0%
پنجشنبه ، ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

پرتال تخصصی تبیان مهدویت

تبیان مهدویت ، بزرگترین پایگاه اینترنتی مهدویت

ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) از ديدگاه جامعه اسلامى

ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) از ديدگاه جامعه اسلامى
بر پژوهشگران، صاحب نظران وارباب دانش پوشيده نيست كه مسأله مهدويّت وانديشه ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) در آخر الزمان، يكى از مسايل بسيار حياتى اسلام، واز اعتقادات قطعى عموم مسلمانان است، كه شيعه وسنّى در طى قرون واعصار متمادى همه بر اين عقيده اتّفاق نظر داشته وآن را جزء عقايد قطعى خود مى دانند. گرچه وجود اين عقيده در اسلام به خصوص در ميان شيعيان، از مسايل بسيار حايز…
بر پژوهشگران، صاحب نظران وارباب دانش پوشيده نيست كه مسأله مهدويّت وانديشه ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) در آخر الزمان، يكى از مسايل بسيار حياتى اسلام، واز اعتقادات قطعى عموم مسلمانان است، كه شيعه وسنّى در طى قرون واعصار متمادى همه بر اين عقيده اتّفاق نظر داشته وآن را جزء عقايد قطعى خود مى دانند.

گرچه وجود اين عقيده در اسلام به خصوص در ميان شيعيان، از مسايل بسيار حايز اهميّت، واز اعتقادات بنيادى محسوب مى شود، واز اين رهگذر در ميان همه مذاهب اسلامى، شيعيان بيش از همه با اين عقيده شناخته شده اند، لذا برخى از افراد نا آگاه وبى اطّلاع، يا لجوج ومعاند پيوسته كوشيده ومى كوشند تا اين عقيده را در مذهب شيعه محصور كنند، ولى هرگز عقيده به ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) در اسلام اختصاص به شيعه ندارد. بلكه عقيده به ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) مورد اتّفاق واجماع همه مسلمين بوده، وكليّه فِرَق اسلامى در اين عقيده باهم اتّفاق نظر دارند، وحتّى فرقه ساخته شده (وهّابيت) نيز آن را جزء عقايد قطعى ومسلّم خود مى دانند وبه طور جدّى از آن دفاع مى نمايند، ومعتقدند كه: اعتقاد به ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) بر هر مسلمانى واجب است، وجز افراد نادان وبى اطّلاع وبدعت گزار، منكر آن نخواهند بود.(4)

به طور خلاصه، آنچه از مجموع منابع معتبر حديثى وتاريخى شيعه وسنّى استفاده مى شود اين است كه: مسأله مهدويّت وعقيده به ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) يكى از ضروريات دين مقدّس اسلام است كه منكر آن از آيين اسلام بيرون است. از اين رو، كليّه مسلمانان از شيعه وسنّى ـ وبه طور كلّى عموم اُمّت اسلامى ـ عقيده دارند، كه بر اساس روايات وارده، ناچار بايد در آخر الزمان (وتاريك ترين دوران تاريخ بشر) مردى از خاندان پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) به نام حضرت مهدى (عليه السلام) ظهور كرده، بر همه كشورها مسلّط شود، ودين را تأييد بخشد، وسراسر روى زمين را پر از عدل وداد كند، واو از دودمان پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) واز نسل حضرت فاطمه (عليها السلام) است.

از نظر مسلمانان، مسأله (مهدويّت) وعقيده به ظهور مهدى موعود (عليه السلام) يك اعتقاد عميق دينى ومذهبى، ويكى از مهمترين وحسّاس ترين فرازهاى عقيدتى اسلامى است.

اين عقيده در اسلام وبه خصوص در ميان شيعيان، از اعتقادات بنيادى وترديد ناپذيرى است كه هيچ گونه شك وترديد در آن وجود ندارد.

