0%
جمعه ، ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

پرتال تخصصی تبیان مهدویت

تبیان مهدویت ، بزرگترین پایگاه اینترنتی مهدویت

دانشنامه مهدویت حرف آ

دانشنامه مهدویت حرف  آ
آستانه سامرا«آستانه سامرا» در شهر سامرا در ۱۲۰ کیلومتری شمال بغداد و در شرق دجله قرار دارد. مدفن شریف امام هادی علیه السلام [۱] و امام عسکری علیه السلام [۲] ، جد و پدربزرگوار حضرت مهدی علیه السلام [۳] و نیز مقبره نرجس خاتون مادر امام زمان علیه السلام و حکیمه خاتون عمه پدر آن حضرت (و شاهد ولادت ایشان) در آنجا قرار دارد. در ضلع غربی آستانه، سرداب معروف…
آستانه سامرا
«آستانه سامرا» در شهر سامرا در 120 کیلومتری شمال بغداد و در شرق دجله قرار دارد. مدفن شریف امام هادی علیه السلام [1] و امام عسکری علیه السلام [2] ، جد و پدربزرگوار حضرت مهدی علیه السلام [3] و نیز مقبره نرجس خاتون مادر امام زمان علیه السلام و حکیمه خاتون عمه پدر آن حضرت (و شاهد ولادت ایشان) در آنجا قرار دارد. در ضلع غربی آستانه، سرداب معروف به «غَیْبَهُالمَهْدِی»علیه السلام، محل غایب شدن حضرت مهدی علیه السلام واقع شده است. [4] .

شیعه و اهل سنّت، اتفاق نظر دارند که امام هادی علیه السلام پس از شهادت، در خانه خود به خاک سپرده شد و پس از شهادت امام عسکری علیه السلام پیکر مطهر ایشان نیز در کنار مرقد مطهر پدربزرگوارشان دفن گردید. از آنجایی که در اطراف آن پادگان نظامی بود، شیعیان و دوستداران خاندان عصمت و طهارت، به صورت پنهانی به زیارت آن دو امام می شتافتند.

این بارگاه ملکوتی و مکان مقدس، در طول تاریخ، همواره مورد توجه و علاقه دوستداران خاندان وحی بوده و هم اکنون به عنوان یکی از مهم ترین زیارتگاه های شیعیان، هزاران عاشق شیفته را همه روزه در خود جای می دهد.

پی نوشت ها:

[1] الکافی، ج 1، ص 498.

[2] کتاب الغیبه، ص 218.

[3] مجمع البلدان، ج 4، ص 123.

[4] ر.ک: همان، ج 3، ص 176.

آغاز فعالیت مدعیان دروغین

شروع این تفکر به دوران نایب دوم محمدبن عثمان بر می گردد. در زمان نایب اوّل، (عثمان بن سعید)، به علل مختلفی، منحرفان نتوانستند فعالیت کنند و لذا در دوران نیابت نایب اوّل خبری از ادعای دروغین نیابت نیست. اگر هم باشد به صورت خیلی کم رنگ مطرح بوده که مشهود
و ملموس نبوده است.

علل عدم وجود این دروغ گویان در دوره نایب اول عبارت است از:

1. عثمان بن سعید از اشخاص مشهور و مورد اطمینان در میان شیعیان بود. همان طوری که گفته شد در زمان های پیش از غیبت صغری، از طرف امام هادی و امام حسن عسکری علیهما السلام و به نظر برخی حتی از طرف امام جوادعلیه السلام نیز وکالت داشته است. سوابق طولانی او با ائمه علیهم السلام، باعث شده بود که شهرت و منزلت خاصی در میان شیعیان داشته باشد. از این رو منحرفان در دوره نیابت وی، نتوانستند ابراز وجود کنند.

2. شرایط سیاسی و اجتماعی مساعد نبود که کسی ادعای دروغین بکند. در اوایل غیبت صغری، دولتمردان عباسی شدیداً مراقب اوضاع بودند و با تمام قوا تلاش می کردند ردپایی از مهدی علیه السلام و یاران او پیدا کنند و آنها را نابود سازند. بدین جهت کسی غیر از عثمان بن سعید، جرأت نمی کرد خود را به چنگال مرگ گرفتار کند؛ لذا فعالیت و نیابت او در آن دوره، یک جهاد بزرگ به شمار می رفت.

