آثار مهدوی ازنیمه دوم قرن پنجم تا نیمه دوم قرن هفتم هجری بخش دوم

مسأله مهدویت در قرن پنجم و ششم و هفتم در جهان تشیع و حتی میتوان گفت در جهان اسلام به خوبی جایگاهش را پیدا کرد و ذهن فعال جهان اسلام و مسلمانان را به خود مشغول داشت.
بخش دوم و پایانی
۴٫ تفسیر روض الجنان و روح الجنان
این اثر، از تفاسیر معروف شیعه است که در قرن ششم هجری توسط مفسر بزرگ شیعی، شیخ ابوالفتوح رازی، حسین بن علی بن…
مسأله مهدویت در قرن پنجم و ششم و هفتم در جهان تشیع و حتی میتوان گفت در جهان اسلام به خوبی جایگاهش را پیدا کرد و ذهن فعال جهان اسلام و مسلمانان را به خود مشغول داشت.
بخش دوم و پایانی
۴٫ تفسیر روض الجنان و روح الجنان
این اثر، از تفاسیر معروف شیعه است که در قرن ششم هجری توسط مفسر بزرگ شیعی، شیخ ابوالفتوح رازی، حسین بن علی بن محمد بن احمد خزاعی نیشابوری به رشته تحریر درآمده است. از خصوصیات مهم این تفسیر، نگارش آن به زبان فارسی است. در این تفسیر، به طور گسترده به مسأله مهدویت اشاره شده است که به گوشههایی از آن، اشاره میکنیم:
شیخ ابوالفتوح در ذیل آیه شریف: ان الله لایخفی علیه شیء فیالارض و لا فیالسماء»[۲۴] به ضرورت وجود امام استدلال کرده و میگوید:
حق تعالی، از حکمت خود روا نداشت که هفت عضو تو را بیرئیس بگذارد؛ کی روا دارد که هفت اقلیم، بیامام رها کند؟ زمانه را امام باید و رعیت را راعی و گوسفند را شبان. و تو مکلف به آن که بشناسی که از اصول اسلامی است و از قواعد ایمان قاعده «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتهً جاهلیهً» چنین فرمود صلوات الله علیه که: «هر کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد مردن او، مردن جاهلیان باشد که نه در اسلام بودند».
در این خبر، دو دلیل است بر دو اصل از اصول ما: یکی آن که زمانه از امام خالی نباشد؛ برای آن که تا امام نباشد، شناختنش واجب نباشد و دیگر، دلیل است بر آن که معرفت امام، از اصول دین است که اگر نه چنین بودی، نگفتی علیه السلام که: «هر که نشناسد او را، مردن او، مردن کافران بود»[۲۵].
ابوالفتوح، یکی از موارد ایمان به غیب را ایمان به مهدی امت میداند. او در ذیل آیه شریف )و الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلاه و مما رزقناهم ینفقون([۲۶]میگوید:
در تفسیر اهل بیت علیهم السلام میآید که: مراد به غیب، مهدی امت است که غایب است از دیدار خلقان و موعود است در اخبار و قرآن. . . امّا اخبار بسیار؛ منها قوله علیه السلام: لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطوّل الله ذلک الیوم حتی یخرج رجل من اهل بیتی یواطئ اسمه اسمی و کنیته کنیتی یملأ الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت جوراً و ظلماً… این خبر در کتب مؤالف و مخالف، به اسانید درست نوشته است.[۲۷]
صاحب تفسیر روض الجنان، امام زمان را وعده الهی به مؤمنان میداند و در تفسیر آیه شریف )وعدالله الذین امنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنّهم فی الأرض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکننّ لهم دینهم الذی ارتضی لهم([۲۸] میگوید:
در تفسیر اهل بیت آمده که مراد به این خلیفه، صاحبالزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است که رسول صل الله علیه و آله و سلم خبر داد به خروج او در آخر الزمان و او را مهدی خواند و امت بر خروج او اجماع کردند.[۲۹]
شیخ ابوالفتوح رازی به شبهاتی که درباره طول عمر شریف امام زمان علیه السلام مطرح است، در ذیل آیه )فانظر الی طعامک و شرابک لم یتسنّه([۳۰] چنین پاسخ میدهد:
خدای تعالی، در نگاهداشت طعام و شرابی سریعالتغیر به حسب اجرای عادت برای حکمت و مصلحتی خرق عادت کرد وآن طعام و شراب از تغییر نگاه داشت، نشاید که شخصی را که صلاح جهانی به او منوط است، سالی چند به خلاف عادت عمر ابنای وقت او بدارد که پیر نشود و بیقوت نگردد.
دگر به قول آنان که گفتند از قتاده و ضحاک و ربیع و ابن زید که خر زنده بود ایشان روایت میکنند، و تو روا میداری که خری در بیابانی بر بالین مرده صدسال زنده بماندبسته که آب نخورده و گیاه و علف نخورد این را منکرنهای؛ اگر خدا گوید: خدای تعالی شخصی را در جهان زنده میدارد که طعام و شراب خورد و بیاید و بشود آنست منکر آیه و منکر شوی آن را این به صحت در مقدور و حکمت، نزدیکتر از آن است؛ لولا العناد.»[۳۱]
صاحب روضالجنان در باب ظهور حضرت علم به زمان ظهور امام زمان را ویژه خداوند متعال میداند که کسی از آن با خبر نیست و در تفسیر آیه شریفه ) وَمَا یعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا ([۳۲] میگوید:
آنگه تفسیر متشابه بر علم ساعت و فنای دنیا و خروج دجال وخروج یأجوج و مأجوج است و خروج مهدی و علم روح و علوم غیب داند، گفتند، این چیزها آن است که کس نداند، مگر خدای.[۳۳]
وی همچنین نشانههایی از ظهور حضرت بر اساس آیات ارائه میدهد؛ برای مثال در تفسیر آیه شریف )حَتَّی إِذَا فُتِحَتْ یأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُم مِّن کُلِّ حَدَبٍ ینسِلُونَ ([۳۴]گوید:
حذیفه بن الیمان گفت که رسول صل الله علیه و آله و سلم گفت: «اول آیتی و علامتی از علامت آخرالزمان، خروج دجال بود، آنگه خروجدابه الارض. آنگه خروج یاجوج و مأجوج، آنگه عیسی علیه السلام از آسمان فرود آید و این عند خروج مهدی باشد.[۳۵]
او موارد دیگری از نشانههای ظهور را در ذیل آیه شریف )وَلَوْ تَرَی إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّکَانٍ قَرِیبٍ ([۳۶] بیان میکند:
در اخبار ما آمد که از علامت خروج مهدی خسفی باشد به مشرق و یکی به مغرب و یکی به بیداء و از علامت خروج اوسفیانی است که در این خبر و این رایت هدی که گفت از کوفه بهدر آید جز رایت مهدی نباشد علی ما جاءفی الاخبار. [۳۷]
مرحوم ابوالفتوح رازی، در موارد مختلفی، به ویژگیهای جهان در عصر ظهور پرداخته است که بعضی از آنها را بیان میکنیم:
۴-۱٫ تشکیل حکومت جهانی مستضعفان
در ذیل آیه شریف )وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ([۳۸] میگوید:
اصحاب ما روایت کردند که آیت در شأن مهدی آمد علیه السلام که خدای او را و اصحاب او را از پس آن که ضعیف و مستضعف بوده باشند، منت نهد بر ایشان (و مراد به زمین، جمله دنیاست) و ایشان را امام کند در زمین و ایشان را وارث کند.[۳۹]
به همین مطلب در تفسیر آیه پنجاه و پنجم سوره نور نیز تأکید میورزد و بر آن، استدلال اقامه میکند.[۴۰]
۴-۲٫ عصر غلبه اسلام
در تفسیر آیه شریف )هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ ([۴۱] میگوید:
اما معنی آیت مفسران در او خلاف کردند؛ عبدالله عباس گفت «ها» راجع است به رسول علیه السلام . . . دیگر مفسران گفتند «ها» راجع است به دین حق؛ ابوهریره و ضحاک گفتند: معنی آن است که تا دین حق را اظهار کند بر همه دینها و این عند نزول عیسی باشد از آسمان و سدی گفت:
عند خروج مهدی باشد علیه السلام که همه دینها یکی شود و هیچ کس نماند که در اسلام إما به طوع و إما به کره ]= از روی میل یا به اجبار[ یا گردن نهد ]و یا[ جزیت دهد و این دو روایت، متقارب است، برای آنکه نزول عیسی ازآسمان با خروج مهدی به یک جا باشد؛ چنانکه در اخبار مخالف و مؤالف آمده است و این قول روایت کرده است از باقر و صادق و جمله اهل البیت علیهم السلام. [۴۲]
در تفسیر آیه هشتاد و چهارم سوره مبارک نساء بر همین مطلب تأکید میکند و میگوید:
آیت، عام است، جز آن اعجاز این وعد هنوز نیست، آنگاه باشد که صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بیرون آید و عیسی علیه السلام از آسمان فرود آید و خلاف برخیزد و دین، یکی شود و کفر، مقموع و مقهور گردد و دین خدای تعالی، بر همه دینها ظاهر شود؛ چنانکه گفت: «لیظهره علی الدین کلّه». یملأ الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً.[۴۳]
۴-۳٫ برگرداندن حُلّی (زیورآلات) بیتالمقدس
در تفسیر آیات چهارم تا هشتم سوره اسراء میفرماید:
آنگاه که رسول صل الله علیه و آله و سلم گفت که: مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در روزگار خود، حلی بیتالمقدس باز جای فرماید، بردن در هزار و هفتصد کشتی و خدای تعالی خلق اولین و آخرین در بیتالمقدس جمع کند.[۴۴]
۴-۴٫ رجعت
شیخ ابوالفتوح در ذیل آیه شریف )أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ خَرَجُواْ مِن دِیارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْیاهُمْ إِنَّ اللّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَلَـکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یشْکُرُونَ([۴۵] میفرماید:
و این آیت، دلیل صحت رجعت میکند و قطع شغب و تعجب و استبعادی که نمایند و استبعاد این، شک در قدرت خدا میباشد ـجل جلالهـ . در این چه تعجب باشد که خدای تعالی در آخر زمان به معجز صاحب معجز، گروهی ر ا زنده کند؛ چنانکه گفت: )و یوم نحشرهم جمیعاً(.
