گلِ باور
كى خيال است گل باور ما
شعله از عشق برد پيكر ما
دامن دوست بكف تا كه بود سايه دوست
شود افسر ما مگر اى بخت بما
رو تو كنى تا نهد دست وفا بر سر ما چهره بر خاك درش مىسايم
سرمه شد خاك به چشمتر ما
با بهاران و گل و سبزه ببين
شوق را در همه بام و در ما
دل بفريادگرى آمده است
تا بشويد ئغم…
دامن دوست بكف تا كه بود سايه دوست
شود افسر ما مگر اى بخت بما
رو تو كنى تا نهد دست وفا بر سر ما چهره بر خاك درش مىسايم
سرمه شد خاك به چشمتر ما
با بهاران و گل و سبزه ببين
شوق را در همه بام و در ما
دل بفريادگرى آمده است
تا بشويد ئغم…
كى خيال است گل باور ما
شعله از عشق برد پيكر ما
دامن دوست بكف تا كه بود
سايه دوست
سايه دوست
شود افسر ما
مگر اى بخت بما
مگر اى بخت بما
رو تو كنى
تا نهد دست وفا بر سر ما
تا نهد دست وفا بر سر ما
چهره بر خاك درش مىسايم
سرمه شد خاك به چشمتر ما
با بهاران و گل و سبزه ببين
شوق را در همه بام و در ما
دل بفريادگرى آمده است
تا بشويد ئغم اين دفتر ما
موج اين بحر بآسوده دلى
بكران
بكران
مىنهد آن گوهر ما
يار با ماست به هر آتش و دل
شادمان است به خاكستر ما
درد دل را بگشاييم اگر
مىزند شعله به دور و بر ما
باز احمد سپر اوج بلاست
تا بدين نكته شود ياور ما