عموم مسلمانان وبه ويژه شيعيان عقيده دارند كه اعتقاد به ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) از ضروريات مذهب است، واخبار وروايات مربوط به آن حضرت، از طريق شيعه وسنّى به حد (تواتر) رسيده است.(5)

عموم مسلمانان عقيده دارند كه ظهور مبارك مهدى موعود (عليه السلام) كه در روايات متواتر اسلامى با اوصاف: (قُرشى، هاشمى، فاطمى، علوى، حسنى، وحسينى) معرّفى گرديده، ونويدهاى ظهور مبارك آن حضرت سالها پيش از ولادت با سعادتش از زبان مبارك پيامبر عظيم الشأن اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) وخاندان پاكش (عليهم السلام) براى اُمّت اسلامى بازگو شده، يك امر قطعى ومسلّم است.

عموم مسلمانان عقيده دارند كه ظهور مبارك حضرت مهدى (عليه السلام) در آخر الزمان، وعده قطعى خداوند است، ونويدهاى ظهور آن موعود جهانى در قرآن كريم وروايات اسلامى به صورتى گسترده در نهايت وضوح وروشنى بيان شده است.

عموم مسلمانان عقيده دارند كه طبق وعده هاى قرآن كريم وروايات اسلامى، در آينده تاريخ ودر آخر الزمان، مردى از اهل بيت به نام حضرت مهدى (عليه السلام) ظهور خواهد كرد كه دين را تأييد، وعدل وداد را آشكار خواهد نمود، ودشمنان دين وانسانيّت چه بخواهند وچه نخواهند، سرانجام او ظاهر مى شود، وبر همه كشورها وممالك اسلامى مسلّط مى گردد.

در زمان او اسلام جهانگير مى شود، سراسر روى زمين پر از عدل وداد مى شود، پرچم توحيد ويكتاپرستى در همه جهان به اهتزاز در مى آيد، دينى جز دين مبين اسلام باقى نمى ماند، نظام جهانى بر اساس ايمان به خدا واحكام اسلام استوار مى گردد، بر تمام جهان دين واحد، قانون واحد، نظام واحد، ورهبر واحد حكومت مى كند، ودر همه جا صلح وصفا ايجاد مى شود، وحقّ وعدالت پيروز، وظلم وستم يكسره از بين مى رود.

عموم مسلمانان عقيده دارند كه با جهانى شدن ظلم وستم، فساد وتبهكارى ووجود حكومت هاى ظالمانه با معيارهاى غير عادلانه در سطح جهان، از نقطه نظر رحمت الهى، ظهور مهدى موعود (عليه السلام) يك ضرورت اجتناب ناپذير است كه طبق وعده هاى صريح اسلامى آنچنان كه در قرآن كريم واخبار اهل بيت (عليهم السلام) آمده است، سرانجام بايد ظاهر شود; كاخهاى ستمگران را برسرشان فرو ريزد، پرچم حقّ وعدالت را بر فراز گيتى به اهتزاز درآورد، ريشه ظلم وبيداد را از بيخ وبن بركند، وبر ويرانه هاى كاخ جبّاران وستمكاران، جهانى آباد وآزاد بنيان نهد، وانسانها را از زير يوغ استعباد، استثمار واستعمار رهايى بخشد.

آرى خواننده گرامى! عموم مسلمانان وبه ويژه شيعيان، عقيده دارند كه ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) يك امر محتوم ومسلّم است كه بدون ترديد واقع خواهد شد، وكفر كافران، لجاجت منكران وسرسختى معاندان، در تحقّق اراده ومشيّت الهى، وظهور منجى آسمانى، كمترين اثرى نخواهد داشت، واز اين رو همه منتظر وچشم به راهند، وهمه انتظار روزى را مى كشند كه نداى نويد ظهور (منجى موعود) در سرتاسر جهان طنين انداز شده، همه ساكنان روى زمين، طنين آن نداى آسمانى را با گوش خود بشنوند، واز جان ودل اجابت كنند، وسر از پا نشناخته شتابان به سويش روان گردند.

