حكم آن حضرت عليه السلام به حقّ و باطن

آن حضرت عليه السلام به مقتضاى علمش، حكم به باطن مىكند. از امام صادق عليه السلام روايت است كه فرمود: «چون قايم آل محمدعليهم السلام قيام كند، در ميان مردم به حكم حضرت داوودعليه السلام حكم مىفرمايد، نيازى به شاهد و بينه ندارد، خداى تعالى او را الهام مىكند؛ پس به علم خود داورى فرمايد و هر قومى را به آنچه در باطن مخفى داشتهاند، خبر مىدهد و دوست خود…
آن حضرت عليه السلام به مقتضاى علمش، حكم به باطن مىكند. از امام صادق عليه السلام روايت است كه فرمود: «چون قايم آل محمدعليهم السلام قيام كند، در ميان مردم به حكم حضرت داوودعليه السلام حكم مىفرمايد، نيازى به شاهد و بينه ندارد، خداى تعالى او را الهام مىكند؛ پس به علم خود داورى فرمايد و هر قومى را به آنچه در باطن مخفى داشتهاند، خبر مىدهد و دوست خود را از دشمن، به نشانه تشخيص مىدهد».(83)
امام صادق عليه السلام فرمود: «در مسجد شما - يعنى مسجد مكه - سيصد و سيزده مرد خواهد آمد كه اهل مكه مىدانند آنها از پدران و اجدادشان نيستند، ... پس خداوند - تبارك وتعالى - بادى مىفرستد كه به هر وادى ندا مىكند: اين مهدى است كه به قضاوت داوود و سليمانعليهما السلام قضاوت مىكند و بر آن بينه و شاهد نمىطلبد».(84)
و از امام ابوجعفر باقر عليه السلام منقول است كه فرمود: «در قضايايى حضرت قايمعليه السلام قضاوت مىكند، بعضى از كسانى كه در خدمتش شمشير زدهاند، آن را رد و انكار مىنمايند و آن قضاوت آدم است. پس دستور مىدهد آنها را بياورند و گردنشان را مىزنند. سپس دوباره قضاوتى مىكند كه قضاوت داوود است و عدهاى از كسانى كه همراه آن حضرت شمشير زدهاند، اعتراض و انكار مىكنند كه آنها را پيش مىآورد و گردنشان را مىزند. سپس بار سوم قضاوتى مىكند و آن قضاوت ابراهيمعليه السلام است، گروه ديگرى از كسانى كه در پيشاپيش آن حضرت شمشير زدهاند، اشكال و رد مىكنند. پس آنها را جلو مىآورد و گردنشان را مىزند. آنگاه مرتبه چهارم قضاوتى مىكند كه قضاوت محمدصلى الله عليه وآله مىباشد، پس هيچ كس عليه او انكار نمىنمايد».(85)
امام صادق عليه السلام فرمود: «در مسجد شما - يعنى مسجد مكه - سيصد و سيزده مرد خواهد آمد كه اهل مكه مىدانند آنها از پدران و اجدادشان نيستند، ... پس خداوند - تبارك وتعالى - بادى مىفرستد كه به هر وادى ندا مىكند: اين مهدى است كه به قضاوت داوود و سليمانعليهما السلام قضاوت مىكند و بر آن بينه و شاهد نمىطلبد».(84)
و از امام ابوجعفر باقر عليه السلام منقول است كه فرمود: «در قضايايى حضرت قايمعليه السلام قضاوت مىكند، بعضى از كسانى كه در خدمتش شمشير زدهاند، آن را رد و انكار مىنمايند و آن قضاوت آدم است. پس دستور مىدهد آنها را بياورند و گردنشان را مىزنند. سپس دوباره قضاوتى مىكند كه قضاوت داوود است و عدهاى از كسانى كه همراه آن حضرت شمشير زدهاند، اعتراض و انكار مىكنند كه آنها را پيش مىآورد و گردنشان را مىزند. سپس بار سوم قضاوتى مىكند و آن قضاوت ابراهيمعليه السلام است، گروه ديگرى از كسانى كه در پيشاپيش آن حضرت شمشير زدهاند، اشكال و رد مىكنند. پس آنها را جلو مىآورد و گردنشان را مىزند. آنگاه مرتبه چهارم قضاوتى مىكند كه قضاوت محمدصلى الله عليه وآله مىباشد، پس هيچ كس عليه او انكار نمىنمايد».(85)