و صادق علیه السلام را پرسیدند که خدای به رجعت، که را زنده کند؟ گفت: «دو گروه را: من محض الایمان محضاً او محض الکفر محضاً؛ آن کسی که مؤمن خالص باشد یا کافر خالص». مؤمن برای آن تا انتقام کشد از آنان که او را طعنه زده باشند و کافر برای آن تا ببیند به عیان، آنچه منکر بود آن را.[۴۶]
۴-۵٫ نزول حضرت عیسی علیه السلام در آخر زمان
در تفسیرکریمه ) وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِّلسَّاعَهِ فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا وَاتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ ([۴۷]مینویسد:
در خبر است که عیسی به زمین بیت المقدس فرود آید به کوهی از کوهها که آن را افیق گویند. دو جامه مصری پوشیده و موی سر او پنداری روغن از او میچکد و حربهای به دست دارد که به آن، دجال را بکشد . امام بیت المقدس در نماز دیگرباشد، چون او را بیند از محراب باز پس آید و او را اشارت کند که پیش رو به امامت نماز.
اودست امام گیرد و پیش برد و گوید: تو اولی تری که نایب محمدی. او نماز کند و عیسی در پس او نماز کند؛ آنگه بیاید و کلیسها بیران کند و صلیبها بشکند و خوکان را بکشد و ترسایان را بکشد، الا آنکه به او ایمان دارد.[۴۸]
۵٫ تفسیر مجمع البیان
تألیف شیخ بزرگوار امین الاسلام، ابوعلی فضل بن حسن بن فضل طبرسی. وی از بزرگان مذهب امامیه در قرن ششم هجری است . این تفسیر شریف از جمله کتابهای ماندگار در طول زمان است؛ تفسیری که مقبول عامه و خاصه میباشد. بزرگان هر دو طایفه شیعه و اهل سنت به عظمت و مکانت آن اذعان و از شیخ طبرسی به بزرگی یاد میکنند.
گویند شیخ طبرسی در تاریخ ۴۶۷ق چشم به جهان گشوده و در تاریخ ۵۴۸ق به دیار باقی شتافت.[۴۹] از این مرد بزرگ، کتابهای متعددی به یادگار مانده است؛ از جمله دو تفسیر دیگر به نامهای جوامع الجامع و الکاف الشاف است.
این عالم بزرگوار نیز در تفسیر ارزشمند مجمع البیان در موارد متعددی به مسأله مهدویت پرداخته است که تعدادی از آنها را از نظر میگذرانیم:
امام زمان از اهل بیت رسول عظیم الشأن اسلام است. صاحب تفسیر مجمع البیانضمن تطبیق بندگان صالح در آیه شریف )وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ([۵۰] بر اصحاب مهدی علیه السلام، گوید:
یدل علی ذلک ما رواه الخاص و العام عن النبی صل الله علیه و آله و سلم انه قال: «لولمیبق من الدنیا الا یوم واحد لطوّل الله ذلک الیوم حتی یبعث رجلاًً صالحاً من اهل بیتی یملاء الارض عدلاً و قسطاً کما قد ملئت ظلماً و جوراً.
این حدیث شریف، به روشنی دلالت میکند که مهدی امت از اهل بیت پیامبر گرامی اسلام صل الله علیه و آله و سلم میباشد.
در ادامه، مرحوم طبرسی روایت دیگری نقل میکند که مراد از اهل بیت را مشخص میکند و جای شک و تردیدی در این زمینه باقی نمیگذارد. او از ام المومنین امسلمه روایت میکند:
سمعت رسول الله صل الله علیه و آله و سلم یقول: «المهدی من عترتی من ولد فاطمه علیها السلام».
مرحوم طبرسی با ذکر این حدیث شریف از پیامبر گرامی اسلام، مهر بطلانی بر یاوهگویان شیطانصفتی میزند که ادعای مهدی امت و موعود آخر الزمان دارند.[۵۱]
ایمان به غیب. وی از موارد ایمان به «غیب» که در قرآن، از ویژگیهای اهل تقوا ذکر شده است را غیبت امام زمان و زمان خروج آن حضرت میداند. [۵۲]
ظهور سفیانی قبل از ظهور حضرت صاحبالامر عجل الله تعالی فرجه الشریف. شیخ طبرسی در ذیل آیه شریف ) وَلَوْ تَرَی إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّکَانٍ قَرِیبٍ([۵۳]. در تفسیر «اخذو من مکان قریب»، روایتی از علی بن الحسین و حسن بن الحسن بن علی علیه السلام نقل میکند که:
یقولان هو جیش البیداء و یؤخذون من تحت اقدامهم.
از ام سلمه نیز روایتی نقل میکند که تأیید همین معنا میباشد. در ادامه روایتی را از حدیفه بن یمان درباره ظهور سفیانی نقل میکند:
ان النبی صل الله علیه و آله و سلم ذکر فتنه تکون بین اهل المشرق و المغرب قال فبیناهم کذلک یخرج علیهم السفیانی من الوادی الیابس فی فور ذلک حتی ینزل دمشق فیبعث جیشین، جیشاً الی المشرق و آخر الی المدینه حتی ینزلوا بارض بابل من المدینه الملعونه یعنی بغداد فیقتلون اکثر من ثلاثه آلاف و یفضحون اکثر من مائه امراه و یقتلون بها ثلاثمائه کبش من بنی العباس ثم ینحدرون الی الکوفه فیخربون ما حولها ثم یخرجون متوجهین الی الشام فیخرج رایه هدی من الکوفه فیلحق ذلک الجیش فیقتلونهم لا یفلت منهم مخبر و یستقذون ما فی ایدیهم من السبی و الغنائم و یحل الجیش الثانی بالمدینه فینتهبونها ثلاثه ایام بلیالیها ثم یخرجون متوجهین الی مکه حتی اذا کانوا بالبیداء بعث الله جبرائیل فیقول یا جبرائیل اذهب فابدهم فیضربها برجله ضربه یخسف الله بهم عندها و لا یفلت منهم الا رجلان من جهنیه فلذلک جاء القول «و عند جهینه الخبر الیقین» فذلک قوله: «و لوتری اذ فزعوا الی آخره». اورده الثعلبی فی تفسیره و روی اصحابنا فی احادیث المهدی عن عبدالله علیه السلام و ابی جعفر علیه السلام مثله. [۵۴]
در این حدیث شریف، به ظلم و ستمهایی اشاره شده است که سفیانی قبل از ظهور حضرت انجام میدهد. همین ظهور سفیانی، در دیگر روایات ما از نشانههای ظهور امام زمان علیه السلام شمرده شده است.
رجعت عدهای در زمان قیام حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف. شیخ طبرسی در تفسیر آیه شریف ) وَیوْمَ نَحْشُرُ مِن کُلِّ أُمَّهٍ فَوْجاً مِّمَّن یکَذِّبُ بِآیاتِنَا فَهُمْ یوزَعُونَ([۵۵] گوید: شیعیان قائل به رجعت، به این آیه شریف استدلال میکنند. شیخ در ادامه گوید:
و قدتظاهرت الاخبار عن ائمه الهدی من آل محمد صل الله علیه و آله و سلم فی ان الله تعالی سیعید عند قیام المهدی قوماً ممن تقدم موتهم من اولیائه و شیعته لیفوزوا بثواب نصرته و معونته و یبتهجوا بظهور دولته و یعید ایضا قوماً من اعدائه لینتقم منهم و ینالوا بعض ما یستحقونه من العذاب فی القتل علی ایدی شیعته و الذل و الخزی بمایشاهدون من علو کلمته ولایشک عاقل ان هذا مقدور لله تعالی غیر مستحیل فی نفسه و قد فعل الله ذلک فی الامم الخالیه و نطق القرآن بذلک فی عده مواضع مثل قصه عزیر و غیره.[۵۶]
بر اساس این روایات، دو گروه در زمان قیام حضرت، رجعت میکنند: عدهای از دوستداران و شیعیان آن حضرت، تا اینکه به ثواب کمک و یاری حضرت نایل شوند و از ظهور حضرت مسرور گردند و عدهای دیگر از دشمنان آن حضرت، تا از آنها انتقام گرفته شود و به مقداری از عذابهایی که در انتظارشان است، در همین دنیا برسند. و خواری و ذلت را با دیدن رفعت کلمه حق و شکوت دولت حق بچشند.
