حصار بندي و حصار شكني
حصار بندي و حصار شكني از آسيب هاى تربيتى مهدويت است .
برخى معتقدند پيروان حق ، بايد بريده وبركنار از پيروان باطل ، انتظار بكشند تا لحظه وقوع واقعه فرا رسد .
در اين تصور ، دوران غيبت به مثابه اتاق انتظار است كه بايد در آن ، به دورازاهل باطل نشست ومنتظر بود تا صاحب امر بيايد وكار را يكسره كند . تنها تلاش افراد در اين جا…
حصار بندي و حصار شكني از آسيب هاى تربيتى مهدويت است .
برخى معتقدند پيروان حق ، بايد بريده وبركنار از پيروان باطل ، انتظار بكشند تا لحظه وقوع واقعه فرا رسد .
در اين تصور ، دوران غيبت به مثابه اتاق انتظار است كه بايد در آن ، به دورازاهل باطل نشست ومنتظر بود تا صاحب امر بيايد وكار را يكسره كند . تنها تلاش افراد در اين جا براى دور نگاه داشتن ومصون داشتن خود وديگران ، از اهل باطل است . اين آسيب ازكج فهمى نسبت به مهدويت نشات گرفته است چون اگر مهدويت ، ناظر به قلبه نهايى حق بر باطل است ، بايد اين قلبه را در پرتو قانون كلى چالش ميان حق و باطل فهم كرد . در چالش با باطل است كه حق قالب مي گردد . حصارشكنى هم از آسيب هاست .
در حصار شكنى هر مرزى را بر مي دارند و بى مرزى را حاكم مي كنند . نمونه اين بى مرزى و التقاط در عرصه مهدويت ، آن است كه كسانى معتقد شوند ، مهدى ( ع ) اسم خاصى براى فرد معينى نيست ، بلكه نمادى كلى براى اشاره به چيرگى نهايى حق وعدالت بر باطل وبيدادگرى است ومصداق اين نماد مي تواند
برخى معتقدند پيروان حق ، بايد بريده وبركنار از پيروان باطل ، انتظار بكشند تا لحظه وقوع واقعه فرا رسد .
در اين تصور ، دوران غيبت به مثابه اتاق انتظار است كه بايد در آن ، به دورازاهل باطل نشست ومنتظر بود تا صاحب امر بيايد وكار را يكسره كند . تنها تلاش افراد در اين جا براى دور نگاه داشتن ومصون داشتن خود وديگران ، از اهل باطل است . اين آسيب ازكج فهمى نسبت به مهدويت نشات گرفته است چون اگر مهدويت ، ناظر به قلبه نهايى حق بر باطل است ، بايد اين قلبه را در پرتو قانون كلى چالش ميان حق و باطل فهم كرد . در چالش با باطل است كه حق قالب مي گردد . حصارشكنى هم از آسيب هاست .
در حصار شكنى هر مرزى را بر مي دارند و بى مرزى را حاكم مي كنند . نمونه اين بى مرزى و التقاط در عرصه مهدويت ، آن است كه كسانى معتقد شوند ، مهدى ( ع ) اسم خاصى براى فرد معينى نيست ، بلكه نمادى كلى براى اشاره به چيرگى نهايى حق وعدالت بر باطل وبيدادگرى است ومصداق اين نماد مي تواند