اينك براى اين كه مهدى موعود اسلام را بشناسيم، وبدانيم كه اسلام در زمينه ظهور آن يكتا بازمانده حجج الهى چه نويدهايى را به مسلمانان ومردم جهان داده است، فشرده مطالبى را كه در درياى ژرف وناپيدا كرانه متون اصيل اسلامى آمده است در اينجا مى آوريم.

آنچه در مقام معرّفى مهدى موعود (عليه السلام)، در منابع معتبر شيعه وسنّى آمده، بدين قرار است:

(او، حجّت خدا، خاتم اوصيا، رهايى بخش اُمّت، مهدى، منتظر، قائم آل محمّد (صلى الله عليه وآله وسلم)، صاحب الأمر، صاحب الزمان، عدالت گستر، بقيّة اللّه، صاحب شمشير، ظاهر كننده دين، خلف صالح، باعث، وارث، صاحب، خالص، صاحب الدار (صاحب خانه) مأمول، مؤمَّل، (اميد آينده) نايب، برهان، باسط (گسترنده)، ثائر (انقلابى)، منتقم، سيّد، جابر (ترميم كننده دين)، خازن (خزينه دار علوم الهى)، امير اميران، قاتل تبهكاران، آقاى دو جهان، وامام منتظر براى تأسيس حكومت عدل الهى است).(6)

پدرش گنج دانش ايزدى، امام حسن عسكرى (عليه السلام)، ومادر بزرگوارش نرجس خاتون بانوى كنيزان جهان از بيتى رفيع وخاندانى جليل است كه از امام حسن عسكرى (عليه السلام) فرزندى جز آن آخرين حجّت خدا از اين بانوى بزرگوار نمانده است.(7)

در سال 255 هجرى قمرى، در سپيده دم پانزدهم ماه شعبان در شهر (سامرّا) پايتخت عبّاسيان چشم به جهان گشود.(8) نامش، نام پيامبر ـ محمّد (صلى الله عليه وآله وسلم) ـ وكنيه اش كنيه پيامبر ـ ابوالقاسم ـ است.

(ولادت با سعادتش از دشمنان پنهان ماند، ونام ونشانش از بدخواهان در نهان; زيرا حكومت خون آشام وقت ودستگاه ستمگر خلافت، سخت در پى او ومشتاق يافتن ونابود ساختنش بود، وتمام نيروى خود را در اطراف خانه امام حسن عسكرى (عليه السلام) متمركز كرده ودهها جاسوس به كار گرفته بود، وبر هر جاسوسى، جاسوسى ديگر گمارده بود تا از ولادت ولى خدا حضرت بقيّة اللّه (عليه السلام) آگاه شده، نور خدا را خاموش كند، ولى مشيّت خداوند بر آن تعلّق گرفته بود كه حجّت خود را از گزند دشمنان حفظ كند).(9)

با شهادت پدر بزرگوارش امام حسن عسكرى (عليه السلام) در شب هشتم ربيع الاول سال 260 هجرى قمرى، بار دشوار وتوان فرساى امامت بر دوش او نهاده شد، وبه فرمان حكمت آميز پروردگار، از مردم (غيبت) اختيار فرمود.(10)

دوران غيبت آن حضرت دو بخش متمايز دارد:

1 ـ غيبت صغرى يا كوتاه مدّت ـ سال 255 تا 329 هجرى ـ كه در اين دوره شيعيان مى توانستند توسط سفيران چهارگانه اش با آن حضرت تماس بگيرند وبا وى ارتباط برقرار كنند.

اين چهار تن نايب خاص، كه شيعيان مى توانستند در دوران غيبت صغرى توسط آنها با حضرت مهدى (عليه السلام) تماس بگيرند ومشكلات خود را به ناحيه مقدّسه برسانند وپاسخ هاى لازم را دريافت نمايند، عبارتند از: جناب عثمان بن سعيد عمروى، محمّد بن عثمان بن سعيد، حسين بن روح نوبختى وعلى بن محمّد سمرى، كه با رحلت او باب (نيابت خاص) بسته شد.