فراگیر شدن دین مبین اسلام. از ویژگیهای عصر ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، گسترش و فراگیر شدن دین مبین اسلام است که در قرآن بدان وعده داده شده است که:
)هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ([۵۷].
شیخ طبرسی در ذیل این آیه شریف، چنین گوید که:
قال ابوجعفر علیه السلام: «ان ذلک یکون عند خروج المهدی من آل محمد فلایبقی احداً الا أقر بمحمّدٍ و هو قول السدی».[۵۸]
حکومت مؤمنان و صالحان. از ویژگیهای بسیار مهم عصر ظهور، به حکومت رسیدن مؤمنان و صالحان است که از وعدههای الهی به مؤمنان است:
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یعْبُدُونَنِی لَا یشْرِکُونَ بیشَیئاً وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ.[۵۹]
شیخ طبرسی در تفسیر این آیه شریف، ابتدا به اختلاف موجود در تفسیر این آیه اشاره میکند و سپس میگوید: آنچه از اهل بیت عصمت و طهارت نقل شده، این است که این آیه، درباره مهدی آل محمد صل الله علیه و آله و سلم میباشد و در ادامه، حدیثی را از عیاشی از امام سجاد علیه السلام نقل میکند که:
علیبن الحسین علیه السلام[ قرأ آلایه و قال: «و هم والله شیعتنا اهل البیت یفعل الله ذلک بهم علی یدی رجل منا و هو مهدی هذه الامه و هو الذی قال رسول الله صل الله علیه و آله و سلم: لو لمیبق من الدنیا الایوم واحد لطولّ الله ذلک الیوم حتی یلی رجل من عترتی اسمه اسمی یملا الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلماً و جوراً.»[۶۰]
شیخ طبرسی آیه شریف )وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ([۶۱] را بر اساس روایات اهل بیت بر اصحاب امام زمان علیه السلام تطبیق میکند و روایتی که از پیامبر گرامی اسلام صل الله علیه و آله و سلم در سطور قبل ذکر شد را در تفسیر این آیه شریف نیز نقل میکند. [۶۲]
۶٫کتاب بعض مثالب النواصب فی نقض فضائح الروافض،
معروف به نقض، تالیف عبد الجلیل قزوینی رازی
کتاب نقض کتابی کلامی، رجالی، ادبی، تاریخی، جغرافیایی، ملل و نحلی است که در آن، اطلاعات ارزشمندی از شیعه و آثار و اندیشمندان و آرای کلامی شیعه وجود دارد که شاید نتوان آنها را در جایی دیگر سراغ گرفت.
چنانکه از نام کتاب پیدا است، مولف محترم، آنرا در جواب کتابی بنام بعض فضائح الروافض که در تشنیع شیعه نگاشته شده بود، به رشته تحریر در آورده است. نویسنده کتاب بعض فضائح الروافض شناخته شده نیست. در حقیقت، در زمان عبدالجلیل قزوینی نیز نام نویسنده آن مشخص نبوده است و آن بزرگوار به همین امر، در ابتدای کتاب اشاره میکند[۶۳].
از مباحثی که در این اثر نفیس بدان پرداخته شده است، مبحث مهدویت و مباحث پیرامونی آن میباشد. عبدالجلیل قزوینی، به شبهاتی که نویسنده بعض فضائح الروافض در این زمینه مطرح کرده است، پاسخ داده است.
مرحوم قزوینی در موردی به صراحت، خاتم اوصیاء و امام معصوم را امام زمان معرفی میکند[۶۴]. وی در جواب شبههای درباره ظهورحضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف چنین میگوید:
اما آنکه انکار کرده است بر خروج قائم، باید که تواریخ ببیند از اصحاب الحدیث که از امت محمد هر کس که نزول عیسی را مقر است، خروج مهدی را منکر نیست و آن جمهور اصحاب شافعی خلفاً عن سلف و شیعت هر دو مقرند و اصحاب بوحنیفه بهری هر دو را منکرند. [۶۵]
در جایی دیگر، صاحب بعض فضائح الروافض چنین گوید: «وهمچنین اندر این آیه که)وعدالله الذین امنوا منکم و عملوالصالحات لیستخلفنهم فی الارض ...( گفته است؛ بدین امامان شیعت را میخواهد که در آخرالزمان قائم بیاید و همه زمین او را مسلم شود».
عبدالجلیل در پاسخ گوید:
این یک حوالت واین یک تفسیر درست است و مذهب شیعه خلفاً عن سلف چنان است که در خلافت ائمه طاهرین است و در خروج مهدی است و در تفاسیر آوردهاند وبر آن معول کردهاند به دلیل و حجت. و مذهب این است که چون مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بیاید، دین همین باشد و شریعت و کتاب و تکلیف بدل نشود و او خلیفه باشداز قبل خدا و اقتدا کرده باشد به شریعت جدش مصطفی و تفسیر این آیت، چون به انصاف تامل کند از وجوه دلالت است بر خروج و برامامت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف.[۶۶]
در ادامه عبد الجلیل قزوینی شواهد و ادلهای اقامه میکند که دلالت دارند این آیه شریف، درباره حضرت حجت و زمان تحقق آن، در زمان آن حضرت است.
صاحب کتاب نقض درباره شبههای که در ارتباط با مسأله رجعت مطرح میشود، گوید:
ما بحمد الله انکار نمیکنیم که چون مهدی خروج کند و عیسی نزول کند، باری تعالی به دعای ایشان جماعتی را از هر امتی باز زنده کند؛ چنانکه بیان کرده است و گفته که «و یوم نحشر من کل امه فوجاً ممن یکذب بآیاتنا»[۶۷].
این حشر باشد که پیش از قیامت باشد که اجماع است امت که روز قیامت همه خلایق باز زنده کند باری تعالی چنانکه گفت: «یوم یبعثهم الله جمیعا»[۶۸] تا فرق از میان دو آیت ظاهر باشد و فایدت حاصل. و از مقدور باری تعالی بدیع داشتن احیای موتی، غایت ضلالت و جهالت باشد که به روزگار موسی و عیسی و عزیر و ابراهیم کرده است و قرآن به همه ناطق است؛ اگردر دولت فرزند و نایب مصطفی بکند، بدور نباشد، نه از مقدور قادر الذات نه از حرمت سید السادات.
و انکار این در مقدور خدای، انکار بعث و نشور قیامت باشد و خواجه را مبارک باد فلسفی. ورجعت در عهد ظهور مهدی علیه السلام مذهب شیعت امامیه است بیشبهت. [۶۹]
عالم بزرگوارشیعه، مرحوم عبدالجلیل قزوینی رازی، در مواردی مختلف به مباحث و موضوعات وشبهاتی که در مسأله مهدویت مطرح بوده پرداخته و به آنها پاسخ داده است؛ ولی ما به همین نمونه محدود اکتفا میکنیم و مشتاقان رابه مراجعه به خود کتاب توصیه میکنیم.
۷٫ رساله عجاله المعرفه فی اصول الدین
این اثر به یادگار مانده از عالم بزرگوار شیعه، شیخ ظهیرالدین راوندی است که در قرن ششم هجری میزیسته است[۷۰]. این رساله بسیار موجز و کمتر از بیست صفحه میباشد. مرحوم راوندی، در این رساله بسیار موجزش، نسبتاً مفصل به مسأله مهدویت پرداخته است.
وی در اثبات امامت آن حضرت، به قول و نص پیامبر و اجداد طاهرش علیهم السلام تمسک میکند و بر وجود حضرت دلیل عقلی ارائه میکند مبنی بر اینکه با وجود مکلف بودن انسانها جایز نیست زمانه از امام معصومی که عالمترین مردم به احکام شرعی است، خالی باشد[۷۱] .
وی سبب غیبت آن حضرت را همان دلیلی ( خوف) میداند که در غیبت انبیای الهی همچون موسی و یونس و ابراهیم وجود داشته و آنها را به غیبت وادار کرده است؛ همانطور که غیبت آن بزرگواران خللی در نبوت آنان وارد نمیکند، غیبت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز خللی درامامت آن بزرگوار وارد نمیکند[۷۲].
اما درباره طول عمر حضرت میگوید:
هیچ جای تعجبی در این زمینه وجود ندارد. کسیکه در طول عمر حضرت تعجب و انکار دارد، از دو حال خارج نیست: یا قدرت خداوند را قبول دارد یا آن را قبول ندارد.
اگر کسی قدرت خدا را قبول دارد؛ ولی شک دارد خداوند قادر به زنده نگه داشتن انسانی بدین صورت است ـ در حالیکه خداوند بر هر آنچه مقدور است قدرت داردـ شک این شخص، مثل شک کسی است که میداند خداوند، عالم به همه معلومات است؛ ولی با این حال، شک دارد که خداوند عالم به تمامی جزئیات هم است.