3. عدم عادت مردم؛ هنوز برای مردم به روشنی ارتباط با امام علیه السلام از طریق «نواب» جا نیفتاده بود؛ از این رو عادت مردم احتیاج به زمان داشت. این کار در دوره اوّل صورت گرفت. وقتی منحرفان دیدند مردم به چنین کارهایی عادت کرده اند، خواستند با ادعای دروغین، خود را نایب خاصّ امام زمان علیه السلام معرفی نمایند». [1] .

برخی از کسانی که در دوره محمدبن عثمان - نایب دوم امام زمان علیه السلام - به دروغ ادعای نیابت امام علیه السلام را داشتند، عبارت اند از: ابومحمد حسن شریعی، محمدبن نصیر نمیری، احمدبن هلال
عبرتایی، ابوطاهر محمدبن علی بن بلال، ابوبکر محمدبن احمدبن عثمان معروف به ابوبکر بغدادی، برادرزاده محمدبن عثمان، اسحاق احمر و باقطانی و حسین بن منصور حلاج.

اگرچه حسین بن منصور معروف به صوفی گری است. لیکن مکاتباتی که شیخ در کتاب الغیبه بیان کرده است، نشان می دهد که وی ادعای نیابت هم داشته است.

از دیگر مدعیان دروغین نیابت «شلمغانی» است که در زمان نایب سوم حسین بن روح بوده و شخص دیگری به نام «ابودلف کاتب» که بعد از وفات چهارمین نایب ادعای نیابت نموده است. [2] .

البته گروهی از مدعیان نیابت به تدریج گام را فراتر نهاده، از «مهدویّت» خویش سخن گفتند.

برای اثبات دروغ بودن ادعاهای بابیّت در غیبت کبری و بخشی از غیبت صغری، دلیل های فراوانی ذکر شده است؛ اما بهترین دلیل زندگی این افراد است. زندگی خصوصی این افراد نشان می دهد در آتش حسد و آزمندی و باورهای کفرآمیز می سوختند و بی تردید صاحبان این رذیلت های اخلاقی و فکری، در گستره پرشکوه معنویت جایی نمی یابند. افزون بر این، دلیل های گوناگون دیگری نیز بر نادرستی این ادعا گواهی می دهد که به اختصار ذکر می شود.

یک. وقتی علی بن محمد سمری، نایب چهارم، در بستر وفات افتاد، مردم از او خواستند نایب پس از خود را معرفی کند؛ او فرمود: «لِلّهِ اَمرٌ هُوَ بالِغُه»؛ «خدا را امری است که باید به اتمام رساند».

این سخن علی بن محمد نشان می دهد هنگام غیبت کبری فرا رسیده است و دیگر نایبی معرفی نمی شود. چنان که در محل خود ثابت شد هر نایبی باید به وسیله نایب قبل از خود، مشخص شود! بنابراین، معرفی نکردن نایب به وسیله علی بن محمد سمری، نشان دهنده نبودن نایب و نادرستی همه ادعاهای نیابت است.

دو. امام زمان علیه السلام در توقیعی به علی بن محمد سمری چنین نگاشت: «... وَلا تُوصِ اِلی اَحَدٍ یَقُومُ مَقامَکَ بَعْدَ وَفاتِکَ، فَقَدْ وَقَعَتِ الغَیْبَهُ الثانِیَهُ». [3] .

سه. با آنکه این مسأله، مورد ابتلای مردم است و ائمه اطهارعلیهم السلام تمام آنچه مردم بدان نیاز داشتند بیان می کردند؛ در هیچ روایتی به تصریح یا اشاره از وجود نایب و باب امام زمان علیه السلام پس از نواب اربعه سخن به میان نیامده است. البته روایات بسیاری از جزئیات احکام و مباحث اعتقادی را به طور کامل بیان کرده اند؛ ولی درباره نیابت چیزی مشاهده نمی شود.

چهار. وجود نص خاصّ و کرامت، از شرطهای اثبات نیابت امام زمان علیه السلام است. نواب اربعه از این شرطها برخوردار بودند؛ اما مدعیان بابیّت توان ارائه نص و معجزه را نداشتند.

