مهدی (عج) یک دگرگونی اساسی است نه روبنایی، از این رو جامعه گمان می کند چیز جدیدی غیر از اسلام است.

به عبارت دیگر: پیرایه هایی که در طول تاریخ اسلام زمامداران ناطق و دیگران به اسلام بسته اند، اسلام را طوری کرده، که اگر امام قائم (عج) آنها را از اسلام دور کند و حقیقت اسلام را آشکار سازد، مردم عادی خواهند گفت: این یک چیز جدیدی است نه اسلام، در صورتی که اسلام واقعی همین است. («حضرت مهدی (عج)، فروغ...»، ص 111)

دیدگاه کلی قرآن درباره پایان تاریخ

دیدگاه قرآن درباره سرانجام بشر، دیدگاهی خوش بینانه است و در آن پایان دنیا پایانی روشن و سعادت آمیز دانسته شده است. سرانجامِ سعادت مند جهان، همان تحقّق کامل غرض از آفرینش انسان ها است که چیزی جز عبادت خداوند نخواهد بود: «وَ مَا خَلَقتُ الجِنَّ وَالإِنسَ إِلاَّ لِیَعْبُدونَ». [1] عبودیّت الهی در سطوح گوناگون فردی و اجتماعی آن، براساس برنامه ریزی خداوند و در چارچوب اصل اختیار واقع شده و غالب انسان ها از آن بهره مند می شوند: «وَعدَاللّهُ الَّذِینَ ءَامَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّلِحتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأَرْضِ... وَلَیُمَکِّننَّ لَهُمْ دِینَهُم الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعدِ خَوفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لاَیُشْرِکُونَ بِی شَیئاً» [2]و «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدی وَدِینِ الحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ» [3] و [4] .

آیات ناظر به آینده جوامع انسانی، بر عنصر خوش بینی در جریان کلّی نظام طبیعت و طرد عنصر بدبینی درباره پایان کار بشر، تأکید ورزیده، به نوعی فلسفه تاریخ بر اساس سیر صعودی و تکاملی آن اشاره دارد. [5] از نگاه اسلام، دین با پشت سر گذاشتن مراحل مختلف، در کامل ترین شکل خود به بشر عرضه شده است: «اَلیَومَ أَکمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتمَمتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَرَضیتُ لَکُم الإِسلمَ دِیناً» [6] و همواره با انتقال از جامعه ای به جامعه دیگر شکوفاتر می گردد: «مَنْ یَرتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوفَ یَأتِی اللّهُ بِقَومٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ» [7] و [8] خداوند از پیامبران گذشته، پیمان گرفته که به پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله ایمان آورده، به او یاری رسانند. [9] .

بنابراین، تمام نبوّت ها و شرایع پیشین، مقدمه و پیش در آمد شریعت ختمیّه اند. [10] از ظاهر برخی آیات، چون «والسَّبقونَ السَّبِقونَ، أُولئِکَ المُقرَّبوُنَ...، ثُلَّهٌ مِن الأَوَّلین، وَقَلیلٌ مِن الأَخِرین» [11] و نیز بعضی روایات [12] بر می آید که پیشینیان از مردم آخِرُالزّمان، فضیلت و مرتبه بالاتری داشته اند؛ [13] امّا اهل تفسیر، سبقت گرفتگان را پیامبران و اصحابشان دانسته و سبقت را فضیلتی برای اقوام گذشته نشمرده اند؛ زیرا طبیعی است که اصحاب پیامبرصلی الله علیه وآله، نسبت به تمام پیامبران دیگر و اصحابشان بسیار کمتر باشند. [14] البته روایاتی نیز حاکی از نسخ آیه مزبور نقل شده [15] که درست به نظر نمی رسد [16] و به دلیل سطح بالای معرفت مردم آخِرُالزّمان، معجزات حسّی اقوام گذشته، جای خود را در اسلام به معجزه عقلی و علمی (قرآن)می دهد. [17] .