همانگونه که این شک، نامفهوم و بیمعنا است، شک در قدرت خداوند بر زنده نگه داشتن انسانی بدین صورت نیز بیمعنا است. امّا اگر کسی به قدرت برای خداوند قائل نباشد، در این صورت، سخن با او در بحث امامت و غیبت نباید مطرح شود؛ بلکه باید برای او اثبات کرد که خداوند قادر است. [۷۳]
۸٫ رساله الخلاصه فی علم الکلام
این اثر، یادگار عالم بزرگوار شیعه قطب الدین سبزواری است[۷۴]. مرحوم سبزواری درباره دلیل بر امامت حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف گوید:
چون ما در امام، عصمت را شرط میدانیم، و در زمانه ما کسی غیر از امام عصر علیه السلام دارای این شرط نمیباشد بنابراین امامت آن حضرت ثابت میگردد.
وی درباره سبب غیبت آن حضرت گوید: ۱٫ سبب غیبت حضرت، از جانب خداوند جل عزّه نمیتواند باشد؛ زیرا خداوند در امور واجب اخلال نمیکند؛ از این رو، غیبت امام زمان به او مستند نمیتواند باشد. ۲٫ غیبت آن حضرت، به خود آن حضرت نیز مستند نیست؛ زیرا او معصوم است و آنچه بر او واجب است را ترک نمیکند و در غیبت به سر نمیبرد.
در نتیجه بهدست میآید که دلیل غیبت حضرت، ترس از دشمن و نبود یاور و ناصر میباشد و هر وقتی دلیل اول از بین رفت یا اعوان وانصاری برای حضرت فراهم آمد، آن حضرت ظهور میکند و زمین را از قسط و عدل پر میکند.[۷۵]
با دقت در مواردی که ذکر شد، به خوبی میتوان دریافت که مسأله مهدویت در قرن پنجم و ششم و هفتم در جهان تشیع و حتی میتوان گفت در جهان اسلام به خوبی جایگاهش را پیدا کرد و ذهن فعال جهان اسلام و مسلمانان را به خود مشغول داشت. عدهای آن را پذیرفته وعدهای در صدد ردّ آن بودهاند که این امر از تعدد و نوع شبهاتی که در این زمینه مطرح میشد به خوبی هویدا است و این، نشان از تاریخ طولانی و قویم مسأله مهدویت دارد.
در پایان، دست تضرّع به محضر ربوبی بلند میکنیم و میگوییم: «اللهم انا نرغب الیک فی دوله کریمه تعزّ بها الاسلام و اهله و تذّل بها النفاق و اهله و تجعلنا فیها من الدعاه الی طاعتک و القاده الی سبیلک و ترزقنا بها کرامه الدنیا و الآخره».[۷۶]
پی نوشت ها:
[۲۴]. آل عمران (۳): ۵٫
[۲۵]. رازی، ابوالفتوح، روض الجنان وروح الجنان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص۱۷۲-۱۷۳٫
[۲۶]. بقره (۲): ۳٫
[۲۷]. روضالجنان و روحالجنان، ج ۱، ص ۱۰۴٫
[۲۸] نور (۲۴): ۵۰٫
[۲۹]. روضالجنان و روحالجنان، ج ۱۴، ص. ۱۷۰
[۳۰] بقره (۲): ۲۵۹٫
[۳۱]. روضالجنان و روحالجنان، ج۴، ص۲۳٫
[۳۲]. آلعمران (۳): ۷٫
[۳۳]. روضالجنان و روحالجنان، ج ۴، ص ۱۸۰٫
[۳۴]. انبیاء (۲۱): ۹۶٫
[۳۵]. روضالجنان و روحالجنان، ج، ۱۳، ص ۲۸۰٫
[۳۶]. سبأ (۳۴): ۵۱٫
[۳۷]. روضالجنان و روحالجنان، ج ۱۶، ص ۸۵٫
[۳۸]. قصص (۲۸): ۵٫
[۳۹]. روضالجنان و روحالجنان، ج ۱۵، ص ۹۴-۹۵٫
[۴۰]. همان، ج۱۴، ص ۱۷۰- ۱۶۹٫
[۴۱]. توبه (۹): ۳۳٫
[۴۲]. روضالجنان و روحالجنان، ج ۹، ص ۲۲۶٫
[۴۳] همان، ج ۶، ص ۳۸٫
[۴۴]. همان، ج ۱۲، ص ۱۶۴٫
[۴۵]. بقره (۲): ۲۴۳٫
[۴۶]. ابوالفتوح رازی، روضالجنان و روحالجنان، ج ۴، ص ۳۳۵٫
[۴۷]. زخرف (۴۳): ۶۱٫
[۴۸]. روضالجنان و روحالجنان، ج، ۱۷، ص، ۱۸۲٫
[۴۹]. سبحانی، جعفر، الشیخ الطبرسی امام المفسرین فی القرن السادس، ص ۸-۹٫
[۵۰]. انبیاء (۲۱): ۱۰۵٫
[۵۱]. طبرسی، ابو علی فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۷ ص ۶۶-۶۷٫
[۵۲]. همان، ج ۱ ص ۳۸٫
[۵۳]. سبأ (۳۴): ۵۱٫
[۵۴]. مجمعالبیان، ج ۸، ص ۳۹۷-۳۹۸٫
[۵۵]. نمل (۲۷): ۸۳٫
[۵۶]. مجمعالبیان، ج ۷، ص ۲۳۴-۲۳۵٫
[۵۷]. توبه (۹): ۳۳٫
[۵۸]. مجمعالبیان، ج ۵، ص ۲۵٫
[۵۹]. نور (۲۴): ۵۵٫
[۶۰]. مجمعالبیان، ج ۸، ص ۱۵۲٫
[۶۱]. انبیاء (۲۱): ۱۰۵٫
[۶۲] مجمعالبیان، ج ۷، ص ۶۷٫
[۶۳]. رازی، عبد الجلیل قزوینی، نقض، ص ۲٫
[۶۴]. همان، ص۲۹٫
[۶۵]. همان، ص ۲۶۷٫
[۶۶]. همان، ص۲۶۸٫
[۶۷]. نمل (۲۷): ۸۳٫
[۶۸]. مجادله (۵۸): ۶و۸ا.
[۶۹]. نقض، ص ۲۷۰-۲۷۱٫
[۷۰]. این رساله، توسط محقق بزرگوار، آقای سید محمد رضا حسینی جلالی تحقیق شده ودر مجله تراثنا، شماره ۲۹ چاپ شده است.
[۷۱]. الراوندی، محمد بن هبهالله الحسن، عجاله المعرفه فی اصول الدین، مجلهتراثنا، ش ۲۹، ۱۴۱۲ق، ص۲۳۳٫
[۷۲]. همان، ص ۲۳۳٫
[۷۳]. همان، ص ۲۳۴ – ۲۳۳٫
[۷۴]. این رساله، توسط محقق بزرگوار، آقای سید محمد رضا حسینی جلالی، تحقیق شده ودر مجله تراثنا، شماره ۳۴ چاپ شده است.
[۷۵]. سبزواری، قطب الدین، الخلاصه فی علم الکلام، مجله تراثنا، ش ۳۴، ص۲۰۱- ۲۰۲٫
[۷۶]. ر، ک : مفاتیح الجنان، دعای افتتاح.
منابع
۱٫ اشعری، سعد بنعبدالله، المقالات و الفرق، نشر عطائی، ۱۹۶۳م.
۲٫ ابن بابویه رازی، منتجب الدین ابو الحسن علی بن عبیدالله، الفهرست اسماء علماء الشیعه و مصنفیهم، تحقیق محدث ارموی، قم مکتبه المرعشی النجفی، ۱۳۶۶٫
۳٫ رازی، ابوالفتوح حسین بن محمد بن احمد الخزاعی النیشابوری، روض الجنان وروح الجنان فی تفسیر القرآن، تصحیح محمد جعفریاحقی و محمد مهدی ناصح، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۶۸ش.
۴٫ راوندی، محمد بن هبهالله الحسن، عجاله المعرفه فی اصول الدین، تحقیق سید محمد رضا حسینی جلالی، مجله تراثنا، ش ۲۹، ۱۴۱۲ق.
۵٫ سبزواری، قطب الدین، الخلاصه فی علم الکلام، تحقیق سید محمد رضا حسینی جلالی، مجله تراثنا، ش ۳۴، ۱۴۱۴ق.
۶٫ السذآبادی، عبیدالله بن عبدالله، المقنع فی الامامه، اول، قم، موسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۴ق.
۷٫ سبحانی، جعفر، الشیخ الطبرسی امام المفسرین فی القرن السادس، اول، قم، موسسه الامام الصادق، ۱۳۸۲ش.
۸٫ شیخ مفید، الارشاد فی معرفه حجج العباد، اول، الموتمر العالمی لالفیه الشیخ المفید، ۱۴۱۳ق.
۹ . قزوینی رازی، عبد الجلیل، نقض، تصحیح محدث ارموی، انتشارات انجمن ملی، ۱۳۵۸ش.
۱۰٫ حر عاملی، شیخ محمد بن حسن، امل الآمل، تحقیق سید احمد حسینی، بغداد، مکتبهالاندلس.
۱۱٫ قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان.
۱۲٫ حمصی رازی، سدیدالدین محمود، المنقذ من التقلید، اول، قم، موسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۴ق.
۱۲٫ طبرسی، ابو علی فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۹ق.
