شباهت به ائمه معصومين

نظر به اينكه بيان كردن هر يك از اين ويژگىها و صفات و احوال و معجزات پدران پاك آن حضرت و تطبيق آنها با صفات و حالات و معجزات آن حضرت، شرحى طولانى و ميدان وسيعى مىخواهد، به ناچار در ذكر هر يك از امامان عليهم السلام به آشكارترين و مشهورترين اوصاف اكتفا مىكنيم:
شباهت به امير المومنين عليه السلام
اظهر صفاتش علم و زهد و شجاعت مىباشد، و تمام…
نظر به اينكه بيان كردن هر يك از اين ويژگىها و صفات و احوال و معجزات پدران پاك آن حضرت و تطبيق آنها با صفات و حالات و معجزات آن حضرت، شرحى طولانى و ميدان وسيعى مىخواهد، به ناچار در ذكر هر يك از امامان عليهم السلام به آشكارترين و مشهورترين اوصاف اكتفا مىكنيم:
شباهت به امير المومنين عليه السلام
اظهر صفاتش علم و زهد و شجاعت مىباشد، و تمام آنها در حضرت قايم عليه السلام نمودار است، كه گذشت.
شباهت به امام حسن عليه السلام
بارزترين صفاتش حلم و بردبارى است، و از جمله آثار اين صفت: سكون و آرامش داشتن و سبكسرى نكردن در مواقعى است كه شخص از ديگران نارواها ببيند.
و اگر در ناراحتىها و ابتلاهاى شديد مولا حضرت حجت - صلوات الله عليه - از دست رعيتش تامل كنى، حلم و بردبارى آن بزرگوار برايت روشن مىشود، به طورى كه از احدى به اين كيفيت، اين صفت ظاهر نگرديده است.
شباهت به امام حسين عليه السلام
شباهت به آن حضرت در فصل آينده خواهد آمد، ان شاء الله تعالى.
شباهت به امام سجادعليه السلام
بارزترين صفاتش عبادت مىباشد كه به زين العابدين و سيد العابدين و ذو الثفنات ناميده شد، وجه ناميده شدنش به ذو الثفنات، اين بود كه بينى آن حضرت ساييده، و پيشانى و زانوها و كف دستهايش از اثر عبادت مداوم، برآمدگى پيدا كرده بود، چنانكه از فاطمه بنت على بن ابى طالبعليهما السلام آمده كه از يكى از كنيزان امام سجادعليه السلام راجع به حالات آن حضرت پرسيد، در جواب گفت: مختصر كنم يا مفصل بگويم؟ گفت: مختصر كن. گفت: هيچگاه در روز برايش غذا نبرده و در شب رختخواب نگستردم.(250)
و مولاى ما حضرت حجت - عجل الله فرجه الشريف - از جد بزرگوارش سيد العابدين عليه السلام الگوى خوبى دارد، كه حضرت موسى بن جعفرعليهما السلام در وصف حضرت قايم عليه السلام فرمود: «با آن چهره گندمگون، زردى بىخوابى شب نيز آميخته است، پدرم فداى آن كس كه شبش را در حال سجود و ركوع و ستارهشمارى (كنايه از بيدارى) خواهد گذراند...».(251)
شباهت به امام باقر عليه السلام
بارزترين صفاتش، شباهت به رسول خدا صلى الله عليه و آله بود. لذا جابر انصارى هنگامى كه نگاهش به آن حضرت افتاد گفت: به پروردگار كعبه قسم! شمايل پيغمبرصلى الله عليه و آله است.(252) با اينكه جابر پيش از امام باقر، حسن و حسين و على بن الحسين - عليهم السلام - را ديده، ولى چنين سخنى درباره آنها نگفته بود. مولاى ما حضرت صاحب الزمان عليه السلام نيز شبيه به پيغمبر است، بلكه شباهتش به پيغمبر بيشتر و كاملتر مىباشد.