پنج. در روایات، غیبت امام زمان علیه السلام به صغری و کبری یا تام و غیر تام تقسیم شده است. بی تردید غیبت صغری را بدان سبب غیر تام می نامند که در آن دسترسی به امام علیه السلام - به صورت غیرمستقیم و از طریق نایب - ممکن است، اگر در زمان غیبت کبری نیز امام زمان علیه السلام نایب یا باب داشته باشد، اصل این تقسیم درست نیست و حتی در زمان غیبت کبری، غیبت تام محقق نمی شود.

شش. یکی از بهترین راه های اثبات دروغگو بودن مدعیان نیابت، آن است که این گروه مردم را به طرف دین خدا و امام زمان علیه السلام دعوت نمی کردند. آنان مردم را به خویش فرا می خواندند؛ بر خلاف نواب اربعه که کسی را به خود دعوت نمی کردند. به عبارت دیگر، آن که
هوای نفس دارد، نمی تواند نایب امام زمان علیه السلام باشد. هواپرستی بسیاری از مدعیان دروغین، چنان بود که به ادعای نیابت بسنده نمی کردند و به تدریج به سمت ادعای «مهدویّت» و «نبوّت» پیش می رفتند!

در پایان گفتنی است که اجماع شیعه بر آن است که پس از علی بن محمد سمری، هیچ کس نایب خاصّ امام زمان علیه السلام نخواهد بود. افزون بر اجماع، ضرورت مذهب شیعه نیز بر این است که با وفات علی بن محمد سمری، رشته وکالت و نیابت خاصّ منقطع شد. [4] .

پی نوشت ها:

[1] همان، ص 494.

[2] زندگانی نواب خاصّ امام زمان علیه السلام، ص 179 - 176.

[3] کتاب الغیبه، ص 395؛ کمال الدین، ج 2، ص 516؛ کشف الغمه، ج 2، ص 53.

[4] مکیال المکارم، ج 2، ص 357.

آثار و نتایج قیام قائم
هنگامی که حضرت قائم (عج) قیام کنند، جهان دگرگون خواهد شد، و از مسیر این دگرگونی و تحوّل آثار و نتایجی باقی خواهد ماند که ثمره ی دلنشین آن کام همگان را شیرین خواهد کرد.

از جمله ثمرات آن، می توان به این موارد اشاره کرد:

1- جهان بافروغ جمال آرایش منوّر گردد.

2- ثروت به طور مساوی تقسیم شود.

3- جهان در آسایش و آرامش بی نظیر قرار گیرد.

4- امّت اسلامی مجد و عظمت فوق العادّه ای پیدا کند.

5- همه ی بدعتهای جاهلی ریشه کن شود.

6- حسد و حیله از بین برود.

7- همه بی نیاز شوند و از پذیرش پول امتناع کنند.

8- همه ی شیعیان جهان از اقطار و اکناف جهان در اطراف شمع وجودش گرد آیند.

9- هر حقّی به صاحب حق بر گردد.

10- در روی زمین ویرانه ای نمی ماند جز
اینکه آباد گردد و... (برای آگاهی بیشتر ر.ک به مقدّمه ی کتاب «او خواهد آمد»)

آخرالزمان

روزگاری بر دنیا سپری شده که دیباچه زندگی دنیایی به شمار می آید و زمانی نیز خواهد گذشت که پایان این کتاب خواهد بود. برگه های پایانی کتاب زندگی انسان در زمین «آخِرُالزّمان» خوانده می شود. «آخِرُالزّمان» اصطلاحی است که در فرهنگ اغلب ادیان بزرگ به چشم می خورد و در ادیان ابراهیمی، از برجستگی و اهمیت ویژه ای برخوردار است. این اصطلاح معمولاً به روزگار پایانی دنیا و رویدادهایی گفته می شودکه ممکن است در این بخش از زندگی دنیوی به وقوع پیوندد. ادیان بزرگ در باره آن پیشگویی هایی کرده اند؛ برای مثال در «انجیل» آمده است: «... و این را بدان که اوقات صعب در زمان آخر خواهد رسید، زیرا که خواهند بود مردم خود دوست و زرپرست و مغرور و متکبّر و کفرگو و نافرمان والدین و حق ناشناس و بی دین، و بی الفت و بی وفا و خبث کننده و بی پرهیز و بی حلم و با خوبان بی اعتنا، و خائن و کم حوصله و عبوس کننده و عیش را بر خدا ترجیح می دهند». [1] .

