شرار شعر من پایان ندارد

ای شرق،
ای چکاد بلند سپیدهدم پیشانی بلند زمان؛
نون و القلم نامت اذان اذان نفسی در تنم روان
رازی شگرف سایه افتاده بر عدم
با قایقی شکسته و فانوسی از امید آیا عبور میکنم از کوره راه غم
در ذهن واژههای مقیمان روشنی
هر بازدم شراره شعری دمادمم ای نطق مهر آینه باران هزار سو از آبروی جان تو گیتی است محترم زیباترین نمایه و آیین زندگی هرجا خداست،…
ای چکاد بلند سپیدهدم پیشانی بلند زمان؛
نون و القلم نامت اذان اذان نفسی در تنم روان
رازی شگرف سایه افتاده بر عدم
با قایقی شکسته و فانوسی از امید آیا عبور میکنم از کوره راه غم
در ذهن واژههای مقیمان روشنی
هر بازدم شراره شعری دمادمم ای نطق مهر آینه باران هزار سو از آبروی جان تو گیتی است محترم زیباترین نمایه و آیین زندگی هرجا خداست،…
ای شرق،
ای چکاد بلند سپیدهدم
پیشانی بلند زمان؛
پیشانی بلند زمان؛
نون و القلم
نامت اذان اذان نفسی در تنم روان
نامت اذان اذان نفسی در تنم روان
رازی شگرف سایه افتاده بر عدم
با قایقی شکسته و فانوسی از امید
آیا عبور میکنم از کوره راه غم
در ذهن واژههای مقیمان روشنی
هر بازدم شراره شعری دمادمم
ای نطق مهر آینه باران هزار سو
از آبروی جان تو گیتی است محترم
زیباترین نمایه و آیین زندگی
هرجا خداست،
یاد تو هم میشود رقم
«ابراهیم حسنلو (همدان)»