2 ـ غيبت كبرى يا بلند مدّت كه تا امروز ادامه يافته است. در اين دوره سفير ونايب خاصّى براى آن حضرت نيست، وراه تماس رسمى وآشكار براى مردم وجود ندارد. وبر آنهاست كه از نوّاب عام امام (عليه السلام) ـ يعنى از فقهاى پارسا وخويشتن دار ـ پيروى كنند.(11)

غيبت صغرى از همان لحظه ولادت حضرت ولى عصر (عليه السلام) آغاز مى شود(12) وتا روز وفات چهارمين سفير حضرتش ادامه مى يابد(13) ولى دوران سفارت، از رحلت حضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام) آغاز شده وتا وفات على بن محمّد سمرى، امتداد مى يابد.(14)

بنابراين، طول غيبت صغرى 74 سال تمام، ومدّت سفارت سفيران چهارگانه 69 سال وشش ماه وپانزده روز است.

به هر حال، نهان زيستى آن حضرت بدين معناست كه دور از چشم مردمان ولى زير همين آسمان كبود بسر مى برد. اگر برخوردى هم برايش پيشامد كند، اغلب ناشناخته مى ماند وديدارهايش با شيعيان تنها به اذن خداست.

هم اكنون ـ سال 1414هجرى قمرى ـ نزديك به 1159 سال از عمر شريفش مى گذرد وبنا به اراده ومشيّت حكيمانه الهى، هنوز شاداب، جوان ونيرومند است.(15) واين حالت كهنسالى ونافرسودگى او، بهترين محك براى رسوايى وسيه رويى دروغگويان ودروغ پردازان (مهدى نما) ومدّعيان مهدويّت است.

مهدى قائم (عليه السلام) وارث نهايى فضايل وكمالات انبياء واولياء خداست. در خرد ودانش از همه پيشتر است، ودر طاعت وعبادت وبندگى از همه پيشروتر، ودر كرم وبخشش از همه پيشگام تر، ودر شجاعت وشهامت ورشادت از همه پيشتازتر است.(16)

از كنار خانه كعبه ـ مكّه مكرّمه ـ قيام شكوهمند خود را آغاز مى كند، نخبه ترين پارسايان دلير، وبرگزيده ترين جنگاوران پرهيزكار آن زمان كه 313 نفرند ـ هم شمار ياران پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) در جنگ بدر ـ به دورش حلقه مى زنند، وچون دژى محكم واستوار او را در ميان مى گيرند.

خبر ظهور او به سرتاسر جهان مى رسد، وچون ده هزار نفر از مردمان ديندار ويكدل ونيرومند ـ هم شمار ياران پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) در فتح عظيم مكّه ـ به ياريش بشتابند وفرمانش را گردن نهند از مكّه بيرون مى آيد(17) وبا نبردى آزادى بخش وسخت خونين، ملّت هاى اسير وبه دام افتاده را رهايى مى بخشد.

سپاه پيروزمند آن يگانه منجى عالم كه در هيچ برخوردى شكست نمى خورد(18) سراسر گيتى را تسخير مى كند، تمامى دولت هاى ستمگر وباطل را از روى صفحه زمين، بر مى اندازد، وحكومت واحد جهانى را بر اساس موازين عدالت اسلامى تشكيل مى دهد(19)، فرمانروايى زمين به بندگان صالح، شايسته ونيك كردار خدا مى رسد، وستمديدگان ومستضعفان، وارث ثروتها، نعمت ها وقدرت ها در پهنه گيتى مى شوند چنان كه خداوند متعال مى فرمايد:

(وَنُريد أنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضعِفُوا فِى الأَرْضِ، وَنَجْعَلَهُمْ أئِمّةً وَنَجْعَلَهُمُ الوارِثِينَ).(20)

(وما اراده كرده ايم كه بر كسانى كه در روى زمين به ضعف كشيده شده اند، منّت نهاده، آنها را پيشوايان ووارثان زمين قرار دهيم).