۱۴٫ طبرسی، ابو منصور احمد بن علی بن ابی طالب، الاحتجاج، ششم، قم، اسوه، ۱۴۲۵ق.
۱۵٫ نوبختی، حسنبنموسی، فرقالشیعه، مکتبه المرتضویه، ۱۳۵۵ق.
حجتالاسلام والمسلمین سید علی حسنی
ماهنامه انتظار موعود - شماره ۲۰
انتهای متن/
اخبارمرتبط :
بخش دوم و پایانی
۴٫ تفسیر روض الجنان و روح الجنان
این اثر، از تفاسیر معروف شیعه است که در قرن ششم هجری توسط مفسر بزرگ شیعی، شیخ ابوالفتوح رازی، حسین بن علی بن محمد بن احمد خزاعی نیشابوری به رشته تحریر درآمده است. از خصوصیات مهم این تفسیر، نگارش آن به زبان فارسی است. در این تفسیر، به طور گسترده به مسأله مهدویت اشاره شده است که به گوشههایی از آن، اشاره میکنیم:
شیخ ابوالفتوح در ذیل آیه شریف: ان الله لایخفی علیه شیء فیالارض و لا فیالسماء»[۲۴] به ضرورت وجود امام استدلال کرده و میگوید:
حق تعالی، از حکمت خود روا نداشت که هفت عضو تو را بیرئیس بگذارد؛ کی روا دارد که هفت اقلیم، بیامام رها کند؟ زمانه را امام باید و رعیت را راعی و گوسفند را شبان. و تو مکلف به آن که بشناسی که از اصول اسلامی است و از قواعد ایمان قاعده «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتهً جاهلیهً» چنین فرمود صلوات الله علیه که: «هر کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد مردن او، مردن جاهلیان باشد که نه در اسلام بودند».
در این خبر، دو دلیل است بر دو اصل از اصول ما: یکی آن که زمانه از امام خالی نباشد؛ برای آن که تا امام نباشد، شناختنش واجب نباشد و دیگر، دلیل است بر آن که معرفت امام، از اصول دین است که اگر نه چنین بودی، نگفتی علیه السلام که: «هر که نشناسد او را، مردن او، مردن کافران بود»[۲۵].
ابوالفتوح، یکی از موارد ایمان به غیب را ایمان به مهدی امت میداند. او در ذیل آیه شریف )و الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلاه و مما رزقناهم ینفقون([۲۶]میگوید:
در تفسیر اهل بیت علیهم السلام میآید که: مراد به غیب، مهدی امت است که غایب است از دیدار خلقان و موعود است در اخبار و قرآن. . . امّا اخبار بسیار؛ منها قوله علیه السلام: لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطوّل الله ذلک الیوم حتی یخرج رجل من اهل بیتی یواطئ اسمه اسمی و کنیته کنیتی یملأ الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت جوراً و ظلماً… این خبر در کتب مؤالف و مخالف، به اسانید درست نوشته است.[۲۷]
صاحب تفسیر روض الجنان، امام زمان را وعده الهی به مؤمنان میداند و در تفسیر آیه شریف )وعدالله الذین امنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنّهم فی الأرض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکننّ لهم دینهم الذی ارتضی لهم([۲۸] میگوید:
در تفسیر اهل بیت آمده که مراد به این خلیفه، صاحبالزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است که رسول صل الله علیه و آله و سلم خبر داد به خروج او در آخر الزمان و او را مهدی خواند و امت بر خروج او اجماع کردند.[۲۹]
شیخ ابوالفتوح رازی به شبهاتی که درباره طول عمر شریف امام زمان علیه السلام مطرح است، در ذیل آیه )فانظر الی طعامک و شرابک لم یتسنّه([۳۰] چنین پاسخ میدهد:
خدای تعالی، در نگاهداشت طعام و شرابی سریعالتغیر به حسب اجرای عادت برای حکمت و مصلحتی خرق عادت کرد وآن طعام و شراب از تغییر نگاه داشت، نشاید که شخصی را که صلاح جهانی به او منوط است، سالی چند به خلاف عادت عمر ابنای وقت او بدارد که پیر نشود و بیقوت نگردد.
دگر به قول آنان که گفتند از قتاده و ضحاک و ربیع و ابن زید که خر زنده بود ایشان روایت میکنند، و تو روا میداری که خری در بیابانی بر بالین مرده صدسال زنده بماندبسته که آب نخورده و گیاه و علف نخورد این را منکرنهای؛ اگر خدا گوید: خدای تعالی شخصی را در جهان زنده میدارد که طعام و شراب خورد و بیاید و بشود آنست منکر آیه و منکر شوی آن را این به صحت در مقدور و حکمت، نزدیکتر از آن است؛ لولا العناد.»[۳۱]
صاحب روضالجنان در باب ظهور حضرت علم به زمان ظهور امام زمان را ویژه خداوند متعال میداند که کسی از آن با خبر نیست و در تفسیر آیه شریفه ) وَمَا یعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا ([۳۲] میگوید:
آنگه تفسیر متشابه بر علم ساعت و فنای دنیا و خروج دجال وخروج یأجوج و مأجوج است و خروج مهدی و علم روح و علوم غیب داند، گفتند، این چیزها آن است که کس نداند، مگر خدای.[۳۳]
وی همچنین نشانههایی از ظهور حضرت بر اساس آیات ارائه میدهد؛ برای مثال در تفسیر آیه شریف )حَتَّی إِذَا فُتِحَتْ یأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُم مِّن کُلِّ حَدَبٍ ینسِلُونَ ([۳۴]گوید:
حذیفه بن الیمان گفت که رسول صل الله علیه و آله و سلم گفت: «اول آیتی و علامتی از علامت آخرالزمان، خروج دجال بود، آنگه خروجدابه الارض. آنگه خروج یاجوج و مأجوج، آنگه عیسی علیه السلام از آسمان فرود آید و این عند خروج مهدی باشد.[۳۵]
او موارد دیگری از نشانههای ظهور را در ذیل آیه شریف )وَلَوْ تَرَی إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّکَانٍ قَرِیبٍ ([۳۶] بیان میکند:
در اخبار ما آمد که از علامت خروج مهدی خسفی باشد به مشرق و یکی به مغرب و یکی به بیداء و از علامت خروج اوسفیانی است که در این خبر و این رایت هدی که گفت از کوفه بهدر آید جز رایت مهدی نباشد علی ما جاءفی الاخبار. [۳۷]
مرحوم ابوالفتوح رازی، در موارد مختلفی، به ویژگیهای جهان در عصر ظهور پرداخته است که بعضی از آنها را بیان میکنیم:
۴-۱٫ تشکیل حکومت جهانی مستضعفان
در ذیل آیه شریف )وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ([۳۸] میگوید:
اصحاب ما روایت کردند که آیت در شأن مهدی آمد علیه السلام که خدای او را و اصحاب او را از پس آن که ضعیف و مستضعف بوده باشند، منت نهد بر ایشان (و مراد به زمین، جمله دنیاست) و ایشان را امام کند در زمین و ایشان را وارث کند.[۳۹]
به همین مطلب در تفسیر آیه پنجاه و پنجم سوره نور نیز تأکید میورزد و بر آن، استدلال اقامه میکند.[۴۰]
۴-۲٫ عصر غلبه اسلام
در تفسیر آیه شریف )هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ ([۴۱] میگوید:
اما معنی آیت مفسران در او خلاف کردند؛ عبدالله عباس گفت «ها» راجع است به رسول علیه السلام . . . دیگر مفسران گفتند «ها» راجع است به دین حق؛ ابوهریره و ضحاک گفتند: معنی آن است که تا دین حق را اظهار کند بر همه دینها و این عند نزول عیسی باشد از آسمان و سدی گفت:
عند خروج مهدی باشد علیه السلام که همه دینها یکی شود و هیچ کس نماند که در اسلام إما به طوع و إما به کره ]= از روی میل یا به اجبار[ یا گردن نهد ]و یا[ جزیت دهد و این دو روایت، متقارب است، برای آنکه نزول عیسی ازآسمان با خروج مهدی به یک جا باشد؛ چنانکه در اخبار مخالف و مؤالف آمده است و این قول روایت کرده است از باقر و صادق و جمله اهل البیت علیهم السلام. [۴۲]
در تفسیر آیه هشتاد و چهارم سوره مبارک نساء بر همین مطلب تأکید میکند و میگوید:
آیت، عام است، جز آن اعجاز این وعد هنوز نیست، آنگاه باشد که صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بیرون آید و عیسی علیه السلام از آسمان فرود آید و خلاف برخیزد و دین، یکی شود و کفر، مقموع و مقهور گردد و دین خدای تعالی، بر همه دینها ظاهر شود؛ چنانکه گفت: «لیظهره علی الدین کلّه». یملأ الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً.[۴۳]
۴-۳٫ برگرداندن حُلّی (زیورآلات) بیتالمقدس
در تفسیر آیات چهارم تا هشتم سوره اسراء میفرماید:
آنگاه که رسول صل الله علیه و آله و سلم گفت که: مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در روزگار خود، حلی بیتالمقدس باز جای فرماید، بردن در هزار و هفتصد کشتی و خدای تعالی خلق اولین و آخرین در بیتالمقدس جمع کند.[۴۴]
۴-۴٫ رجعت
شیخ ابوالفتوح در ذیل آیه شریف )أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ خَرَجُواْ مِن دِیارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْیاهُمْ إِنَّ اللّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَلَـکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یشْکُرُونَ([۴۵] میفرماید:
و این آیت، دلیل صحت رجعت میکند و قطع شغب و تعجب و استبعادی که نمایند و استبعاد این، شک در قدرت خدا میباشد ـجل جلالهـ . در این چه تعجب باشد که خدای تعالی در آخر زمان به معجز صاحب معجز، گروهی ر ا زنده کند؛ چنانکه گفت: )و یوم نحشرهم جمیعاً(.