قرآن مجید در آیات فراوان به دوران «آخِرُالزّمان» اشاره کرده [2] و در معارف ارزشمند اسلامی، این اصطلاح در دو معنای کلی به کار رفته است:

1. مدت زمانی طولانی که با ولادت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله آغاز و با شروع رستاخیز بزرگ پایان می یابد. از این رو آن پیامبر الهی را پیامبر آخِرُالزّمان نیز نامیده اند. [3] .

2. مدت زمانی که با ولادت واپسین جانشین پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله حضرت مهدی علیه السلام مقارن شده و زمان غیبت و ظهور را در برگفته، با
شروع قیامت به انجام می رسد.

روایات معصومین علیهم السلام نشان می دهد:

یکم. با سپری شدن این دوران، بساط زندگی دنیوی برچیده و مرحله ای جدید در نظام آفرینش آغاز می شود.

دوم. آخِرُالزّمان خود به دو مرحله کاملاً متفاوت تقسیم می شود: دوران نخست که در آن انسان به مراحل پایانی انحطاط اخلاقی می رسد. فساد اخلاقی و ستم همه جوامع بشری را فرا می گیرد و واپسین امیدهای بشری به ناامیدی می گراید. دوران بعد، عصر تحقّق وعده های الهی به پیامبران و اولیای خدا است وبا قیام مصلح جهانی آغاز می شود.

کلیات عقاید مربوط به «آخِرُالزّمان» تقریباً از سوی همه فرقه های بزرگ اسلامی پذیرفته شده است؛ ولی در خصوص وابستگی این تحولات به ظهور مهدی موعودعلیه السلام و نیز هویت او اختلاف نظر وجود دارد. شیعیان دوازده امامی، حضرت مهدی علیه السلام و حکومت جهانی او را حسن ختام حیات بشر در کره زمین و او را همان موعود امت ها می دانند. در نظر آنان، با ظهور حضرت مهدی علیه السلام، برخی از ائمه و نیکان و صالحان و نیز بدان و تبهکاران تحت عنوان «رجعت» به دنیا باز می گردند وزندگی دنیایی پایان می یابد.

با گلگشتی در کلمات نورانی معصومان علیهم السلام، می توان واژه هایی را که بیانگر پیوند مهدویّت و آخِرُالزّمان است، یافت. این واژه ها عبارت است از:

1 . «آخِرُالزَّمان» (پایان زمان)

پیامبرصلی الله علیه وآله به حضرت علی علیه السلام فرمود: «اَلا اُبَشِّرُکَ اَلا اُخْبِرُکَ یا عَلِیُّ فَقالَ: بَلی یا رَسُولَ اللَّهِ فَقالَ کانَ جَبْرَئیلُ عِندی آنِفاً وَاَخْبَرَنی اَنَّ القائِمَ الَّذِی یَخْرُجُ فِی آخِرِالزَّمانِ فَیَمْلَأُ الاَرْضَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوراً مِنْ ذُرّیَّتِکَ مِنْ وُلْدِالحُسَیْنِ». [4] .

«آیا تو را بشارت ندهم؟ آیا تو را خبر ندهم؟ عرض کرد: بله، یا رسول اللّه! آن حضرت فرمود:
هم اینک جبرئیل نزد من بود و مرا خبر داد قائمی که در آخِرُالزّمان ظهور می کند و زمین را پر از عدل و داد می سازد - همان گونه که از ظلم و جور آکنده شده - از نسل تو و از فرزندان حسین علیه السلام است».

2 . «لا تَذهَبُ الدُّنیا» (دنیا به پایان نمی رسد)

این تعبیر بیانگر حتمی بودن تحقّق حوادثی است که پس از آن ذکر می شود. عبداللّه بن مسعود می گوید: رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله فرمود: «لا تَذهَبُ الدُّنیا حَتّی یَلِیَ اُمَّتِی رَجُلٌ مِنْ اَهلِ بَیْتِی یُقالُ لَهُ المَهْدِیُّ»؛ [5] «دنیا به پایان نمی رسد؛ مگر اینکه امت مرا مردی رهبری کند که از اهل بیت من است و به او مهدی گفته می شود».