طبق روایات، سوره توحید و شش آیه آغازین حدید، برای اقوامی در آخِرُالزّمان نازل شده که در کاوش های دینی، از اقوام پیشین ژرف اندیش تر و دقیق اند. [18] در روایات متعدد دیگر نیز دوره آخِرُالزّمان و مردم آن - به رغم وقوع فتنه ها و آشوب های بسیار - بهترین زمان و بهترین مردم شناسانده شده اند. [19] بنابراین، میان دیدگاه خوشبینانه اسلام درباره پایان تاریخ و ظهور آفت های اجتماعی بسیار در آن دوره، هیچ گونه تنافی وجود ندارد. برخی از پیامبران نیز به دلیل فضیلت مردم آخِرُالزّمان، از خداوند خواسته اند که نام و راهشان در میان آنان جاوید بماند. [20] و [21] قرآن، امت پیامبر را معتدل ترین و در نتیجه کامل ترین «و کَذلِکَ جَعَلنکُمْ أُمَّهً وَسَطاً» [22] و [23] و بهترین امّت «خَیرَ أُمَّهٍ اُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ» [24] معرفی می کند. [25] بر همین اساس، خوارق عادت در آخِرُالزّمان به کمترین میزان رسیده، خداوند از طریق سنت های طبیعی تاریخ، جوامع بشری را با آزمایش های مختلف به حدی از بلوغ، شعور و تجربه می رساند که زمینه حکومت جهانی صالحان مهیا شده [26] و براساس سنّت همیشگی خویش، مؤمنان را بر همه موانع چیره ساخته، به فتح و پیروزی پایدار می رساند: «إِنَّهُم لَهُم المَنصُورونَ ، وِإِنَّ جُندَنا لَهُمُ الغَلِبونَ». [27] .

از مجموعه مباحث گذشته می توان نتیجه گرفت که دوره اسلامی، همان دوره آخِرُالزّمان است که تحقّق کامل دیدگاه مثبت اسلام، درباره پایان تاریخ، در عصر ظهور امام مهدی علیه السلام به وقوع خواهد پیوست. [28] .

پی نوشت ها:

[1] ذاریات (51)، آیه 56.

[2] نور (24)، آیه 55.

[3] توبه (9)، آیه 33؛ فتح (48) آیه 28؛ صف (61)، آیه 9.

[4]تاریخ الغیبهالکبری، ص 239 - 233؛ تاریخ ما بعدالظهور، ص 33.

[5] قیام و انقلاب مهدی، ص 6 و 14.

[6] مائده (5)، آیه 3.

[7] مائده (5)، آیه 54.

[8] فلسفه تاریخ، ص 251 - 247.

[9] آل عمران (3)، آیه 81.

[10] نهج البلاغه، ص 20؛ خاتمیّت، ص 21.

[11] واقعه (56)، آیه 13 - 10 و 14.

[12] صحیح بخاری، ج 4، ص 228 و 229.

[13] بیضاوی، ج 5، ص 284؛ من وحی القرآن، ج 21، ص 329.

[14] نهج البیان، ج 5، ص 135؛ نمونه، ج 23، ص 207.

[15] الدرّالمنثور، ج 8، ص 8.

[16] الکشاف، ج 4، ص 459.

[17] الاتقان، ج 2، ص 252.

[18] الکافی، ج 1، ص 91.

[19] بحارالانوار، ج 52، ص 124 و 125؛ الغیبه، ص 206.

[20] شعرا (26)، آیه 84.

[21] البرهان، ج 4، ص 174.

[22] بقره (2)، آیه 143.

[23] خاتمیت، ص 19.

[24] آل عمران (3)، آیه 110.

[25] نمونه، ج 23، ص 208.

[26] تاریخ الغیبهالکبری، ص 244 - 242.

[27] صافات (37)، آیه 172 و 173.

[28] دایرهالمعارف قرآن کریم، ج 1، ص 119 - 115.

دابه الارض

«خُروج دابهالارض» به معنای بیرون آمدن جنبنده زمین است. این پدیده هم در روایات شیعه و هم در روایات اهل سنّت، مورد اشاره قرار گرفته و از آن به عنوان «اَشراط السّاعه» و یکی از نشانه های نزدیک شدن قیامت یاد شده است. [1] .

آنچه که این اتفاق را نزد شیعه مهم ساخته، روایاتی است که از «خروج دابهالارض» به عنوان رجعت امیرمؤمنان علی علیه السلام یاد کرده است.

امام باقرعلیه السلام فرموده است: «امام علی علیهالسلام پس از ذکر اوصاف خود، فرمود:... من همان جنبنده ای هستم که با مردم سخن می گویم...». «...اِنّی... وَالدَّابَّهُ الَّتی تُکَلِّمُ النَّاسَ» [2] .؛

شیخ طوسی رحمه الله روایتی از پیامبرصلی الله علیه وآله، نقل کرده که آن حضرت فرمود: «عَشْرٌ قَبلَ السَّاعَهِ لابُدَّ مِنْها: السُّفْیانی وَالدَّجَّالُ وَالدُّخانُ وَالدَّابَهُ وَخُرُوجُ القائِمِ وَطُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِها وَنُزُولُ عیسی علیه السلام وَخَسفُ بِالمَشرِقِ وَخَسْفٌ بِجَزیرهِ العَرَبِ وَنارٌ تَخرُجُ مِنْ قَعْرِ عَدَنٍ تَسُوقُ الناسَ اِلَی المَحْشَرِ» [3] ؛ «به ناگزیر ده چیز قبل از قیامت رخ خواهد داد: سفیانی، دجّال، دود، دابه، خروج قائم، طلوع خورشید از مغربش، نزول عیسی بن مریم علیه السلام، خسف به مشرق، خسف به جزیرهالعرب و آتشی که از قعر عدن خارج می شود و مردم را به سوی محشر می برد».