و صادق علیه السلام را پرسیدند که خدای به رجعت، که را زنده کند؟ گفت: «دو گروه را: من محض الایمان محضاً او محض الکفر محضاً؛ آن کسی که مؤمن خالص باشد یا کافر خالص». مؤمن برای آن تا انتقام کشد از آنان که او را طعنه زده باشند و کافر برای آن تا ببیند به عیان، آنچه منکر بود آن را.[۴۶]
۴-۵٫ نزول حضرت عیسی علیه السلام در آخر زمان
در تفسیرکریمه ) وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِّلسَّاعَهِ فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا وَاتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ ([۴۷]مینویسد:
در خبر است که عیسی به زمین بیت المقدس فرود آید به کوهی از کوهها که آن را افیق گویند. دو جامه مصری پوشیده و موی سر او پنداری روغن از او میچکد و حربهای به دست دارد که به آن، دجال را بکشد . امام بیت المقدس در نماز دیگرباشد، چون او را بیند از محراب باز پس آید و او را اشارت کند که پیش رو به امامت نماز.
اودست امام گیرد و پیش برد و گوید: تو اولی تری که نایب محمدی. او نماز کند و عیسی در پس او نماز کند؛ آنگه بیاید و کلیسها بیران کند و صلیبها بشکند و خوکان را بکشد و ترسایان را بکشد، الا آنکه به او ایمان دارد.[۴۸]
۵٫ تفسیر مجمع البیان
تألیف شیخ بزرگوار امین الاسلام، ابوعلی فضل بن حسن بن فضل طبرسی. وی از بزرگان مذهب امامیه در قرن ششم هجری است . این تفسیر شریف از جمله کتابهای ماندگار در طول زمان است؛ تفسیری که مقبول عامه و خاصه میباشد. بزرگان هر دو طایفه شیعه و اهل سنت به عظمت و مکانت آن اذعان و از شیخ طبرسی به بزرگی یاد میکنند.
گویند شیخ طبرسی در تاریخ ۴۶۷ق چشم به جهان گشوده و در تاریخ ۵۴۸ق به دیار باقی شتافت.[۴۹] از این مرد بزرگ، کتابهای متعددی به یادگار مانده است؛ از جمله دو تفسیر دیگر به نامهای جوامع الجامع و الکاف الشاف است.
این عالم بزرگوار نیز در تفسیر ارزشمند مجمع البیان در موارد متعددی به مسأله مهدویت پرداخته است که تعدادی از آنها را از نظر میگذرانیم:
امام زمان از اهل بیت رسول عظیم الشأن اسلام است. صاحب تفسیر مجمع البیانضمن تطبیق بندگان صالح در آیه شریف )وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ([۵۰] بر اصحاب مهدی علیه السلام، گوید:
یدل علی ذلک ما رواه الخاص و العام عن النبی صل الله علیه و آله و سلم انه قال: «لولمیبق من الدنیا الا یوم واحد لطوّل الله ذلک الیوم حتی یبعث رجلاًً صالحاً من اهل بیتی یملاء الارض عدلاً و قسطاً کما قد ملئت ظلماً و جوراً.
این حدیث شریف، به روشنی دلالت میکند که مهدی امت از اهل بیت پیامبر گرامی اسلام صل الله علیه و آله و سلم میباشد.
در ادامه، مرحوم طبرسی روایت دیگری نقل میکند که مراد از اهل بیت را مشخص میکند و جای شک و تردیدی در این زمینه باقی نمیگذارد. او از ام المومنین امسلمه روایت میکند:
سمعت رسول الله صل الله علیه و آله و سلم یقول: «المهدی من عترتی من ولد فاطمه علیها السلام».
مرحوم طبرسی با ذکر این حدیث شریف از پیامبر گرامی اسلام، مهر بطلانی بر یاوهگویان شیطانصفتی میزند که ادعای مهدی امت و موعود آخر الزمان دارند.[۵۱]
ایمان به غیب. وی از موارد ایمان به «غیب» که در قرآن، از ویژگیهای اهل تقوا ذکر شده است را غیبت امام زمان و زمان خروج آن حضرت میداند. [۵۲]
ظهور سفیانی قبل از ظهور حضرت صاحبالامر عجل الله تعالی فرجه الشریف. شیخ طبرسی در ذیل آیه شریف ) وَلَوْ تَرَی إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّکَانٍ قَرِیبٍ([۵۳]. در تفسیر «اخذو من مکان قریب»، روایتی از علی بن الحسین و حسن بن الحسن بن علی علیه السلام نقل میکند که:
یقولان هو جیش البیداء و یؤخذون من تحت اقدامهم.
از ام سلمه نیز روایتی نقل میکند که تأیید همین معنا میباشد. در ادامه روایتی را از حدیفه بن یمان درباره ظهور سفیانی نقل میکند:
ان النبی صل الله علیه و آله و سلم ذکر فتنه تکون بین اهل المشرق و المغرب قال فبیناهم کذلک یخرج علیهم السفیانی من الوادی الیابس فی فور ذلک حتی ینزل دمشق فیبعث جیشین، جیشاً الی المشرق و آخر الی المدینه حتی ینزلوا بارض بابل من المدینه الملعونه یعنی بغداد فیقتلون اکثر من ثلاثه آلاف و یفضحون اکثر من مائه امراه و یقتلون بها ثلاثمائه کبش من بنی العباس ثم ینحدرون الی الکوفه فیخربون ما حولها ثم یخرجون متوجهین الی الشام فیخرج رایه هدی من الکوفه فیلحق ذلک الجیش فیقتلونهم لا یفلت منهم مخبر و یستقذون ما فی ایدیهم من السبی و الغنائم و یحل الجیش الثانی بالمدینه فینتهبونها ثلاثه ایام بلیالیها ثم یخرجون متوجهین الی مکه حتی اذا کانوا بالبیداء بعث الله جبرائیل فیقول یا جبرائیل اذهب فابدهم فیضربها برجله ضربه یخسف الله بهم عندها و لا یفلت منهم الا رجلان من جهنیه فلذلک جاء القول «و عند جهینه الخبر الیقین» فذلک قوله: «و لوتری اذ فزعوا الی آخره». اورده الثعلبی فی تفسیره و روی اصحابنا فی احادیث المهدی عن عبدالله علیه السلام و ابی جعفر علیه السلام مثله. [۵۴]
در این حدیث شریف، به ظلم و ستمهایی اشاره شده است که سفیانی قبل از ظهور حضرت انجام میدهد. همین ظهور سفیانی، در دیگر روایات ما از نشانههای ظهور امام زمان علیه السلام شمرده شده است.
رجعت عدهای در زمان قیام حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف. شیخ طبرسی در تفسیر آیه شریف ) وَیوْمَ نَحْشُرُ مِن کُلِّ أُمَّهٍ فَوْجاً مِّمَّن یکَذِّبُ بِآیاتِنَا فَهُمْ یوزَعُونَ([۵۵] گوید: شیعیان قائل به رجعت، به این آیه شریف استدلال میکنند. شیخ در ادامه گوید:
و قدتظاهرت الاخبار عن ائمه الهدی من آل محمد صل الله علیه و آله و سلم فی ان الله تعالی سیعید عند قیام المهدی قوماً ممن تقدم موتهم من اولیائه و شیعته لیفوزوا بثواب نصرته و معونته و یبتهجوا بظهور دولته و یعید ایضا قوماً من اعدائه لینتقم منهم و ینالوا بعض ما یستحقونه من العذاب فی القتل علی ایدی شیعته و الذل و الخزی بمایشاهدون من علو کلمته ولایشک عاقل ان هذا مقدور لله تعالی غیر مستحیل فی نفسه و قد فعل الله ذلک فی الامم الخالیه و نطق القرآن بذلک فی عده مواضع مثل قصه عزیر و غیره.[۵۶]
بر اساس این روایات، دو گروه در زمان قیام حضرت، رجعت میکنند: عدهای از دوستداران و شیعیان آن حضرت، تا اینکه به ثواب کمک و یاری حضرت نایل شوند و از ظهور حضرت مسرور گردند و عدهای دیگر از دشمنان آن حضرت، تا از آنها انتقام گرفته شود و به مقداری از عذابهایی که در انتظارشان است، در همین دنیا برسند. و خواری و ذلت را با دیدن رفعت کلمه حق و شکوت دولت حق بچشند.
فراگیر شدن دین مبین اسلام. از ویژگیهای عصر ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، گسترش و فراگیر شدن دین مبین اسلام است که در قرآن بدان وعده داده شده است که:
)هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ([۵۷].