در سايه چنين حكومتى، ظلم، جور، جفا، تعدّى وتجاوز، وجنايت وخيانت ريشه كن مى گردد.(21) وبرادرى وبرابرى وعدالت ومحبّت، همه جا را فرا مى گيرد.(22) تعاليم سعادت بخش اسلام به بهترين شكل به اجرا در مى آيد، وآئين جاويد رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) بر همه سرزمينها سايه گستر مى شود.(23)

در تمام معابدى كه غير خدا پرستش مى شد تنها خدا را مى پرستند، وهمگان به كيش توحيد مى گرايند(24)، وآنها كه به هيچ رو در برابر منطق وبرهان سرفرود نمى آورند وهنوز به وسوسه نفس وابليس، به بتها وطاغوتها دلبستگى تامّ وتمام دارند وبه حكومت (اللّه) به هيچوجه گردن نمى نهند، نابود مى گردند.(25) وجانيان، زورگويان، آشوبگران وگردنكشان همگى از بين مى روند.

انتقام خون شهيدان راه حق ـ بويژه سرور آزادگان حضرت حسين بن على (عليه السلام) ـ از جلاّدان وخونخواران گرفته مى شود.(26)

زمين، بركات بى شمار خود را نثار مقدم مبارك حضرتش مى نمايد، وگنجهاى پربهايش را براى او آشكار وپديدار مى سازد. همه جا سبز، خرّم، شاداب وشكوفا مى گردد، آسمان نيز نعمت هاى بى مانندش را بر زمين فرو مى بارد. فراوانى نعمت وبركت، به گونه اى زندگى را براى مردم شيرين ودلپذير مى سازد كه مردگان آرزوى برگشت به دنيا وزندگى دوباره را مى كنند.(27)

حضرت مهدى (عليه السلام) دست عنايت خود را بر سر مردم مى گذارد، وبا پرتوى از ولايت، به آنان رشد عقلانى وكمال اخلاقى مى بخشد.(28) وزمين به نور پروردگار جهان، پر فروغ ودرخشان مى گردد.

هر كجا ويرانه اى باشد، به فرمان حضرتش آباد مى شود. أمن وأمان بر همه جا سايه افكن شده، وترس، هراس ونگرانى از ميان مى رود تا حدّى كه زنى تنها، با زيب وزيور، مسافتى طولانى را مى پيمايد بدون آن كه هراسى از راهزنان يا درندگان به دل راه دهد.(29)

اموال عمومى وثروت هاى همگانى را ميان مردم يكسان بخش وپخش مى نمايد،(30) ومردم آنچنان دست گشاده وسخاوتمند ومهربان خواهند شد كه انسان حاجتمند، بدون آن كه لازم باشد تمنّايى كند يا تقاضايى بر زبان آورد يا دست نياز به سوى اين وآن دراز كند، از جيب برادر ايمانى خود به اندازه نياز بر مى دارد، وپس از فراغ وگشايش، آن را باز مى گرداند.(31)

تعليم وتربيت در زمان آن حضرت گسترش مى يابد; حضرتش چندين برابر علوم ومعارفى را كه فرستادگان الهى براى بشر آورده اند، آشكار مى سازد.(32)

سطح دانش مردم آنچنان بالا مى رود كه زنان، در خانه ياراى آن را دارند كه بر پايه كتاب خدا وسنّت پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) قضاوت كنند.(33)

خلاصه مطلب آن كه، روزگار زرّين تاريخ بشر، كه مصلحان وانديشمندان جهان به نام هاى گوناگون چون: (مدينه فاضله)، (شهر آفتاب)، وسرزمين (الدورادو) از آن ياد كرده اند(34) همين دوران است كه نويد تحقّق حتمى وقطعى آن در يك آيه از آيات قرآن مجيد به اجمال آمده است آنجا كه خداى عزّوجلّ مى فرمايد:

(وَعَدَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنوُا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلهِمْ، وَلَُيمَكِنِنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذى ارْتَضى لَهُمْ وَلَيُبَدّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدونَنِى لا يُشْرِكُونَ بِى شَيْئاً وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ).(35)

(خداوند به كسانى از شما، كه ايمان آورده وعمل نيك وشايسته انجام داده اند، وعده داده است كه حتماً آنها را خليفه روى زمين خواهد گرداند، همان گونه كه مردم پيشين را خلافت روى زمين بخشيد. ودين وآيينى را كه برايشان پسنديده در سراسر جهان گسترده وپابرجا خواهد ساخت، وترس وهراسشان را به آرامش وامنيّت مبدّل خواهد نمود، آنچنان كه همگان تنها مرا پرستش نمايند، وچيزى را شريك من قرار ندهند وبعد از آن هركس كه كافر شود از پليدان وبدكاران خواهد بود).

در اين آيه قرآن، چهار نويد اساسى به مؤمنان صالح داده شده است:

1 ـ حكومت واحد جهانى بارهبرى آخرين حجّت خدا حضرت مهدى (عليه السلام) به وسيله مردمان صالح وبا ايمان اداره خواهد شد.

2 ـ نظام كامل وعالى اسلامى در سراسر گيتى، برقرار خواهد شد وقوانين نجات بخش وسعادت آفرين اسلام دقيقاً به مرحله اجرا در خواهد آمد.

3 ـ بيم وهراس توده مردم به آسايش وامنيّت مبدّل خواهد گشت.

4 ـ همگان، خداى يكتاى بى همتا را خواهند پرستيد، وهرگونه شرك، كفر وبت پرستى ريشه كن خواهد گرديد.

چكيده وعصاره اين چهار برنامه، همان جمله معروف ومشهورى است كه شيعه وسنّى در كتاب هاى معتبر خود نقل كرده اند، وبيش از هر عبارت ديگرى در مورد خروج قائم آل محمّد (عليه السلام) بر زبان مبارك پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) ودودمان پاكش (عليهم السلام) جارى گشته كه فرموده اند:

(يَمْلأُ الأَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً كَما مُلئِت ظُلماً وجَوْراً).(36)

(سراسر روى زمين را پر از عدل وداد مى كند، همان گونه كه پر از ظلم وجور شده است).

زمان ظهور منجى عالم تعيين نشده است.(37) سبب اين (نامعيّنى)، وابستگى مستقيم زمان ظهور به پندار وگفتار وكردار آزادانه مردم است.

اين بود فشرده آن چيزى كه جامعه اسلامى وبه خصوص شيعيان دوازده امامى درباره مهدى موعود (عليه السلام) وظهور او، بدان عقيده دارند، وچشم به راه هستند، واز همه مناديان آزادى ومدّعيان بشر دوستى كه به دروغ، هر روز در گوشه اى از جهان نداى آزادى سر مى دهند ولى خود در فرصت هاى مناسب آزادى را از ريشه وبن بر مى كنند، بيزارند، وتنها در انتظارِ ظهور آن يگانه منجى آسمانى ومصلح الهى بسر مى برند.

واين بود خلاصه آن اخبار واحاديثى كه علما، دانشمندان وحديث نگاران اسلام ـ از شيعه وسنّى ـ از عصر معصومين (عليهم السلام) تا به امروز، آنها را در كتاب هاى معتبر وپر ارزش خود درباره مهدى موعود (عليه السلام) روايت نموده اند، ودر گردآورى آنها از زبان مبارك پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) وديگر پيشوايان معصوم (عليهم السلام) وصحابه وتابعين تلاشها كرده اند، ودر تدوين وتأليف آنها رنجها كشيده اند. ودر اين راه، جانبازيها وفداكاريها كرده اند تا آنها را دست نخورده وبدون هيچ گونه دخل وتصرّفى در نهايت رعايت امانت، به دست ما بسپارند.