درباره ماهیت دابه و خروج او - بویژه در میان اهل سنّت - سخن های فراوانی گفته و احتمالات بسیاری داده شده است. یکی از تفاسیر معاصر نیز درباره دابهالارض نوشته است:

«دابه» به معنای جنبنده و «ارض» به معنای «زمین» است. بر خلاف آنچه برخی می پندارند، دابه تنها به جنبندگان غیرانسان اطلاق نمی شود؛ بلکه مفهوم وسیعی دارد که انسان ها را نیز در بر می گیرد؛ چنان که در آیه 6 سوره «هود» می خوانیم: «وَما مِنْ دَابَّهٍ فِی الاَرْضِ اِلاَّ عَلَی اللَّهِ رِزْقُها...»؛ «هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خدا است».

اما در مورد تطبیق این کلمه، بنای قرآن بر اجمال و ابهام بوده و تنها وصفی که برای آن ذکر کرده این است که با مردم سخن می گوید و افراد بی ایمان را اجمالاً مشخص می کند، ولی در روایات اسلامی و سخنان مفسران، بحث های فراوانی در این زمینهدیده می شود. در یک جمع بندی می توان آن را در دو تفسیر خلاصه کرد.

1 . گروهی آن را یک موجود جاندار و جنبنده غیرعادی از غیر جنس انسان، با شکل عجیب دانسته اند و برای آن عجایبی نقل کرده اند که شبیه خارق عادات و معجزه انبیا است. این جنبنده در آخِرُالزّمان ظاهر می شود و از کفر و ایمان سخن می گوید و منافقان را رسوا می سازد و بر آنها علامت می نهد.

2 . جمعی دیگر به پیروی از روایات متعددی که در این زمینه وارد شده، او را یک انسان می دانند؛ یک انسان فوق العاده، یک انسان متحرک و جنبنده و فعّال که یکی از کارهای اصلی اش جدا ساختن صفوف مسلمین از کفار و منافقان و علامت گذاری آنان است. حتی از بعضی روایات استفاده می شود که عصای موسی و خاتم سلیمان، با او است. می دانیم که عصای موسی، رمز قدرت و اعجاز، و خاتم سلیمان رمز حکومت و سلطه الهی است. بنابراین او یک انسان قدرتمند و افشاگر است.

در روایات متعددی، بر شخص امیرمؤمنان علی علیه السلام تطبیق شده است. (رجعت) در تفسیر علی بن ابراهیم از امام صادق علیه السلام آمده است: «مردی به عمار یاسر گفت: آیه ای در قرآن است که فکر مرا پریشان ساخته و مرا در شک انداخته است! عمار گفت: کدام آیه؟ گفت: آیه «وَاِذا وَقَعَ القَوْلُ عَلَیْهِمْ اَخْرَجْنا لَهُمْ دابَهً مِنَ الاَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ...» [4] این کدام جنبنده است؟ عمار گوید: به خدا سوگند من روی زمین نمی نشینم، غذا نمی خورم و آبی نمی نوشم تا «دابهُالاَرْض» را به تو نشان دهم. پس همراه آن مرد به خدمت حضرت علی علیه السلام آمد، در حالی که غذا می خورد- هنگامی که چشم امام علیه السلام به عمار افتاد، فرمود: بیا، عمار آمد و نشست و با امام علیه السلام غذا خورد.

آن مرد سخت در تعجّب فرو رفت و با ناباوری به این صحنه نگریست؛ چرا که عمار به او قول داده بود و قسم خورده بود که تا به وعده اش وفا نکند، غذا نخورد! گویی قول و قسم خود را فراموش کرده است!

هنگامی که عمار برخاست و با حضرت علی علیه السلام خداحافظی کرد، آن مرد رو به او کرد و گفت: عجیب است تو سوگند یاد کردی که غذا نخوری و آب ننوشی و بر زمین ننشینی، مگر اینکه «دابهالارض» را به من نشان دهی! عمار در جواب گفت: «من او را به تو نشان دادم اگر فهمیدی». [5] .

پی نوشت ها:

[1] ر.ک: علل الشرایع، ج 1، ص 73؛ کتاب الغیبه، 266؛ و المناقب، ج 3، ص 102، و اهل سنّت ر.ک: بیضاوی؛ انوارالتنزیل و اسرار التأویل؛ ذیل آیه 82 سوره نمل، ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج 6، ص 210.