شیخ طبرسی در ذیل این آیه شریف، چنین گوید که:
قال ابوجعفر علیه السلام: «ان ذلک یکون عند خروج المهدی من آل محمد فلایبقی احداً الا أقر بمحمّدٍ و هو قول السدی».[۵۸]
حکومت مؤمنان و صالحان. از ویژگیهای بسیار مهم عصر ظهور، به حکومت رسیدن مؤمنان و صالحان است که از وعدههای الهی به مؤمنان است:
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یعْبُدُونَنِی لَا یشْرِکُونَ بیشَیئاً وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ.[۵۹]
شیخ طبرسی در تفسیر این آیه شریف، ابتدا به اختلاف موجود در تفسیر این آیه اشاره میکند و سپس میگوید: آنچه از اهل بیت عصمت و طهارت نقل شده، این است که این آیه، درباره مهدی آل محمد صل الله علیه و آله و سلم میباشد و در ادامه، حدیثی را از عیاشی از امام سجاد علیه السلام نقل میکند که:
علیبن الحسین علیه السلام[ قرأ آلایه و قال: «و هم والله شیعتنا اهل البیت یفعل الله ذلک بهم علی یدی رجل منا و هو مهدی هذه الامه و هو الذی قال رسول الله صل الله علیه و آله و سلم: لو لمیبق من الدنیا الایوم واحد لطولّ الله ذلک الیوم حتی یلی رجل من عترتی اسمه اسمی یملا الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلماً و جوراً.»[۶۰]
شیخ طبرسی آیه شریف )وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ([۶۱] را بر اساس روایات اهل بیت بر اصحاب امام زمان علیه السلام تطبیق میکند و روایتی که از پیامبر گرامی اسلام صل الله علیه و آله و سلم در سطور قبل ذکر شد را در تفسیر این آیه شریف نیز نقل میکند. [۶۲]
۶٫کتاب بعض مثالب النواصب فی نقض فضائح الروافض،
معروف به نقض، تالیف عبد الجلیل قزوینی رازی
کتاب نقض کتابی کلامی، رجالی، ادبی، تاریخی، جغرافیایی، ملل و نحلی است که در آن، اطلاعات ارزشمندی از شیعه و آثار و اندیشمندان و آرای کلامی شیعه وجود دارد که شاید نتوان آنها را در جایی دیگر سراغ گرفت.
چنانکه از نام کتاب پیدا است، مولف محترم، آنرا در جواب کتابی بنام بعض فضائح الروافض که در تشنیع شیعه نگاشته شده بود، به رشته تحریر در آورده است. نویسنده کتاب بعض فضائح الروافض شناخته شده نیست. در حقیقت، در زمان عبدالجلیل قزوینی نیز نام نویسنده آن مشخص نبوده است و آن بزرگوار به همین امر، در ابتدای کتاب اشاره میکند[۶۳].
از مباحثی که در این اثر نفیس بدان پرداخته شده است، مبحث مهدویت و مباحث پیرامونی آن میباشد. عبدالجلیل قزوینی، به شبهاتی که نویسنده بعض فضائح الروافض در این زمینه مطرح کرده است، پاسخ داده است.
مرحوم قزوینی در موردی به صراحت، خاتم اوصیاء و امام معصوم را امام زمان معرفی میکند[۶۴]. وی در جواب شبههای درباره ظهورحضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف چنین میگوید:
اما آنکه انکار کرده است بر خروج قائم، باید که تواریخ ببیند از اصحاب الحدیث که از امت محمد هر کس که نزول عیسی را مقر است، خروج مهدی را منکر نیست و آن جمهور اصحاب شافعی خلفاً عن سلف و شیعت هر دو مقرند و اصحاب بوحنیفه بهری هر دو را منکرند. [۶۵]
در جایی دیگر، صاحب بعض فضائح الروافض چنین گوید: «وهمچنین اندر این آیه که)وعدالله الذین امنوا منکم و عملوالصالحات لیستخلفنهم فی الارض ...( گفته است؛ بدین امامان شیعت را میخواهد که در آخرالزمان قائم بیاید و همه زمین او را مسلم شود».
عبدالجلیل در پاسخ گوید:
این یک حوالت واین یک تفسیر درست است و مذهب شیعه خلفاً عن سلف چنان است که در خلافت ائمه طاهرین است و در خروج مهدی است و در تفاسیر آوردهاند وبر آن معول کردهاند به دلیل و حجت. و مذهب این است که چون مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بیاید، دین همین باشد و شریعت و کتاب و تکلیف بدل نشود و او خلیفه باشداز قبل خدا و اقتدا کرده باشد به شریعت جدش مصطفی و تفسیر این آیت، چون به انصاف تامل کند از وجوه دلالت است بر خروج و برامامت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف.[۶۶]
در ادامه عبد الجلیل قزوینی شواهد و ادلهای اقامه میکند که دلالت دارند این آیه شریف، درباره حضرت حجت و زمان تحقق آن، در زمان آن حضرت است.
صاحب کتاب نقض درباره شبههای که در ارتباط با مسأله رجعت مطرح میشود، گوید:
ما بحمد الله انکار نمیکنیم که چون مهدی خروج کند و عیسی نزول کند، باری تعالی به دعای ایشان جماعتی را از هر امتی باز زنده کند؛ چنانکه بیان کرده است و گفته که «و یوم نحشر من کل امه فوجاً ممن یکذب بآیاتنا»[۶۷].
این حشر باشد که پیش از قیامت باشد که اجماع است امت که روز قیامت همه خلایق باز زنده کند باری تعالی چنانکه گفت: «یوم یبعثهم الله جمیعا»[۶۸] تا فرق از میان دو آیت ظاهر باشد و فایدت حاصل. و از مقدور باری تعالی بدیع داشتن احیای موتی، غایت ضلالت و جهالت باشد که به روزگار موسی و عیسی و عزیر و ابراهیم کرده است و قرآن به همه ناطق است؛ اگردر دولت فرزند و نایب مصطفی بکند، بدور نباشد، نه از مقدور قادر الذات نه از حرمت سید السادات.
و انکار این در مقدور خدای، انکار بعث و نشور قیامت باشد و خواجه را مبارک باد فلسفی. ورجعت در عهد ظهور مهدی علیه السلام مذهب شیعت امامیه است بیشبهت. [۶۹]
عالم بزرگوارشیعه، مرحوم عبدالجلیل قزوینی رازی، در مواردی مختلف به مباحث و موضوعات وشبهاتی که در مسأله مهدویت مطرح بوده پرداخته و به آنها پاسخ داده است؛ ولی ما به همین نمونه محدود اکتفا میکنیم و مشتاقان رابه مراجعه به خود کتاب توصیه میکنیم.
۷٫ رساله عجاله المعرفه فی اصول الدین
این اثر به یادگار مانده از عالم بزرگوار شیعه، شیخ ظهیرالدین راوندی است که در قرن ششم هجری میزیسته است[۷۰]. این رساله بسیار موجز و کمتر از بیست صفحه میباشد. مرحوم راوندی، در این رساله بسیار موجزش، نسبتاً مفصل به مسأله مهدویت پرداخته است.
وی در اثبات امامت آن حضرت، به قول و نص پیامبر و اجداد طاهرش علیهم السلام تمسک میکند و بر وجود حضرت دلیل عقلی ارائه میکند مبنی بر اینکه با وجود مکلف بودن انسانها جایز نیست زمانه از امام معصومی که عالمترین مردم به احکام شرعی است، خالی باشد[۷۱] .
وی سبب غیبت آن حضرت را همان دلیلی ( خوف) میداند که در غیبت انبیای الهی همچون موسی و یونس و ابراهیم وجود داشته و آنها را به غیبت وادار کرده است؛ همانطور که غیبت آن بزرگواران خللی در نبوت آنان وارد نمیکند، غیبت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز خللی درامامت آن بزرگوار وارد نمیکند[۷۲].
اما درباره طول عمر حضرت میگوید:
هیچ جای تعجبی در این زمینه وجود ندارد. کسیکه در طول عمر حضرت تعجب و انکار دارد، از دو حال خارج نیست: یا قدرت خداوند را قبول دارد یا آن را قبول ندارد.
اگر کسی قدرت خدا را قبول دارد؛ ولی شک دارد خداوند قادر به زنده نگه داشتن انسانی بدین صورت است ـ در حالیکه خداوند بر هر آنچه مقدور است قدرت داردـ شک این شخص، مثل شک کسی است که میداند خداوند، عالم به همه معلومات است؛ ولی با این حال، شک دارد که خداوند عالم به تمامی جزئیات هم است.
همانگونه که این شک، نامفهوم و بیمعنا است، شک در قدرت خداوند بر زنده نگه داشتن انسانی بدین صورت نیز بیمعنا است. امّا اگر کسی به قدرت برای خداوند قائل نباشد، در این صورت، سخن با او در بحث امامت و غیبت نباید مطرح شود؛ بلکه باید برای او اثبات کرد که خداوند قادر است. [۷۳]
۸٫ رساله الخلاصه فی علم الکلام
این اثر، یادگار عالم بزرگوار شیعه قطب الدین سبزواری است[۷۴]. مرحوم سبزواری درباره دلیل بر امامت حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف گوید:
چون ما در امام، عصمت را شرط میدانیم، و در زمانه ما کسی غیر از امام عصر علیه السلام دارای این شرط نمیباشد بنابراین امامت آن حضرت ثابت میگردد.
