0%
جمعه ، ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

پرتال تخصصی تبیان مهدویت

تبیان مهدویت ، بزرگترین پایگاه اینترنتی مهدویت

توسل سيد محمد باقر شفتى و جزيره خضراء

توسل سيد محمد باقر شفتى و جزيره خضراء
ملا محمود عراقى ( ره ) در كتاب دارالسلام مى فرمايد : سـال ۱۲۶۶، بـا امـام جمعه تبريز، حاج ميرزا باقر تبريزى ( ره ) ، در تهران بودم و در خانه آقا مهدى ملك التجار تبريزى منزل داشتيم . من مهمان امام جمعه بودم ، ولى ايشان به خاطر اين كه از طرف شـاه اجازه نداشت به تبريز مراجعت كند و با من هم انسى داشت ، مرا نزد…
ملا محمود عراقى ( ره ) در كتاب دارالسلام مى فرمايد : سـال 1266، بـا امـام جمعه تبريز، حاج ميرزا باقر تبريزى ( ره ) ، در تهران بودم و در خانه آقا مهدى ملك التجار تبريزى منزل داشتيم .
من مهمان امام جمعه بودم ، ولى ايشان به خاطر اين كه از طرف شـاه اجازه نداشت به تبريز مراجعت كند و با من هم انسى داشت ، مرا نزد خود نگه داشت و مخارج خـورد و خـوراكم را مى داد .
من هم چون فكرنمى كردم مسافرت طول بكشد، تهيه نديده بودم به هـمـيـن جهت از نظر مخارج جانبى از قبيل حمام و امثال اينها در فشار بودم و چون كسى را هم نمى شناختم ، نمى توانستم قرض بگيرم .
روزى در ميان تالار حياط، با امام جمعه نشسته بودم .
براى استراحت و نماز برخاستم و به اتاقى كه در بالاى شاه نشين تالار واقع است ، رفتم و مشغول خواندن نماز ظهر وعصر شدم .
بعد از نماز، در طـاقـچـه اتـاق كتابى ديدم .
آن را برداشته و گشودم ديدم ترجمه جلد سيزدهم بحار است كه در احـوالات حـضرت حجه ( ع ) مى باشد .
وقتى نظر كردم ، قضيه ابى البغل كاتب در باب معجزات آن حضرت را ديده و خواندم .
بعداز خواندن قضيه با خود گفتم : با اين حالت و شدتى كه دارم ، خوب اسـت ايـن عمل راتجربه نمايم .
برخاستم ، نماز و دعا و سجده را بجا آوردم و از خداى متعال براى خودفرج را طلب كردم .
بعد هم از غرفه پايين آمدم و در تالار نزد امام جمعه نشستم .
نـاگـاه مـردى از در وارد شـد و نامه اى به دست ايشان داد و دستمال سفيدى جلويش گذاشت .
وقتى نامه را خواند آن را با دستمال به من داد و گفت : اينها مال تو مى باشد .
ملاحظه كردم ديدم آقـا عـلـى اصـغـر تاجر تبريزى ، كه در سراى امير تجارتخانه داشت ،بيست تومان پول در دستمال گذاشته و در نامه اى به امام جمعه نوشته كه اين را به فلانى بدهيد .
وقتى خوب دقت كردم ، ديدم كـه از زمـان تمام شدن دعا و استغاثه ، تازمان ورود نامه و دستمال ، بيشتر از آن كه كسى از سراى امير بيست تومان بشمارد ونامه اى بنويسد و به اين جا بفرستد، وقت نگذشته بود .
جريان را كه ديدم تعجب كردم و سبحان الله گويان خنديدم .
امام جمعه از علت تعجب من پرسيد .
واقعه را براى او نقل كردم .
گفت : سبحان الله پس من هم براى فرج خود اين كار راانجام دهم .
گفتم : زود برخيز .
او هـم برخاست و به همان اتاق رفت .
نماز ظهر و عصر را خواند و بعد از نماز، عمل مذكور را انجام داد .
خيلى نگذشت ، اميرى را كه سبب احضار او به تهران شده بود،ذليل و معزول كرده و به كاشان فرستادند و شاه به عنوان عذرخواهى نزد امام جمعه آمد و ايشان را با احترام به تبريز برگردانيد .
بعد از آن ، اين عمل را ذخيره كردم و در مواقع شدت و حاجت به كار مى بردم و آثارسريع و غريبى مشاهده مى نمودم ديگر، از جمله اين كه : سـالـى در نـجف اشرف مرض وباى شديدى آمد بعضى از مردم را هلاك و بعضى ديگررا مضطرب كرده بود .
وقتى اين وضع را ديدم از دروازه كوچك شهر نجف بيرون رفتم و در خارج دروازه ، اين عمل را تنها بجا آوردم ( در قضيه قبل به آن اشاره شد ) ورفع وبا را از خدا خواستم .
روز بعد به آشنايان خبر دادم كه وبا رفع شد .
گفتند : از كجا مى گويى ؟ گفتم : دليلش را نمى گويم ، اما تحقيق كنيد، اگر از ديشب به بعد كسى مبتلا نشده باشد،راست است .
گفتند : فلان و فلان امشب وبا گرفته اند .
گفتم : نبايد اين طور باشد، بلكه بايد پيش از ظهر ديروز و قبل از آن بوده باشد .
وقـتى تحقيق نمودند همان طور بود كه من گفته بودم و بعد از آن ، ديگر مرض در آن سال ديده نشد و مردم آسوده شدند، ولى علت را ندانستند .
مـكرر اتفاق افتاده است كه برادرانى را در شدت ديده ام و به اين عمل واداشته و آنهاسريعا به فرج رسـيده اند .
حتى يك روز در منزل بعضى از برادران بودم .
آن جا برشدت و مشكلاتش مطلع شدم .
اين عمل را به او تعليم نموده ، به منزل آمدم .
بعد ازمدتى صداى در بلند شد ديدم همان مرد است و مى گويد : از بركت دعاى فرج ، براى من فرجى حاصل شد و پولى رسيد تو هم هر قدر لازم دارى بردار .
گفتم : من از بركت اين عمل به چيزى احتياج ندارم ، اما بگو ببينم جريان چيست ؟ گـفت : من بعد از رفتن تو، به حرم اميرالمومنين ( ع ) مشرف شدم و اين عمل را بجاآوردم .
وقتى بيرون آمدم ، در ميان ايوان مطهر كسى به من برخورد و آن قدرى كه نيازداشتم در دست من پول نهاد و رفت .
خـلاصـه من از اين عمل آثار سريعى ديده ام اما در غير موارد حاجت و اضطرار به كسى نداده و به كـار نـبـرده ام ، زيـرا از ايـن كـه آن بـزرگوار عجل الله تعالى فرجه الشريف اين دعا را دعاى فرج ناميده اند، معلوم مى شود كه در وقت فشار و شدت اثر مى نمايد ( ( 203 ) ) .
تاریخ و ساعت انتشار :
۲۲:۱۹:۴۹ ~~~ ۱۳۹۹/۱۱/۰۸
دسته بندی :
توسلات
با مهدی

بنر های حاشیه پست

اظهار نظر در مورد توسل سيد محمد باقر شفتى و جزيره خضراء .::. پرتال تخصصی تبیان مهدویت

*
*
دانلود مستقیم