مصرع با شروع حرف ( ط )
طاقت ما،طاق شد ازکثرت هجران تو
ای دل عشاّق رادلدار؛مهدی جان!بیا
* * *
طائرصدره نشین را،نرسد مرغ خیال
به حریم حرم شامخ الارکان شما
* * *
طبیب عشق!کجایی؟برس به فریادم
بیا دمی به برم،مردم از غم هجران
* * *
طرّه ی پر شکنت نیست گرازمشک ختن
پس چرا ساخته مدهوش،دلم را به شمیم؟
* * *
طعنه زاغیارتوای یار!شنفتن تاکی؟
روی نادیده واوصاف توگفتن،تاکی؟
* * *…
طاقت ما،طاق شد ازکثرت هجران تو
ای دل عشاّق رادلدار؛مهدی جان!بیا
* * *
طائرصدره نشین را،نرسد مرغ خیال
به حریم حرم شامخ الارکان شما
* * *
طبیب عشق!کجایی؟برس به فریادم
بیا دمی به برم،مردم از غم هجران
* * *
طرّه ی پر شکنت نیست گرازمشک ختن
پس چرا ساخته مدهوش،دلم را به شمیم؟
* * *
طعنه زاغیارتوای یار!شنفتن تاکی؟
روی نادیده واوصاف توگفتن،تاکی؟
* * *
طلاوخاک،دراین روزگار همسنگ اند
بیاکه قدرگل ازقدرخار،کم ترشد
* * *
طلایه دارتواند،این مبشّران ظهور
به پاس خاطراین قوم حق گذار،بیا
* * *
طلسم انتظار کهنه ی چشم مرا کافی است
که درهم بشکنی بایک نگاه، امّا نمی آیی
* * *
طلوع کن به تقاص تمام آن همه شب
که چشم شعله ور آفتاب را بزنی
* * *
طوبی وسدره،گربه قیامت به من دهند
یک جا،فدای قامت رعنا کنم تورا
ای دل عشاّق رادلدار؛مهدی جان!بیا
* * *
طائرصدره نشین را،نرسد مرغ خیال
به حریم حرم شامخ الارکان شما
* * *
طبیب عشق!کجایی؟برس به فریادم
بیا دمی به برم،مردم از غم هجران
* * *
طرّه ی پر شکنت نیست گرازمشک ختن
پس چرا ساخته مدهوش،دلم را به شمیم؟
* * *
طعنه زاغیارتوای یار!شنفتن تاکی؟
روی نادیده واوصاف توگفتن،تاکی؟
* * *
طلاوخاک،دراین روزگار همسنگ اند
بیاکه قدرگل ازقدرخار،کم ترشد
* * *
طلایه دارتواند،این مبشّران ظهور
به پاس خاطراین قوم حق گذار،بیا
* * *
طلسم انتظار کهنه ی چشم مرا کافی است
که درهم بشکنی بایک نگاه، امّا نمی آیی
* * *
طلوع کن به تقاص تمام آن همه شب
که چشم شعله ور آفتاب را بزنی
* * *
طوبی وسدره،گربه قیامت به من دهند
یک جا،فدای قامت رعنا کنم تورا