مصرع با شروع حرف ( س )
سال هاچون لاله در گلزار عشقت سوختم
ازغم هجران تو،دلخون ونالانم،بیا
* * *
سالیان سال دارم انتظارمقدمت را
عمر،پایان یافت؛آخر کی سرآیدانتظارم؟
* * *
سبزوصمیمی،بی ریا،بی رشک،پاکیزه همچون:اشک
با سادگی ازدورمی آید؛با آب،با آتش
* * *
سپیدگون وشکوفنده می رسدازراه
چه آرزوی غریبی،چه قدردورودراز!
* * *
سپیده می دمد وآفتاب عالم تاب
به آسمان شب انتظارمی آید
* * *
ستاره چشم به راه تو ماند،تادم…
سال هاچون لاله در گلزار عشقت سوختم
ازغم هجران تو،دلخون ونالانم،بیا
* * *
سالیان سال دارم انتظارمقدمت را
عمر،پایان یافت؛آخر کی سرآیدانتظارم؟
* * *
سبزوصمیمی،بی ریا،بی رشک،پاکیزه همچون:اشک
با سادگی ازدورمی آید؛با آب،با آتش
* * *
سپیدگون وشکوفنده می رسدازراه
چه آرزوی غریبی،چه قدردورودراز!
* * *
سپیده می دمد وآفتاب عالم تاب
به آسمان شب انتظارمی آید
* * *
ستاره چشم به راه تو ماند،تادم صبح
سحردمیدوشدازدیده ناپدید،بیا
* * *
سخت است با خیال تو،درخواب زیستن
چونان کویر،باعطش آب زیستن
* * *
سرگردان،گرچه به دست غم،درافتادم زپای
باولای مهدی صاحب زمان(عج)برخاستم
* * *
سلام برتو،مه بی دست های سرسبزت
نیازباغچه ها،بی جواب می ماند
* * *
سنگ تورابه سینه زدم درتمام عمر
شاید که سنگسار تو باشم،ولی نشد
* * *
سنگ های سرزمین من درانتظار تو
زیرسم اسب ها غبار شد،نیامدی
* * *
سهم خود ازنان ونورعشق،خواهیم ازتووبس
ای کسی که نیستی چون هیچ کس!کی خواهی آمد؟
ازغم هجران تو،دلخون ونالانم،بیا
* * *
سالیان سال دارم انتظارمقدمت را
عمر،پایان یافت؛آخر کی سرآیدانتظارم؟
* * *
سبزوصمیمی،بی ریا،بی رشک،پاکیزه همچون:اشک
با سادگی ازدورمی آید؛با آب،با آتش
* * *
سپیدگون وشکوفنده می رسدازراه
چه آرزوی غریبی،چه قدردورودراز!
* * *
سپیده می دمد وآفتاب عالم تاب
به آسمان شب انتظارمی آید
* * *
ستاره چشم به راه تو ماند،تادم صبح
سحردمیدوشدازدیده ناپدید،بیا
* * *
سخت است با خیال تو،درخواب زیستن
چونان کویر،باعطش آب زیستن
* * *
سرگردان،گرچه به دست غم،درافتادم زپای
باولای مهدی صاحب زمان(عج)برخاستم
* * *
سلام برتو،مه بی دست های سرسبزت
نیازباغچه ها،بی جواب می ماند
* * *
سنگ تورابه سینه زدم درتمام عمر
شاید که سنگسار تو باشم،ولی نشد
* * *
سنگ های سرزمین من درانتظار تو
زیرسم اسب ها غبار شد،نیامدی
* * *
سهم خود ازنان ونورعشق،خواهیم ازتووبس
ای کسی که نیستی چون هیچ کس!کی خواهی آمد؟