0%
شنبه ، ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

پرتال تخصصی تبیان مهدویت

تبیان مهدویت ، بزرگترین پایگاه اینترنتی مهدویت

اعجاز و عمر طولانى

اعجاز و عمر طولانى
دانستيم كه عمر طولانى از نظر علم ، ممكن است . حال اگر فرض كنيم از نظر علم امكان نداشته باشد و قانون پيرى و شكستگى قانونى حتمى باشد كه بشريت هرگز نتواند آن را تغيير دهد، در اين صورت چه مى شود؟ بايد گفت : در اين صورت طول عمر افرادى چون نوح و مهدى كه قرنها بر خلاف قوانين طبيعى كه در علم جديد به اثبات رسيده است…
دانستيم كه عمر طولانى از نظر علم ، ممكن است . حال اگر فرض كنيم از نظر علم امكان نداشته باشد و قانون پيرى و شكستگى قانونى حتمى باشد كه بشريت هرگز نتواند آن را تغيير دهد، در اين صورت چه مى شود؟
بايد گفت : در اين صورت طول عمر افرادى چون نوح و مهدى كه قرنها بر خلاف قوانين طبيعى كه در علم جديد به اثبات رسيده است زنده مانده اند از موارد اعجاز محسوب مى گردد.
معجزه ، در مقطع خاصى قانون طبيعت را از كار مى اندازد تا زندگى شخصى را كه رسالت به وجود او بستگى دارد حفظ كند.
معجزه طول عمر از نظر يك مسلمان كه عقيده خود را از قرآن و سنت برگرفته است دور از انتظار و منحصر به فرد نيست . (89) مثلا قانون طبيعت اين است كه جسمى كه حرارت بيشترى دارد در جسمى كه حرارت كمترى دارد اثر مى گذارد تا جايى كه هر دو يكسان شوند و قاطعيت اين قانون از قانون پيرى هم بيشتر است ؛ در حالى كه مى دانيم اين قانون براى حفظ زندگى حضرت ابراهيم ، عليه السلام ، از تاءثير افتاد زيرا تنها راه براى نگهدارى او بود؛ وقتى آن حضرت به آتش در افتاد وحى آمد:
يا نار كونى بردا و سلاما
اى آتش بر ابراهيم خنك و سلامت باش !. (90)
و ابراهيم سالم بدون هيچ گزندى از آتش بيرون آمد!
و همچنين است ديگر قوانين طبيعى كه براى شمارى از پيامبران و حجتهاى الهى در روى زمين از كار افتاد؛ دريا براى موسى شكافته شد؛ (91) روميان تصور كردند عيسى را دستگير كرده اند در حالى كه اشتباه مى كردند؛ (92) پيامبر اسلام ، صلى الله عليه و آله ، در حالى كه گروه زيادى از قريش خانه اش را در محاصره داشتند و ساعتها در كمين او بودند، از خانه بيرون آمد و از ميان آنان گذشت در حالى كه خداوند وى را از ديد آنان پنهان داشت . (93)
در همه اين نمونه ها قانون طبيعت براى حمايت و حفاظت يك شخص از كار مى افتد؛ زيرا حكمت الهى اقتضاى زنده ماندن او را داشته است و قانون پيرى هم مى تواند در زمره يكى از اين نمونه ها باشد.
شايد بتوان از آنچه تا به حال اتفاق افتاده يك نتيجه كلى به دست آورد و آن اينكه : هر وقت حفظ جان حجتى الهى در روى زمين نياز به تعطيل قانونى طبيعى داشته باشد و هر گاه ادامه زندگى آن شخصيت براى انجام يك طرح مهم ، ضرورى باشد در اين هنگام لطف الهى باعث مى شود كه آن قانون طبيعى موقتا از كار بيفتد ولى وقتى شخصيتى وظيفه الهى خود را به انجام رساند، مطابق قوانين طبيعى مى ميرد و يا به شهادت مى رسد.
در اينجا هم ، ما با يك سو ال روبرو مى شويم و آن اينكه چگونه ممكن است يك قانون از كار بيفتد؟ (94) چگونه مى شود پيوند حتمى و ضرورى ميان پديده ها گسسته شود؟ آيا اين با علم تناقض ندارد؟ علمى كه قوانين طبيعى را كشف و بر اساس آزمايش و استقراى منطقى ، پيوندهاى ضرورى آن را شناسايى كرده است .
در جواب بايد گفت كه خود علم با عقب نشينى از انديشه ضرورى بودن قوانين طبيعى به اين پرسش ، پاسخ داده است .
توضيح اينكه ، علم بر اساس آزمايش و مشاهدات ، قوانين طبيعى را كشف مى كند؛ هر گاه پديده اى طبيعى هميشه دنبال پديده اى بيايد از اين پيوستگى به يك قانون كلى پى مى بريم و آن اينكه هر جا آن پديده اولى پيدا شد دنبالش پديده دومى مى آيد. ولى علم نمى گويد بايستى ميان آن دو پديده ، يك وابستگى ذاتى حتمى وجود داشته باشد كه از ژرفاى آنها سرچشمه گرفته است ؛ زيرا حتميت و ضرورت ، يك حالت غيبى است كه وسايل آزمايشگاهى و علمى نمى تواند آن را اثبات كند. از اين رو منطق علم جديد تاءكيد مى كند كه قانون طبيعى - آنگونه كه علم تعريف مى كند - سخن از ارتباط و علاقه حتمى ندارد بلكه سخن از مقارنه دايمى ميان دو پديده دارد. (95) پس اگر معجزه آمد و اين دو پديده طبيعى را از هم جدا كرد چنين چيزى هرگز گسستن يك رابطه ضرورى و حتمى نيست .
حقيقت اين است كه معجزه به معنى دينى كلمه در پرتو منطق علم جديد بيش از آنچه نقطه نظر علم قديم بود، قابل فهم شده است ، زيرا ديدگاه گذشتگان اين بود كه هر پديده اى اگر با پديده ديگر مقارنه داشت ، رابطه آندو ناگسستنى است و معنايش اين بود كه محال است يكى از ديگرى جدا شود. ولى در منطق علم روز اين رابطه به قانون مقارنه يا قانون تتابع شايع (96) تعبير مى شود. بدون اينكه رابطه غيبى و حتمى ميان آن دو لازم شمرده شود.
با اين ديد معجزه يك حالت استثنايى براى اين عموم مى گردد بدون اينكه با يك ضرورت ، اصطكاك پيدا كند يا منجر به يك امر محال و نشدنى گردد.
و ما بنابر آنچه به عنوان اساس استقراء در منطق (97) پذيرفته ايم با نظر علم جديد موافقيم و مى گوييم : استقراء دليلى بر رابطه ضرورى ميان دو پديده اقامه نمى كند بلكه تنها دلالت بر وجود يك تفسير مشترك در تقارن دايمى و تعاقب دايمى ميان دو پديده دارد و همانطور كه مى شود اين تفسير مشترك را بر اساس حكمتى فرض كرد كه باعث شده نظم آفرين جهان ، رابطه مستمرى ميان پديده هاى خاصى برقرار كرده باشد. و همين حكمت احيانا ممكن است خود، دعوت به استثنا كند كه در اين صورت معجزه رخ مى دهد.
تاریخ و ساعت انتشار :
۲۲:۱۹:۴۹ ~~~ ۱۳۹۹/۱۱/۰۸
دسته بندی :
مهدی شناسی
با مهدی

بنر های حاشیه پست

اظهار نظر در مورد اعجاز و عمر طولانى .::. پرتال تخصصی تبیان مهدویت

*
*
دانلود مستقیم