[2] کلینی، الکافی، ج 1، ص 198، ح 3.

[3] شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص436،ح426.

[4] نمل (27)، آیه 82.

[5] تفسیر نمونه، ج 15، ص 553 - 551.

دجال

در آستانه ی ظهور حضرت مهدی (عج) نشانه های بسیاری بروز می کند که یکی از آنها، خروج «دجّال» است. («اثباه الهداه»، ج 7، ص 397)

اصل دجّال را از اصفهان («بحار الانوار»، ج 52، ص 194) یا بجستان («منتخب الاثر»، ص 425) و یا خراسان («الملاحم و الفتن»، ص 126) نشان داده اند. او یک طاغوت حیله گر مانند سفیانی است.

در روایات آمده که آن ملعونادّعای الوهیّت کرده و به وجود نحس او خونریزی و فتنه در عالم واقع می شود. از اخبار چنین بر می آید که یک چشم او مالیده و ممسوح است و چشم چپ او در میان پیشانی اش واقع شده و مانند ستاره می درخشد و تکّه ی خونی در میان چشم او واقع است. بسیار بزرگ و تنومند و دارای شکل عجیب و غریب و بسیار ماهر در سِحْر است. در پیش او کوه سیاهی قرار دارد که به نظر مردم می آید، کوه نان است و در پشت سرش کوه سفیدی که از سِحْر به نظر مردم آبهای صاف جاری می آید. او فریاد می کند:

«اوْلیایی أَنَا رَبُّکُمُ الْاَعْلی

: بندگانم من پروردگار بزرگ و والای شما هستم». («منتهی الآمال»، باب 14، فصل 7)

برای دجّال خری قرمز رنگ است که طول آن 60 قدم و به اندازه ی دید چشم است و چشم راستش کور است («عقد الدّرر»، ص 274). از هر موی خر دجّال، نغمه ای به گوش می رسد و آن نغمات باعث جذب شدن مردم سست و ناپرهیزکار به اوست. («آخرین امید»، ص 323)

«دجّال» از همه جا می گذرد و فقط در مکّه و مدینه و بیت المقدّس قدم نمی گذارد. («الزام الناصب»، ص 74)

بیشتر پیروان او افراد یهودی زنازاده عربهای بیابانی هستند که تاج بر سر دارند. («عقد الدّرر»، ص 274)

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم درباره ی دجّال فرمود: «هر مؤمنی که دجّال را ببیند آب دهان خود را به روی او بیندازد و سوره ی مبارکه حمد را بخواند برای اینکه سحر آن ملعونرا دفع کند». («منتهی الآمان»، باب 14، فصل 7)

طبق نقل امام صادق علیه السلام، امیر مؤمنان علی علیه السلام در ضمن خطبه ی طولانی فرمود: «حضرت مهدی (عج) با یارانش از مکّه به بیت المقدّس می آیند و در آنجا بین آن حضرت و دجّال و ارتش دجّال جنگ واقع می شود، دجال و ارتش او مفتضحانه شکست می خورند، به طوریکه از اوّل تا آخر آنها به هلاکت می رسند و دنیا آباد می شود». («اثباه الهداه»، ج 7، ص 176) بالاخره آن ملعون به دست مبارک حجّت علیه السلام با به دست عیسی بن مریم علیه السلام کشته می شود. طبق روایتی، آن حضرت دجّال را در کُناسه ی کوفه به دار می زند. و بر روایتی دیگر در فلسطین در کنار دروازه ی «لد» نزدیک بیت المقدّس کشته می شود. («خورشید مغرب»، ص 74)

و در جای دیگر ذکر کرده اند که در عقبه ی افیق شام به درک واصل خواهد شد. («نجم الثّاقب»، ص 189)

خروج دجّال در روایات اهل تسنّن و در تورات و انجیل نیز آمده است. برخی از نویسندگان اسلامی با توجّه به ریشه ی لغت «دجّال» آن را منحصر به یک فرد مخصوص نمی دانند بلکه آن را عنوانی کلّی برای افراد پرتزویر و حیله گر که برای فریب مردم از هر وسیله ای استفاده می کنند، می دانند. («آخرین امید»، ص 324)

تبیان-مهدویت-امام زمان -مهدوی -منجی - ظهور - آخرالزمان -رجعت
تاریخ و ساعت انتشار :
۱۵:۰۸:۰۹ ~~~ ۱۴۰۰/۰۳/۰۶
دسته بندی :
دانشنامه مهدویت حرف د
با مهدی

بنر های حاشیه پست

اظهار نظر در مورد دانشنامه مهدویت حرف د .::. پرتال تخصصی تبیان مهدویت

*
*
دانلود مستقیم