شباهت به امام صادق عليه السلام
بارزترين صفاتش، كشف علوم و بيان احكام براى مردم بود به طورى كه براى امامان پيش از آن حضرت اين امر ميسر نشد. يكى از اهل حديث گفته: چهار هزار نفر از افراد مورد اعتماد از آن حضرت روايت كردهاند.(253) با اين حال تمام علومى كه نزد آن حضرت بود، كشف نشده و براى ظهور قايم عليه السلام به تاخير افتاده كه آن حضرت تمام احكام را بيان خواهد ساخت و آنچه گذشتگان از امامان و پيغمبران، اهليت و شايستگى آن را در مردم نديدند فاش خواهد كرد. امير المومنين عليه السلام گاهى به سينه خود اشاره مىكرد و مىفرمود: «ان هيهنا لعلْما جما لوْ اصبْت له حمله...»؛ در اينجا علم بسيارى هست اگر براى آن حاملانى بيابم... .
شباهت به امام كاظمعليه السلام
آن حضرت عليه السلام دچار تقيه و شدت ترس از دشمنان بود - بيش از آنچه پدران گرامىاش بدان دچار بودند - و اين مطلب براى كسى كه در احوال زندگى آن حضرت دقت كند، واضح است. مولاى ما حضرت قايم عليه السلام نيز همينطور است، - چنانكه به آن اشاره شد - .
شباهت به امام رضاعليه السلام
خداوند رياست و مقام ظاهرى را براى آن حضرت قرار داد، به طورى كه براى پدران طاهرينش واقع نشده بود، و تقيه و ترس در زمان آن حضرت تا حدودى برداشته شد، قايم عليه السلام نيز خداوند متعال ترسش را به امنيت بدل خواهد ساخت و او را در زمين اقتدار و تسلطى خواهد داد كه براى احدى از پيشينيان ميسر نشده است، و غلبه آن حضرت بر تمام جهان مانند غلبه سلطان روز است بر سلطان شب تار.
از امام باقر عليه السلام درباره آيه: «والنهار اذا تجلى»(254)؛ سوگند به روز آنگاه كه تجلى نمايد. آمده كه فرمود: «روز، همان قايم ما اهل البيت است كه هرگاه بپاخيزد، بر دولت باطل پيروز مىشود...».(255)
شباهت به امام جوادعليه السلام
وقتى امامت به آن حضرت رسيد كه به سن مردان نرسيده و عمرش از هشت بهار نگذشته بود، حضرت حجتعليه السلام نيز همينطور بود، كه در سنين طفوليت لواى امامت را به دست گرفت.
شباهت به امام هادىعليه السلام
هيبتى داشته كه نظير آن را احدى نداشته، به طورى كه دشمنان آن حضرت احترامها و تعظيمهايى براى آن حضرت انجام مىدادند كه براى هيچ كس آن احترامها را انجام نمىدادند، كه اين امر بر اثر هيبت آن حضرت بود، نه از روى محبت و علاقه به آن بزرگوار، قايم عليه السلام نيز همينطور است كه - به ويژه در دل دشمنان - هيبت و رعب خاصى دارد.
شباهت به امام حسن عسكرىعليه السلام
آن حضرت عليه السلام نيز، همين صفت را داشته است كه بجاست اين بحث را با بيان روايت شريفى كه در بحار آمده به پايان بريم.
مرحوم مجلسىرحمه الله آورده: عباسيان و صالح بن على و گروهى از منحرفين از مسير اهل بيتعليهم السلام بر صالح بن وصيف - هنگامى كه امام حسن عسكرىعليه السلام نزد او زندانى بود - بر او وارد شدند و به او گفتند: بر آن حضرت سخت بگير و در وضع او رفاه و آسايشى فراهم مكن. در جواب گفت: با او چه كار كنم در حالى كه از بدترين افرادى كه توانستهام بر او گماشتهام، ولى آنان در نماز و عبادت به جايگاه بلندى رسيدهاند. سپس آن دو نفر گماشته را احضار كرد و به آنها گفت: واى بر شما! درباره اين شخص چه فكر مىكنيد؟ گفتند: چه بگوييم درباره مردى كه روزش را روزهدار و شبش به عبادت مىگذرد، نه سخن مىگويد و نه غير عبادت به كارى مشغول مىشود. هرگاه به ما نظرى بيفكند، لرزه بر اندام ما افتد، و به طورى هيبت او در دلمان واقع شود كه خوددارى نتوانيم كرد. هنگامى كه عباسيان اين گفتار را شنيدند با خوارى و سرافكندگى رفتند.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
آيين انتظار نوشته واحد پژوهش انتشارات مسجد مقدس جمكران
شباهت به امير المومنين عليه السلام
اظهر صفاتش علم و زهد و شجاعت مىباشد، و تمام آنها در حضرت قايم عليه السلام نمودار است، كه گذشت.