وی درباره سبب غیبت آن حضرت گوید: ۱٫ سبب غیبت حضرت، از جانب خداوند جل عزّه نمیتواند باشد؛ زیرا خداوند در امور واجب اخلال نمیکند؛ از این رو، غیبت امام زمان به او مستند نمیتواند باشد. ۲٫ غیبت آن حضرت، به خود آن حضرت نیز مستند نیست؛ زیرا او معصوم است و آنچه بر او واجب است را ترک نمیکند و در غیبت به سر نمیبرد.
در نتیجه بهدست میآید که دلیل غیبت حضرت، ترس از دشمن و نبود یاور و ناصر میباشد و هر وقتی دلیل اول از بین رفت یا اعوان وانصاری برای حضرت فراهم آمد، آن حضرت ظهور میکند و زمین را از قسط و عدل پر میکند.[۷۵]
با دقت در مواردی که ذکر شد، به خوبی میتوان دریافت که مسأله مهدویت در قرن پنجم و ششم و هفتم در جهان تشیع و حتی میتوان گفت در جهان اسلام به خوبی جایگاهش را پیدا کرد و ذهن فعال جهان اسلام و مسلمانان را به خود مشغول داشت. عدهای آن را پذیرفته وعدهای در صدد ردّ آن بودهاند که این امر از تعدد و نوع شبهاتی که در این زمینه مطرح میشد به خوبی هویدا است و این، نشان از تاریخ طولانی و قویم مسأله مهدویت دارد.
در پایان، دست تضرّع به محضر ربوبی بلند میکنیم و میگوییم: «اللهم انا نرغب الیک فی دوله کریمه تعزّ بها الاسلام و اهله و تذّل بها النفاق و اهله و تجعلنا فیها من الدعاه الی طاعتک و القاده الی سبیلک و ترزقنا بها کرامه الدنیا و الآخره».[۷۶]
پی نوشت ها:
[۲۴]. آل عمران (۳): ۵٫
[۲۵]. رازی، ابوالفتوح، روض الجنان وروح الجنان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص۱۷۲-۱۷۳٫
[۲۶]. بقره (۲): ۳٫
[۲۷]. روضالجنان و روحالجنان، ج ۱، ص ۱۰۴٫
[۲۸] نور (۲۴): ۵۰٫
[۲۹]. روضالجنان و روحالجنان، ج ۱۴، ص. ۱۷۰
[۳۰] بقره (۲): ۲۵۹٫
[۳۱]. روضالجنان و روحالجنان، ج۴، ص۲۳٫
[۳۲]. آلعمران (۳): ۷٫
[۳۳]. روضالجنان و روحالجنان، ج ۴، ص ۱۸۰٫
[۳۴]. انبیاء (۲۱): ۹۶٫
[۳۵]. روضالجنان و روحالجنان، ج، ۱۳، ص ۲۸۰٫
[۳۶]. سبأ (۳۴): ۵۱٫
[۳۷]. روضالجنان و روحالجنان، ج ۱۶، ص ۸۵٫
[۳۸]. قصص (۲۸): ۵٫
[۳۹]. روضالجنان و روحالجنان، ج ۱۵، ص ۹۴-۹۵٫
[۴۰]. همان، ج۱۴، ص ۱۷۰- ۱۶۹٫
[۴۱]. توبه (۹): ۳۳٫
[۴۲]. روضالجنان و روحالجنان، ج ۹، ص ۲۲۶٫
[۴۳] همان، ج ۶، ص ۳۸٫
[۴۴]. همان، ج ۱۲، ص ۱۶۴٫
[۴۵]. بقره (۲): ۲۴۳٫
[۴۶]. ابوالفتوح رازی، روضالجنان و روحالجنان، ج ۴، ص ۳۳۵٫
[۴۷]. زخرف (۴۳): ۶۱٫
[۴۸]. روضالجنان و روحالجنان، ج، ۱۷، ص، ۱۸۲٫
[۴۹]. سبحانی، جعفر، الشیخ الطبرسی امام المفسرین فی القرن السادس، ص ۸-۹٫
[۵۰]. انبیاء (۲۱): ۱۰۵٫
[۵۱]. طبرسی، ابو علی فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۷ ص ۶۶-۶۷٫
[۵۲]. همان، ج ۱ ص ۳۸٫
[۵۳]. سبأ (۳۴): ۵۱٫
[۵۴]. مجمعالبیان، ج ۸، ص ۳۹۷-۳۹۸٫
[۵۵]. نمل (۲۷): ۸۳٫
[۵۶]. مجمعالبیان، ج ۷، ص ۲۳۴-۲۳۵٫
[۵۷]. توبه (۹): ۳۳٫
[۵۸]. مجمعالبیان، ج ۵، ص ۲۵٫
[۵۹]. نور (۲۴): ۵۵٫
[۶۰]. مجمعالبیان، ج ۸، ص ۱۵۲٫
[۶۱]. انبیاء (۲۱): ۱۰۵٫
[۶۲] مجمعالبیان، ج ۷، ص ۶۷٫
[۶۳]. رازی، عبد الجلیل قزوینی، نقض، ص ۲٫
[۶۴]. همان، ص۲۹٫
[۶۵]. همان، ص ۲۶۷٫
[۶۶]. همان، ص۲۶۸٫
[۶۷]. نمل (۲۷): ۸۳٫
[۶۸]. مجادله (۵۸): ۶و۸ا.
[۶۹]. نقض، ص ۲۷۰-۲۷۱٫
[۷۰]. این رساله، توسط محقق بزرگوار، آقای سید محمد رضا حسینی جلالی تحقیق شده ودر مجله تراثنا، شماره ۲۹ چاپ شده است.
[۷۱]. الراوندی، محمد بن هبهالله الحسن، عجاله المعرفه فی اصول الدین، مجلهتراثنا، ش ۲۹، ۱۴۱۲ق، ص۲۳۳٫
[۷۲]. همان، ص ۲۳۳٫
[۷۳]. همان، ص ۲۳۴ – ۲۳۳٫
[۷۴]. این رساله، توسط محقق بزرگوار، آقای سید محمد رضا حسینی جلالی، تحقیق شده ودر مجله تراثنا، شماره ۳۴ چاپ شده است.
[۷۵]. سبزواری، قطب الدین، الخلاصه فی علم الکلام، مجله تراثنا، ش ۳۴، ص۲۰۱- ۲۰۲٫
[۷۶]. ر، ک : مفاتیح الجنان، دعای افتتاح.
منابع
۱٫ اشعری، سعد بنعبدالله، المقالات و الفرق، نشر عطائی، ۱۹۶۳م.
۲٫ ابن بابویه رازی، منتجب الدین ابو الحسن علی بن عبیدالله، الفهرست اسماء علماء الشیعه و مصنفیهم، تحقیق محدث ارموی، قم مکتبه المرعشی النجفی، ۱۳۶۶٫
۳٫ رازی، ابوالفتوح حسین بن محمد بن احمد الخزاعی النیشابوری، روض الجنان وروح الجنان فی تفسیر القرآن، تصحیح محمد جعفریاحقی و محمد مهدی ناصح، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۶۸ش.
۴٫ راوندی، محمد بن هبهالله الحسن، عجاله المعرفه فی اصول الدین، تحقیق سید محمد رضا حسینی جلالی، مجله تراثنا، ش ۲۹، ۱۴۱۲ق.
۵٫ سبزواری، قطب الدین، الخلاصه فی علم الکلام، تحقیق سید محمد رضا حسینی جلالی، مجله تراثنا، ش ۳۴، ۱۴۱۴ق.
۶٫ السذآبادی، عبیدالله بن عبدالله، المقنع فی الامامه، اول، قم، موسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۴ق.
۷٫ سبحانی، جعفر، الشیخ الطبرسی امام المفسرین فی القرن السادس، اول، قم، موسسه الامام الصادق، ۱۳۸۲ش.
۸٫ شیخ مفید، الارشاد فی معرفه حجج العباد، اول، الموتمر العالمی لالفیه الشیخ المفید، ۱۴۱۳ق.
۹ . قزوینی رازی، عبد الجلیل، نقض، تصحیح محدث ارموی، انتشارات انجمن ملی، ۱۳۵۸ش.
۱۰٫ حر عاملی، شیخ محمد بن حسن، امل الآمل، تحقیق سید احمد حسینی، بغداد، مکتبهالاندلس.
۱۱٫ قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان.
۱۲٫ حمصی رازی، سدیدالدین محمود، المنقذ من التقلید، اول، قم، موسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۴ق.
۱۲٫ طبرسی، ابو علی فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۹ق.
۱۴٫ طبرسی، ابو منصور احمد بن علی بن ابی طالب، الاحتجاج، ششم، قم، اسوه، ۱۴۲۵ق.
۱۵٫ نوبختی، حسنبنموسی، فرقالشیعه، مکتبه المرتضویه، ۱۳۵۵ق.
حجتالاسلام والمسلمین سید علی حسنی
ماهنامه انتظار موعود - شماره ۲۰
انتهای متن/
اخبارمرتبط :