و روشن است دنیا به پایان نمی رسد مگر اینکه بخش پایانی اش (آخِرُالزّمان) را پشت سرگذارد.

3 . «لا تَقُومُ السّاعَه» (قیامت برپا نمی شود)

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله فرمود:

«لا تَقُومُ السَّاعَهُ حَتَّی یَقُومَ قائِمٌ لِلحَقِّ مِنَّا وَذلِکَ حِینَ یَأذَنُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ وَمَنْ تَبِعَهُ نَجا وَمَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ هَلَکَ...»؛ [6] «قیامت بر پا نمی شود تا اینکه قیام کننده ای به حق از خاندان ما قیام کند و این هنگامی است که خداوند به او اجازه فرماید و هر کس از او پیروی کند، نجات می یابد و هر کس از او سرپیچد، هلاک خواهد شد».

4 . «لاتَنقَضِی الاَیَّامُ» (روزها منقضی نگردد)

رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: «وَلا تَنْقَضِی الاَیَّامُ حَتّی یَمْلِکُ رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ بَیْتِی یُواطِی ءُ اِسمُهُ اِسْمی»؛ [7] «روزها منقضی نگردد تا اینکه مردی از اهل بیت من بر زمین حکومت کند که همنام من است».

5 . «لَوْ لَمْ یَبقَ مِنَ الدُّنیا اِلاّ یَومٌ واحِدٌ»
(اگر از دنیا بیش از یک روز باقی نماند)

امیرمؤمنان علیه السلام بر بالای منبر در شهر کوفه چنین فرمود: «لَو لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنیا اِلاَّ یَوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللّهُ ذلک الیَومَ حَتی یَبْعَثَ اللّهُ رَجُلاً مِنّی»؛ [8] «اگر از دنیا بیش از یک روز باقی نماند، خداوند آن روز را چنان طولانی خواهد کرد تا اینکه مردی از خاندانم بر انگیخته شود».

6 . «عِندَ اِنقِطاعٍ مِنَ الزَّمانِ» (در بخش پایانی زمان)

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «یکُونُ عِنْدَ اِنقِطَاعٍ مِنَ الزَّمانِ وَظُهُورِ الفِتَنِ رَجُلٌ یُقالُ لَهُ المهدی عَطاؤهُ هَنیِئاً»؛ [9] «هنگام پایان زمان وآشکار شدن فتنه ها، مردی هست که به او مهدی گفته می شود و بخشش بسیار دارد».

پی نوشت ها:

[1] کتاب مقدس، ترجمه فاضل خان همدانی، نامه دوم پولس حواری به تیموتیوس، باب سوم.

[2] ر.ک: سوره واقعه (59)، آیات 40 و14 و 49؛ حجر (15)، آیه 24؛ اعراف (128).

[3] شیخ صدوق، کمال الدین، ج 1، ص 190؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 40، ص 177؛ ج 2، ص 87؛ همچنین ر.ک: تفسیر قرطبی، ج 4، ص 306؛ تفسیر طبری، ج 1، ص 557.

[4] ابن ابی زینب نعمانی، الغیبه، ص 357.

[5] شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص 182، ح 141 و ر.ک: سنن ترمذی، ج 4، ص 505؛ مسند احمد، ج 1، ص 377؛ تاریخ بغداد، ج 4، ص 388.

[6] شیخ صدوق، عیون اخبار الرضاعلیه السلام، ج2، ص59؛ ر.ک: کشف الغمه، ج 2، ص 459.

[7] طبری، آملی، بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، ص 258.

[8] کتاب الغیبه، ص 46. ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 317، ح 4؛ ابن شهرآشوب، المناقب، ج 2، ص 227.

[9] اربلی،کشف الغمه، ج 3، ص 260؛ ر.ک: بحارالانوار، ج 51، ص 82.

تاریخ و ساعت انتشار :
۰۹:۴۶:۴۵ ~~~ ۱۴۰۰/۰۲/۳۱
دسته بندی :
دانشنامه مهدویت حرف آ
با مهدی

بنر های حاشیه پست

اظهار نظر در مورد دانشنامه مهدویت حرف آ .::. پرتال تخصصی تبیان مهدویت

*
*
دانلود مستقیم