شباهت به امام حسن عليه السلام
بارزترين صفاتش حلم و بردبارى است، و از جمله آثار اين صفت: سكون و آرامش داشتن و سبكسرى نكردن در مواقعى است كه شخص از ديگران نارواها ببيند.
و اگر در ناراحتىها و ابتلاهاى شديد مولا حضرت حجت - صلوات الله عليه - از دست رعيتش تامل كنى، حلم و بردبارى آن بزرگوار برايت روشن مىشود، به طورى كه از احدى به اين كيفيت، اين صفت ظاهر نگرديده است.
شباهت به امام حسين عليه السلام
شباهت به آن حضرت در فصل آينده خواهد آمد، ان شاء الله تعالى.
شباهت به امام سجادعليه السلام
بارزترين صفاتش عبادت مىباشد كه به زين العابدين و سيد العابدين و ذو الثفنات ناميده شد، وجه ناميده شدنش به ذو الثفنات، اين بود كه بينى آن حضرت ساييده، و پيشانى و زانوها و كف دستهايش از اثر عبادت مداوم، برآمدگى پيدا كرده بود، چنانكه از فاطمه بنت على بن ابى طالبعليهما السلام آمده كه از يكى از كنيزان امام سجادعليه السلام راجع به حالات آن حضرت پرسيد، در جواب گفت: مختصر كنم يا مفصل بگويم؟ گفت: مختصر كن. گفت: هيچگاه در روز برايش غذا نبرده و در شب رختخواب نگستردم.(250)
و مولاى ما حضرت حجت - عجل الله فرجه الشريف - از جد بزرگوارش سيد العابدين عليه السلام الگوى خوبى دارد، كه حضرت موسى بن جعفرعليهما السلام در وصف حضرت قايم عليه السلام فرمود: «با آن چهره گندمگون، زردى بىخوابى شب نيز آميخته است، پدرم فداى آن كس كه شبش را در حال سجود و ركوع و ستارهشمارى (كنايه از بيدارى) خواهد گذراند...».(251)
شباهت به امام باقر عليه السلام
بارزترين صفاتش، شباهت به رسول خدا صلى الله عليه و آله بود. لذا جابر انصارى هنگامى كه نگاهش به آن حضرت افتاد گفت: به پروردگار كعبه قسم! شمايل پيغمبرصلى الله عليه و آله است.(252) با اينكه جابر پيش از امام باقر، حسن و حسين و على بن الحسين - عليهم السلام - را ديده، ولى چنين سخنى درباره آنها نگفته بود. مولاى ما حضرت صاحب الزمان عليه السلام نيز شبيه به پيغمبر است، بلكه شباهتش به پيغمبر بيشتر و كاملتر مىباشد.
شباهت به امام صادق عليه السلام
بارزترين صفاتش، كشف علوم و بيان احكام براى مردم بود به طورى كه براى امامان پيش از آن حضرت اين امر ميسر نشد. يكى از اهل حديث گفته: چهار هزار نفر از افراد مورد اعتماد از آن حضرت روايت كردهاند.(253) با اين حال تمام علومى كه نزد آن حضرت بود، كشف نشده و براى ظهور قايم عليه السلام به تاخير افتاده كه آن حضرت تمام احكام را بيان خواهد ساخت و آنچه گذشتگان از امامان و پيغمبران، اهليت و شايستگى آن را در مردم نديدند فاش خواهد كرد. امير المومنين عليه السلام گاهى به سينه خود اشاره مىكرد و مىفرمود: «ان هيهنا لعلْما جما لوْ اصبْت له حمله...»؛ در اينجا علم بسيارى هست اگر براى آن حاملانى بيابم... .