پاورقی:

(1) متن 6000 حديثى كه ياد آور شده ايم در كتاب نفيس (منتخب الاثر) نوشته دانشمند گرانقدر، آية اللّه لطف اللّه صافى گلپايگانى، جمع آورى شده است. در اين كتاب جمعاً 6207 حديث با ذكر مأخذ از 154 كتاب معتبر شيعه وسنّى نقل شده است.

(2) براى اطلاع بيشتر به بخش چهارم كتاب كه تحت عنوان: اعتراف دانشمندان اهل سنّت به صحّت احاديث مهدى (عليه السلام) آورده ايم، مراجعه فرماييد.

(3) در زمينه غلبه قطعى صالحان وپرهيزكاران بر مستكبران، ووعده هاى نويدبخش قرآن به مسلمانان، در بخش هشتم تحت عنوان: (نويدهاى ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) در قرآن كريم) به تفصيل سخن گفته ايم، به آنجا رجوع شود.

(4) ر ك: بخش چهارم (اعتراف دانشمندان اهل سنّت به صحّت احاديث مهدى (عليه السلام)).

(5) خبر (متواتر) خبرى است كه جماعتى آن را نقل كنند كه راويان آن در كثرت وفراوانى به حدّى باشند كه عادتاً اتّفاق وتوطئه آنها بر دروغ محال باشد، واز اخبار آنها علم به صحّت خبر حاصل شود، واين گونه روايت حجّت است. ابن حجر عسقلانى در كتاب (نزهة النواظر)، صفحه 12 مى نويسد: خبر متواتر، مفيد يقين است، وعمل كردن به آن نياز به بحث ندارد.

(6) دلائل الامامة، ص 502، منتخب الأثر، ص 256، 324، 326، 345، 346 و467 ; فرائد السمطين، ج 2، ص 337 ; بشارة الاسلام، ص 49 و66، نور الابصار، ص 342 ; ينابيع المودة، ج 3، ص 109 ; وبسيارى از كتابهاى روايى ديگر.

(7) بحار الانوار، ج 51، ص 13، ينابيع المودة، ج 3، باب 79، ص 302 ; مشارق الانوار، ص 101 وكمال الدين صدوق، ج 1، ص 307، باب 27، ح 1.

(8) فصول المهمّه، ص 292 ; ينابيع المودّة، ج 3، ص 138، الاتحاف، ص 179، اليواقيت والجواهر، ج 2، ص 143، وفيات الاعيان، ج 4، ص 176، وغيبت طوسى، ص 137 .

(9) بحار الانوار، ج 50، ص 334، وج 51، ص 13، 25، 30 و32 ; كافى، ج 1، ص 505 ; منتخب الاثر، ص 286 و288، فصول المهمّه، ص 290 والاتحاف بحبّ الاشراف، ص 179.

(10) بحار الانوار، ج 50، ص 334، ح 9 ; كافى، ج 1، ص 503، محجّة البيضاء، ج 4، ص 335 ; ارشاد مفيد، جزء دوم، ص 336 ; وفيات الاعيان، ج 4 .

(11) در مورد لزوم تقليد ازمراجع عاليقدر وفقهاى عالى مقام، مرحوم شيخ حرّ عاملى (رضى الله عنه) 48 روايت با ذكر سند در كتاب شريف وسائل الشيعه جلد 18، صفحه 98، 111، آورده است.

(12) نيمه شعبان، 255 هجرى قمرى.

(13) نيمه شعبان 329 هجرى قمرى، به غيبت شيخ طوسى، ص 242 وكشف الغمّه، ج 3، ص 320، در مورد رحلت على بن محمّد سمرى كه با رحلت او باب سفارت بسته شد، وهمچنين به كتاب شريف بحار الانوار، ج 51، ص 360، باب احوال السفراء مراجعه فرماييد.