شباهت به امام كاظمعليه السلام
آن حضرت عليه السلام دچار تقيه و شدت ترس از دشمنان بود - بيش از آنچه پدران گرامىاش بدان دچار بودند - و اين مطلب براى كسى كه در احوال زندگى آن حضرت دقت كند، واضح است. مولاى ما حضرت قايم عليه السلام نيز همينطور است، - چنانكه به آن اشاره شد - .
شباهت به امام رضاعليه السلام
خداوند رياست و مقام ظاهرى را براى آن حضرت قرار داد، به طورى كه براى پدران طاهرينش واقع نشده بود، و تقيه و ترس در زمان آن حضرت تا حدودى برداشته شد، قايم عليه السلام نيز خداوند متعال ترسش را به امنيت بدل خواهد ساخت و او را در زمين اقتدار و تسلطى خواهد داد كه براى احدى از پيشينيان ميسر نشده است، و غلبه آن حضرت بر تمام جهان مانند غلبه سلطان روز است بر سلطان شب تار.
از امام باقر عليه السلام درباره آيه: «والنهار اذا تجلى»(254)؛ سوگند به روز آنگاه كه تجلى نمايد. آمده كه فرمود: «روز، همان قايم ما اهل البيت است كه هرگاه بپاخيزد، بر دولت باطل پيروز مىشود...».(255)
شباهت به امام جوادعليه السلام
وقتى امامت به آن حضرت رسيد كه به سن مردان نرسيده و عمرش از هشت بهار نگذشته بود، حضرت حجتعليه السلام نيز همينطور بود، كه در سنين طفوليت لواى امامت را به دست گرفت.
شباهت به امام هادىعليه السلام
هيبتى داشته كه نظير آن را احدى نداشته، به طورى كه دشمنان آن حضرت احترامها و تعظيمهايى براى آن حضرت انجام مىدادند كه براى هيچ كس آن احترامها را انجام نمىدادند، كه اين امر بر اثر هيبت آن حضرت بود، نه از روى محبت و علاقه به آن بزرگوار، قايم عليه السلام نيز همينطور است كه - به ويژه در دل دشمنان - هيبت و رعب خاصى دارد.
شباهت به امام حسن عسكرىعليه السلام
آن حضرت عليه السلام نيز، همين صفت را داشته است كه بجاست اين بحث را با بيان روايت شريفى كه در بحار آمده به پايان بريم.
مرحوم مجلسىرحمه الله آورده: عباسيان و صالح بن على و گروهى از منحرفين از مسير اهل بيتعليهم السلام بر صالح بن وصيف - هنگامى كه امام حسن عسكرىعليه السلام نزد او زندانى بود - بر او وارد شدند و به او گفتند: بر آن حضرت سخت بگير و در وضع او رفاه و آسايشى فراهم مكن. در جواب گفت: با او چه كار كنم در حالى كه از بدترين افرادى كه توانستهام بر او گماشتهام، ولى آنان در نماز و عبادت به جايگاه بلندى رسيدهاند. سپس آن دو نفر گماشته را احضار كرد و به آنها گفت: واى بر شما! درباره اين شخص چه فكر مىكنيد؟ گفتند: چه بگوييم درباره مردى كه روزش را روزهدار و شبش به عبادت مىگذرد، نه سخن مىگويد و نه غير عبادت به كارى مشغول مىشود. هرگاه به ما نظرى بيفكند، لرزه بر اندام ما افتد، و به طورى هيبت او در دلمان واقع شود كه خوددارى نتوانيم كرد. هنگامى كه عباسيان اين گفتار را شنيدند با خوارى و سرافكندگى رفتند.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
آيين انتظار نوشته واحد پژوهش انتشارات مسجد مقدس جمكران