(14) بحار الانوار، ج 51، ص 336 وج 53، ص 6.

(15) منتخب الاثر، ص 285 و221، كشف الغمّه، ج 3، ص 331، بيروت ; كمال الدين، ج 2، ص 366، باب 57، ح 12 ; وبحار الانوار، ج 52، ص 285 و322.

(16) در اين زمينه در بخش هاى مختلف اين كتاب به تفصيل سخن رفته است.

(17) بحار الانوار، ج 51، ص 157، ح 7 ; كمال الدين، باب 36، ح 2.

(18) كمال الدين، باب 32، حديث 7. (إنّه لا تُردّ له رايةٌ).

(19) منتخب الاثر، ص 292، 436، 470 و471.

(20) سوره قصص، آيه 5.

در رابطه با اين آيه شريفه، در مجمع البحرين مى نويسد: اين آيه در حقّ حضرت قائم (عليه السلام)نازل شده، وابن ابى الحديد معتزلى در (شرح نهج البلاغه) نوشته است: اصحاب ما (معتزله) معتقدند كه اين آيه در حقّ امام غايبى است كه ظهور خواهد كرد، وبر سرتاسر جهان حكومت خواهد نمود. (مجمع البحرين، ج 5، ص 85، مادّه (ضعف)، وشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 19، ص 29، بخش كلمات قصار، شماره 205).

(21) بحار الانوار، ج 51، ص 144، ح 8 ; وكمال الدين، باب 33، ح 7.

(22) بحار الانوار، ج 52، ص 316، ح 11.

(23) منتخب الاثر، ص 183 ; بحار الانوار، ج 51، ص 73.

(24) بحار الانوار، ج 51، ص 146، ح 14 ; كمال الدين، باب 33، ح 31.

(25) بحار الانوار، ج 51، ص 150، ح 2 ; كمال الدين، باب 34، ح 6.

(26) مكيال المكارم، ج 1، ص 63، ح 120 ; بحار الانوار، ج 44، ص 218، ح 7.

(27) مستدرك حاكم، ج 4، ص 465 ; ومنتخب الاثر، ص 146، فصل 2، باب اول، ح 13.

(28) بحار الانوار، ج 52، ص 336، ح 71.

(29) بحار الانوار، ج 52، ص 316، ح 11; مكيال المكارم، ج 1، ص 101، ح 228.

(30) عقد الدرر، ص 40، مسند احمد، ج 3، ص 37، ومنتخب الاثر، ص 147.

(31) اختصاص مفيد، ص 24; بحار الانوار، ج 52، ص 372.

(32) بحار الانوار، ج 52، ص 336، ح 73.

(33) بحار الانوار، ج 52، ص 352، ح 106.

(34) (مدينه فاضله) تعبير افلاطون است، وسرزمين (الدورادو) تعبير (ولتر)، و (شهر آفتاب) تعبير (توماس كامپانلاّ).

(35) سوره قصص، آيه 5.

(36) منتخب الاثر، ص 247 ـ 249، فصل 2، باب 25. كتاب بسيار نفيس وپر ارزش (منتخب الاثر) آكنده از اين تعبير است، وكتب حديث شيعه وسنّى به وفور آن را روايت كرده اند.

(37) منتخب الاثر، ص 30، ح 41، وكفاية الاثر، ص 168، باب ما روى عن الحسن بن على (عليهما السلام)حديث آخر وباب ما جاء عن على بن الحسين (عليهما السلام).
تاریخ و ساعت انتشار :
۲۲:۱۹:۴۹ ~~~ ۱۳۹۹/۱۱/۰۸
دسته بندی :
مهدی وظهور
با مهدی

بنر های حاشیه پست

اظهار نظر در مورد ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) از ديدگاه جامعه اسلامى .::. پرتال تخصصی تبیان مهدویت

*
*
دانلود مستقیم